اسناد
امام حسن و امام حسین (علیهماالسلام) و عبدالله بن جعفر به قصد انجام زیارت حج (خانه خدا) از مدینه حرکت کردند.
ابن حجر هیثمی در کتاب «الصواعق المحرقه»، جریان سخنوری امام حسن (علیهالسلام) را که با سرشت او از دوران کودکی تا بزرگسالی او عجین شده بود را بیان میکند و میگوید: «در نخستین روزهای پس از رحلت پیامبر اکرم، امام حسن (علیه السلام) به مسجد آمد و ابوبکر را بالای منبر جدّش رسول الله دید که نشسته و سخنر
زمخشری از علمای اهل سنت، در حالات امام حسن مجتبی روایت میکند، حسن بن علی (علیهماالسلام) چنان بود که چون از وضوی نماز فارغ میشد، رنگش تغییر میکرد و میفرمود: «شایسته است کسیکه میخواهد با خداوند روبرو شود، رنگ و رویش تغییر کند.»
ربیع الابرار، زمخشری، ج2، ص267.
بغوی ذیل حدیث پیامبر در مورد مأموریتشان برای جنگ با کفار تا اسلام آوردنشان، مینویسد: «این حدیث، دلیل بر آن است که مردم در زندگی و معاملات با یگدیگر، باید بر ظاهر احوالشان حکم جاری کنند، نه باطن آنها.»
شرح السنه، بغوی، ج1، ص70.
ابنحجر عسقلانی ذیل روایتی از صحیح بخاری که کلام پیامبر در مورد مأموریتشان برای جنگ با کفار تا اسلام آوردنشان را نقل کرده، مینویسد: «این حدیث، دلیل بر قبول اعمال ظاهر و حکم طبق مقتضای ظاهر است.»
فتح الباری، ابنحجر، ج1، ص77.
روایاتی که در خصوصیات حضرت مهدی (علیهالسّلام) وارد شده، تصریح میکنند که او از فرزندان حسین بن علی (علیهالسّلام) است؛ محمد بن یوسف کنجی شافعی، با سند خود از ابوسعید خدری نقل میکند که پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) فرمود: «مهدی این امت از خاندان ماست، و عیسی پشت سر او نماز میخواند.
جزری شافعی روایتی را از ابوداود نقل میکند و میگوید: «علی نگاهی به فرزندش حسین (علیهالسّلام) انداخت و گفت: این پسرم، همانگونه که پیامبر فرموده، سرور شماست و از نسل او مردی همنام پیامبرتان قیام خواهد کرد که در خلق و خوی شبیه اوست، اما در خلق شباهتی به او ندارد.
برخی از وهابیت، شبهه میکنند که حضرت مهدی از نسل امام حسن مجتبی (علیهالسّلام) است، و دلیل خود را حدیثی از ابوداود میدانند؛ ابواسحاق روایت میکند: علی (علیهالسّلام) نگاهی به فرزندش حسن انداخت و گفت: «این پسرم، همانگونه که پیامبر فرموده، سرور شماست و از نسل او مردی همنام پیامبرتان قیام خواهد
در کتاب وفیات الاعیان داستان مشهوری وارد شده که مردی از اهل شام به مدینه آمد و شخصی را دید که بر استری زیبا و لباسی زیباتر در حرکت است، از مردم پرسید این شخص کیست؟
قندوزی از بزرگان اهلسنت، از امام رضا (علیهالسلام) روایت کرده که امام حسن (علیهالسلام) به جایگاه خلوتی رفت و لقمه نانی را آنجا دید، پس آن را برداشت و با چوبی آن را پاک کرد و به غلامش داد و چون بیرون آمد، آن را از آن غلام مطالبه کرد و غلام گفت: ای آقای من! آن را خوردم.
اختلاف در مطالب تاریخی در مورد ازدواجهای منتسب به حضرت خدیجه، که ابهامات آن صحتش را دچار خدشه و تردید میکند، از این قرار است که آیا نام شوهر حضرت خدیجه، أبوهاله نماش بن زراره است یا نبّاش بن زراره بن وقدان، یا زراره بن نبّاش، یا مالک بن نباش تمیمی، ویا هند؟
مورخان و محدثان شیعه و سنی بر این مطلب اتفاق دارند که کسی از بزرگان، اشراف، رؤسا و جوانمردان قریش باقی نماند؛ مگر این که از حضرت خدیجه خواستگاری کرد و ازدواج با ایشان را آرزو میکرد؛ اما خدیجه کبری دست رد بر سینه همه آنها زد؛ ولی وقتی رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) با او ازدواج کرد، تمام زنان قر
عصامی در کتاب سمط النجوم آورده است: «ایشان در دوران جاهلیت لقب طاهره داشتند، و نامزد پسرعمویشان، ورقة بن نوفل به شمار میرفت، در حالیکه دوشیزه بود، و پس از آن بین آنها نکاحی واقع نگردید.»
عبدالملك عصامی مكی، سمط النجوم العوالی فی أنباء الأوائل والتوالی، ج1، ص427.