سلفیت و وهابیت
محمد بن عبدالوهاب پس از گذشت قرنها و به تبعیت از معاویه و با کراهت داشتن از ذکر صلوات و درود بر پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) بر بالای منارهها، موذن پیر نابینایی را به جرم صلوات فرستادن بر آن رسول گرامی به قتل رساند.
در پاسخ به عقیده جاهلانه و نابخردانه ابن تیمیه درباره حضرت علی و اعتراض به جنگ با عایشه و طلحه و زبیر، حضرت علی (علیه السلام) میفرمایند: رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) درباره جنگ با ناکثین، قاسطین و مارقین به من خبر دادند.
ابن تیمیه میگوید: جنگهای حضرت علی با عایشه، طلحه و زبیر و معاویه به خاطر دین و آخرت نبوده و بلکه حضرت علی (علیهالسلام) برای رسیدن به قدرت و حکومت با مخالفان خود جنگید. این در حالی است که بسیاری از علمای اسلامی بر این عقیده هستند که آن حضرت درست عمل کرده و افراد مقابل آن ظالم و متجاوزند.
رسول گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآله) در باب فضیلت امیرالمونین علی (علیهالسلام)، آن حضرت را حق خوانده و از طرف دیگر «حق» را نیز همراه حضرت علی (علیهالسلام) دانسته است.
از آنجایی که ابنتیمیه در موارد متعدد دشمنی خود را با امیرالمومنین (علیهالسلام) و اهلبیت رسول گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآله) به اثبات رسانده، نزول آیه ولایت را نیز در شأن امیرالمومنین (علیهالسلام) انکار کرده است.
ابنتیمیه با تجاهل و تغافل، روایات نبوی در شأن امیرالمومنین (علیهالسلام)، حتی سخن عمر و عایشه را نیز نادیده انگاشته و حاضر به بیان فضیلت و دانایی حضرت علی (علیهالسلام) نشده است.
ابن تیمیه نسبت به اصحاب رسول گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآله) برخورد دوگانه و کاملا متمایزی را از خود بروز داد و در راستای دشمنی با حضرت علی (علیهالسلام) همه کسانی که آن حضرت را کافر و فاسق میدانستند را از گروهها و افراد معروف و شناخته شده میدانست.
ابنتیمیه دوستداران اهلبیت را مرتد و کافر دانسته، اما کسانی را که حضرت علی (علیه السلام) را تکفیر و لعن کردهاند را مسلمان واقعی و عملکننده با احکام اسلام معرفی میکند.
محمد بن عبدالوهاب در یکی از فتاوایش، فتوا به جواز قتل هر کسیکه عقیده اهلسنت و جماعت را دارد میدهد، ولی امروزه وهابیت، بنا به مصالحی آن را مطرح نمیکند. او در نامه خود به "ابن عیسی" که بر او احتجاج کرده که فقهاء به چیزی بر خلاف فهم او معتقدند؛ فقه مصطلح را که تمام مذاهب اسلامی بدان معتقدند، شرک میداند.
تکفیریها علیه مخالفان خود دست به هر اقدامی نظیر آتشزدن، قتل دستهجمعی، زنده به گور کردن اسرا و کشتن مجروحان جنگی (بعد از اتمام جنگ)، حملات انتحاری و خرابکردن بناهای مقدس میزنند، در حالیکه اسلام این اعمال را نمیپذیرد. اسلام هرگز اجازه رفتار غیر اسلامی و انسانی را به پیروان خود نداده است.
در بین انسانها متعارف است که در زمان جنگ و بعد از جنگ احکام متفاوتی را بین افراد در نظر میگیرند؛ این موضوع در اسلام نیز مورد توجه است. در برخی آیات تصریح به احکامی شده است که مقید به زمان جنگ است و تسری احکام زمان جنگ به بعد آن امری غیر انسانی است که از گروههای تکفیری بسیار دیده میشود.
وهابیت فرقهای است منسوب به محمد بن عبدالوهاب؛ آنان در کتابهای خود نظراتی دادهاند که برخی را بازگو میکنیم؛ از باب نمونه بنباز میگوید: روزی که پروردگار در روز قیامت میآید و ساقش را برای بندگانش کشف میکند، نشانهای بین او و آنان است، در این هنگام است که همگی او را شناخته و از او پیروی میکنند.
وهابیت فرقهای است منسوب به محمد بن عبدالوهاب؛ آنان در کتابهای خود نظراتی دادهاند که برخی را بازگو میکنیم؛ از باب نمونه بنباز میگوید: روزی که پروردگار در روز قیامت میآید و ساقش را برای بندگانش کشف میکند، نشانهای بین او و آنان است، در این هنگام است که همگی او را شناخته و از او پیروی میکنند.
آیه سیف یا همان آیه پنج سوره توبه درباره دستور اسلام نسبت به کفار است. این آیه را برخی مانند گروههای تکفیری نسخ کننده تمام آیاتی می دانند که به برخوردهایی مانند عفو و صفح با مشرکان دستور داده است. این در حالی است که شخصیتی مانند رشید رضا به عنوان یکی از سرسلسلههای تفکر سلفی، ناسخ بودن این آیه را قبول ندارند.