اسناد
«ابوالحسین» محمد بن علی بن سهل، فقیه شافعی میگوید: هر امر مهمی از امور دینی و دنیوی بر من عارض میشد، برای برآورده شدن آن به طرف قبر امام رضا (علیهالسلام) میرفتم و کنار آن قبر، دست به دعا برمیداشتم، آن حاجت برآورده شد و خداوند برای من گشایش در آن کار مهم پدید میآورد...
خطیب بغدادی از عالم بزرگ حنابله نقل میکند، که میگفت: هر مشکلی برایم پیش میآمد، کنار قبر امام کاظم میرفتم و به قبر ایشان متوسل میشدم، و خداوند خواسته و مشکل مرا حل و آسان میکرد.
تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، ج1، ص442.
ابن صباغ مالکی میگوید: «امام کاظم (علیهالسلام) نیازمندان مدینه را شبانه بررسی میکرد، درهمها و دینارها و نفقات را به خانههایشان حمل میکرد، اما آنان نمیدانستند از کجا به ایشان میرسد تا اینکه امام از دنیا رحلت کرد.»
الفصول المهمه فی معرفه الائمه، ابن صباغ مالکی، ص227.
ابن صباغ مالکی میگوید: «برخی اهل علم گفتهاند کاظم، آن امام بزرگ منزلت است، که یگانه حجت و بزرگ بود. شب را به قیام و روز را به روزه سپری میکرد. به او کاظم گفتند، چون بسیار بردبار و بر خطاکاران، اهل گذشت بود. نزد اهل عراق معروف به باب حوائج الی الله است.
ابویعلی میگوید: «محمد بن منصور میگوید: نزد احمد بن حنبل بودیم که از او پرسیدیم نظر تو در مورد این حدیث که علی فرمود: من تقسیم کننده جهنم هستم، چیست؟ او گفت مگر این روایت پیامبر نیست که به علی فرمود: جز مؤمن کسی تو را دوست نمیدارد و جز منافق کسی با تو دشمن نیست؟ گفتیم: بله! گفت: مؤمن کجاست؟
شجری جرجانی میگوید: «علی بن حسین میفرماید، پدرم از پدرش علی بن ابیطالب نقل میکند که به من فرمود: من تقسیم کنندهی دوزخ هستم، عمار یاسر در این باره گفت منظور آن حضرت این بود که هر که با من است با حق و هر که با معاویه است بر باطل، گمراه و گمراهگر.»
زمخشری میگوید: «علی تقسیم کننده دوزخ است، چنانکه خود او فرمود: من تقسیم کننده آتش دوزخ هستم، یعنی اطرافیان او بر دو گروه هستند: هدایت یافتگان و گمراهان. با این توصیف، اوست که بهشت و دوزخ را تقسیم میکند، دوستداران او در بهشت و دشمنانش در دوزخند.»
ابناثیر جزری میگوید: «در حدیثی از علی (علیهالسلام) روایت شده که فرمودند: من تقسیم کننده آتش و بهشت هستم، یعنی مردم بر دو گروه هستند، گروهی که با من هستند و اهل بهشت، و گروهی که علیه من هستند و در دوزخ.»
النهایه فی غریب الاثر، ابن اثیر جزری، ج4 ص61.
قاضی عیاض میگوید: از پیامبر سؤالاتی شد و پیامبر وقایعی از آینده را خبر دادند: «از حکومت بنیامیه و پادشاهی معاویه، مال اندوزی آنها، خروج فرزندان عباس با پرچمهای سیاه،... کشته شدن امیرالمؤمنین، و خضاب شدن وی از خون سرش، در حالیکه او تقسیم کننده بهشت و داخل کننده کافران در آتش دوزخ است.»
شعیب ارنؤوط، وهابی معاصر، در مقدمه «شرح مشکل الآثار» طحاوی میگوید:
شعیب ارنؤوط، وهابی معاصر، در مقدمه «شرح مشکل الآثار» طحاوی از «امانی الاحبار» نقل کرده است، که طحاوی از بیمعرفتی نسبت به حدیث (که ابن تیمیه به او نسبت داده)، مبرا است.
(علت اینکه ابنتیمیه، طحاوی را آگاه به شناخت حدیث صحیح و ضعیف نمیداند، صحیح دانستن حدیث ردالشمس توسط اوست)
«سبکی» هم بر این قاعده که بهطورکلی جرح یک نفر بر توثیق او مقدم است، اعتراض کرده و میگوید: «کسیکه امامت و عدالتش ثابت است و کسانیکه او را مدح کردهاند، زیادند و به ندرت جرح شده و قرینه وجود دارد که سبب جرح او تعصب مذهبی و این مسائل است، به جرح او اعتنا نمیشود.»
ابنتیمیه جهت طعن به طحاوی، که حدیث ردالشمس امیرالمؤمنین را صحیح دانسته، نسبت جهل به طحاوی داده است.
عینی، (شارح صحیح بخاری) گفته است که بر وثاقت و دیانت و امانت و فضیلت تام طحاوی، و ید طولایش در علم حدیث، مشکلات حدیث و ناسخ و منسوخ در احادیث، اجماع وجود دارد و در این موارد کسی جای او را نگرفت؛ همه اهل حدیث و تاریخ، اگر در مورد او سخنی گفتند، خوبی او را گفتهاند، مانند: خطیب بغدادی، حُمیدی، ابن