اسناد
ابن خلکان در مورد امام صادق (علیهالسلام) میگوید: «سفیان بن ثوری گفت، خدمت امام صادق (علیهالسلام) شرفیاب شدم به من فرمود، ای سفیان هنگامیکه حزن و اندوه دامنگیر تو شد «لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم» را زیاد بگو و اگر نعمت زیاد برایت فراهم شد، ذکر «الحمدلله» را زیاد بگو و اگر روزی تو ب
مالک بن انس، از امامان اهل سنت و پیشوای فرقه مالکی درباره امام صادق (علیهالسّلام) میگوید:
مالک بن انس، از امامان اهل سنت و پیشوای فرقه مالکی درباره امام صادق (علیهالسّلام) میگوید:
امام صادق (علیهالسلام) در هیچ مناظرهای شکست علمی نخورد و از ایشان این عبارت را میشنیدند که میفرمود: «از من بپرسید، پیش از آنکه مرا از دست بدهید، زیرا پس از من هیچکس مانند من برای شما حدیث نخواهد گفت.» این عبارت را فقط دو نفر از اهل بیت پیامبر به زبان آوردهاند؛ یکی وجود امیرالمؤمنین، و دیگر
ابن خلکان در مورد امام صادق (علیهالسلام) مینویسد: او از بزرگان اهل بیت پیامبر است، لقب او صادق است، به خاطر اینکه صداقت و درستی سخنان او هویدا و آشکار است.
وفیات الاعیان، ابن خلکان، ج1، ص327.
ذهبی از ابوحاتم در مورد امام صادق (علیهالسلام) نقل کرده است که: من از پدرم شنیدم که میگفت: جعفر بن محمد الصادق ثقه است و از مانند او پرسیده نمیشود.
تاریخ الاسلام، ذهبی، ج9، ص88و89.
ابن جوزی از عمرو بن مقدام نقل میکند: هرگاه من به جعفر بن محمد الصادق نگاه میکردم، علم و یقین پیدا میکردم که او از نسل پیامبران است.
صفوه الصفوه، ابن جوزی، ج2، ص168.
ابن صباغ مالکی در مورد امام صادق (علیهالسلام) مینویسد: او در میان برادران خود جانشین پدر گردید و به مقام امامت رسید، یاد او در خاطرهها از همه بیشتر و ارزش او فزونتر بود. محدثین آن مقدار که از او حدیث نقل کردهاند، از هیچیک از اهل بیت پیامبر حدیث نقل نکردهاند.
ابنحجر هیتمی در مورد امام صادق (علیهالسلام) مینویسد: او خلیفه و وصی پدرش شد، مردم به اندازهای از علوم بیکران او نقل کردند که کاروانها به سوی او حرکت میکرد و آوازهی او در همه شهرها پیچیده شد. ائمه چهارگانهی اهل سنت و بزرگان علمای ایشان از او روایت نقل کردهاند.
امام صادق (علیهالسلام) میفرماید: «ناصبی و دشمن ما اهل بیت کسی نیست که آشکارا با ما دشمنی ورزد، بلکه ناصبی کسی است که نسبت به شما شیعیان دشمنی میورزد، در حالیکه میداند شما ما را دوست دارید و از دشمنانمان بیزاری میجویید...» زیرا ناصبی سعی میکند دشمنی خود را نسبت به اهل بیت مخفی کرده تا به نا
ابن تیمیه، روایتی از سنن نسائی نقل میکند و گفته حدیث صحیح است، اما جمله آخر آن، از پیامبر نیست؛ زیرا اگر بپذیرد هر بدعتی، گمراهی است و هر گمراهی در آتش است، تأیید کرده برخی از بزرگان مذهبش اهل جهنمند و به جهت لازمه حدیث، قسمت آخر را منکر شده است.
ابن تیمیه روایتی از سنن نسائی نقل میکند که مشابه آن از صحیح مسلم نیز نقل شده، و گفته است که حدیث، صحیح است، اما جمله آخر آن، «وَكُلُّ ضَلَالَةٍ فِي النَّارِ» را از پیامبر نمیداند؛ زیرا اگر بپذیرد که هر بدعتی گمراهی است و هر گمراهی در آتش است، تأیید کرده برخی از بزرگان مذهبش اهل جهنمند؛ خود نیز
عبدالحليم جندی، عالم اهل سنت میگوید: «ابوحنيفه و مالک بن انس شاگرد امام صادق بودند چه در فقه و چه در طريقت، بسيار تحت تاثير ايشان بودند و مالک، استاد شافعی است و شافعی مردم را به فرزندان پيامبر (صلیاللهعليهوآله) رهنمون میساخت كه با آنان ارتباط خانوادگی برقرار كنند و از علم آنان بهره بگيرند.
پیروان زید از رأی او دربارهی ابوبکر و عمر بن خطاب سؤال کردند، او پاسخ داد: «خداوند آن دو را بیامرزد، من از هیچیک از کسانم نشنیدهام که از آنها بیزاری جوید، و من دربارهی آنها جز به نیکی سخن نمیگویم، آنها در پاسخ گفتند پس در این صورت چرا برای خونخواهی اهل بیت قیام کردهای؟