وهابیت
از جمله شبهاتی که پیروان وهابیت به شیعه وارد میکنند این است که چرا شیعه مقام ائمه را بالاتر از صحابه پیامبر میداند.در این مقاله به بررسی و پاسخ این پرسش میپردازیم. منزلت و مقام تعدادی از صحابه پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) را هرگز نمیتوان انکار کرد، زیرا آیات قرآن در فضیلت گروهی از آنان سخن گفته است. ولی باید توجه داشت که آنان گروهای گوناگونی بودند و از لحاظ مرتبۀ ایمان، با هم تفاوت داشتند. در این صورت چگونه میتوان دربارۀ آنان به یک صورت داوری کرد.
تقی الدین احمدبن عبدالحلیم معروف به ابن تیمیه، کسی است که افکار وهابیت از اعتقادات و آراء و تفکرات او سرچشمه میگیرد. وهابیان برای وی شخصیت علمی والایی قائلند و کتابهای فراوانی را نیز در تعظیم و تمجید او به رشته تحریر در آوردهاند.اما با دقت در آراء و افکار وی میتوان به وضوح به انحرافات فکری او پی برد.انحرافاتی که تا به امروز منشا فتنه های بزرگی در جهان اسلام شده و هنوز نیز دامنگیر بسیاری از مسلمانان است.
رویه خداوند بر این است که انسان هایی را میآفریند و پس از چند صباحی جان آنها را میگیرد. و در این مسئله همه افراد بشر، همانند هم قرار داده شده اند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نیز از این قضیه مستثنی نبوده و به حکم آیه قرآن، میبایست از این دنیا برود. چنانچه خداوند به او وعده کرده بود: « إِنَّكَ مَيِّتٌ وَإِنَّهُم مَّيِّتُونَ» [زمر/30].
آیا سلفیگری میتواند به صورت مستقل، مذهبی باشد که مردم را در اصول و فروع بدان دعوت کنیم؟ پاسخ این سوال منفی است، زیرا مردم این سه قرن، مکتب واحدی در اصول و فروع نداشتهاند. بلکه این سه قرن، مملو از آرا وعقاید گوناگون و مکتبهای مختلف کلامی و فقهی است که نمیتوان مجموع را در یک مکتب اصولی و یا فقهی شمرد.
مشکل بسیاری از انسانها در عدم پذیرش حق و یا فرستادگان و رسولان پروردگار، عدم اعتقاد راسخ به خداوند و کلام او میباشد. در این میان بعضی از صحابه ،حتی با دیدن معجزههای فراوان و صدق گفتار ایشان مع ذلک هنگامی که پیامبر در پایان عمر خویش دستور به آوردن قلم و دوات برای نگارش وصیت نامه را دادند با جسارت به محضر ایشان، از آوردن قلم و دوات ممانعت ورزیدند.
از جمله شبهاتی که پیروان وهابیت به شیعه وارد میکنند این است که آیا امامت کودکی مانند امام جواد، از نظر عقل قابل قبول است؟ در پاسخ به این سوال میگوییم: چه مانعی دارد که خداوند قادر و حکیم، برای مصالحی، در سن کودکی جسم و روان انسانی را به حد کمال برساند.
وقتی انسان در جهات مختلف، کمال مطلوبی را برای خود در نظر میگیرد، برای رسیدن به آن بهترین راه را برمی گزیند. بنابراین در راه رسیدن به آن از افرادی که این مسیر را پیموده اند بهره میگیرند. با توجه به اینکه شریعت اسلام با معجزه جاودانش یعنی قرآن توسط پیامبر به بشریت عرضه شد، عقل و منطق حکم میکند که مردم برای راهیابی به سعادت و قرب پروردگار،آن حضرت را اسوه و الگوی خود قرار دهند.
خلیفه دوم با تقسیم بدعت به بدعت حسنة و سیئة| و به عبارتی" زیبا و نازیبا" معنای این گناه مسلم و نکوهش شده در قرآن و گفتار نبی اکرم صلی الله علیه و آله را به انحراف کشانید و در این واژه بدعت ایجاد نمود.
بعد از وفات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم، صحابه از لحاظ فکری به دو گروه کاملا متفاوت تقسیم شدند. گروهی از ایشان پیروی از نصوص قرآن و سنت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را برای خود برگزیدند و در مقابل این گروه، دسته دوم قرار دارند که به مصلحت اندیشی و صدور آراء روی آوردند تا آنجایی که مصلحت اندیشی را بر نص الهی و سنت نبوی مقدم داشتند.
از جمله شبهاتی که وهابیت به شیعه وارد میکنند این است که چرا شیعه امام علی ( علیه السلام ) را وصیّ پیامبر میداند؟ پیغمبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) در اواخر زندگانی خود که در بستر بیماری افتاده بود، به علی ( علیه اسلام ) سفارش کرد که مراسم تغسیل و تکفین و دفن او را بر عهده بگیرد و بدهیهای او را بپردازد. لذا امیرمؤمنان ( علیه اسلام ) پیش از انجام این اعمال دست به هیچ کاری نزد. وصایت به این معنا را احدی انکار نکرده و همگان بر آن اتفاق نظر دارند.
از افکار احمد بن حنبل چنین برمیآید که وی برای باز شناسی سره از ناسره و حق از باطل، متکی به آراء و عقاید مردم سه قرن نخست ، در آغاز اسلام میباشد.او برای اثبات مدعای خود به حدیث نبوی خیر القرون قرنی استناد میکند.
تشیع زاییدۀ روز سقیفه نیست، بلکه نتیجۀ آگاهی آنان از سفارشها و پیامهای پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) دربارۀ پیشوایی حضرت امیرالمؤمنین (علیه السّلام) است. سرگذشت سقیفه یک تراژدی غمانگیز است که باید آن را از جوانب مختلف بررسی کرد: روز پنجشنبه، بیست و هشتم صفر سال یازده هجرت، رسول خدا از دنیا رفت. هنوز پیکر مطهر پیامبر اکرم بر زمین بود و بنیهاشم و گروهی دیگر مشغول غسل و کفن کردن آن حضرت بودند که دو قبیله اوس و خزرج در زیر سقف بنیساعده اقدام به نشست اضطراری کردند. وقتی ابوبکر و عمر از این نشست آگاه شدند جسد آن حضرت را ترک کرده و به سقیفه رفتند.
سلفیان بر این عقدهاند که سه قرن نخست و ابتدایی آغاز اسلام جزء بهترین زمانها بوده و مردم آن اعصار نیز جزء بهترین مردمان روزگار بوده اند و لذا صحابه و تابعان و حتی تابعان تابعان آنان را دارای ارزش واحترام خاصی میدانند و از این سیصد سال به خیر القرون یاد میکنند.
ابن تیمیه حرانی ( 661-728 ) به عنوان ملجأ سلفیان ،نخستین کسی است که پس از خاموشی چندین ساله دعوت سلفیگری، دوباره آن را احیاء کرد. البته او از واژه سلف صالح استفاده نمیکرد. ولی در بیشتر موارد، آراء خود را به سلف و اهل سنت و جماعت نسبت میداد. لکن واژه سلف در کتاب او به نام « منهاج السنه» بیش از دیگر واژه ها به چشم میخورد.