بدعت خلیفه دوم در واژه بدعت

  • 1392/12/21 - 09:30
خلیفه دوم با تقسیم بدعت به بدعت حسنة و سیئة| و به عبارتی" زیبا و نازیبا" معنای این گناه مسلم و نکوهش شده در قرآن و گفتار نبی اکرم صلی الله علیه و آله را به انحراف کشانید و در این واژه بدعت ایجاد نمود.

برای اینکه عملی بدعت به شمار آید باید سه شرط زیر را دارا باشد :

1- نوعی تصرف در دین محسوب شود.
به این معنا که بر دین چیزی اضافه کند و یا اینکه از آن بکاهد و عامل این تصرف هم، عمل خود را مشروع و به خدا و پیغمبر نسبت دهد.

2- آن عمل ریشه در کتاب و سنت نداشته باشد.
یعنی برای آن عمل دلیلی در منابع اسلامی به عنوان سند وجود نداشته باشد.لذا اگر آن کار حتی به صورت یک اصل کلی هم بیان شده باشد دیگر در زمره بدعت قرار نخواهد گرفت.

3- ایجاد کننده بدعت قصد رواج و گسترش آن را در جامعه اسلامی داشته باشد .
زیرا تا آن عمل جنبه فردی دارد و در بین مردم رواج داده نشده یک گناه کبیره محسوب می شود، اما بدعت نمیباشد.

حال با توجه به این شرائط میگوییم :
مسلما خلیفه دوم با تقسیم بدعت به بدعت حسنة و سیئة و به عبارتی" زیبا و نازیبا" به نوعی معنای این گناه مسلم و نکوهش شده در قرآن و گفتار نبی اکرم صلی الله علیه و آله را به انحراف کشانید و در این اصطلاح، بدعت ایجاد نمود.
آیا بدعتی که باعث افزایش و یا کاهش قسمتی از دین می شود و دلیلی برای آن در قرآن و سنت نمیتوان یافت و همچنین به قصد رواج ایجاد شده را میتوان زیبا خواند.

ماجرای تقسیم بدعت توسط خلیفه دوم به زیبا ونازیبا:
مسلمانان تا سال 14 هجری قمری نوافل شبهای ماه مبارک رمضان را فرادا میخواندند. سپس به دلایلی این نوافل برای اولین بار به امامت ابی ابن کعب در مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله برگزار شد. وقتی خلیفه دوم این جریان را دید گفت:" نعم البدعه" چه بدعت خوبی است. [1]
این کار ( جماعت خواندن نمازهای مستحبی ) بدعت است اما بدعت خوبی است

آیا خلیفه دوم مصلحتی در به جماعت خواندن نوافل می دید که خداوند و رسول او به آن پی نبرده بودند؟
آیا یکی از صفات مؤمنین تسلیم شدن در مقابل احکام الهی و داشتن توحید در تقنین نیست؟
این سخن خلیفه دوم که بدون هیچ پشتوانهای در قرآن و سیره پیامبر صلی الله علیه و آله و فقط بنابر سلیقه شخصی بر زبان جاری شد، باعث گردید که مفهوم اصطلاحی بدعت دچار تحریف شود و بعدها در جریان تاریخ و تاکنون عدهای سلایق شخصی و احساسی خود را به عنوان بدعت زیبا و دستور شرع معرفی کنند و آن را دستور خداوند قلمداد کرده و دین خدا را به بازیچه بگیرند.
اگر به فتواهای سلیقهای و به دور از پشتوانه عقلی و نقلی برخی از عالمان وهابی نگاهی بیفکنیم تاثیر نامطلوب بنای کج خلیفه دوم در این زمینه مشخص میشود.

به عنوان مثال به چند فتوای عالمان وهابی در عصر حاضر اشاره میکنیم: فتوای شیخ عبدالمحسن عبیکان از مفتیان وهابی: روزه در مناطقی که قطعی مکرر برق دارند بر افراد واجب نیست.!

فتوای دعی عبد الله امام جماعت مسجد نورالاصلاح در واشنگتون: هم جنس بازی حلال است.
وی اظهار کرد : تمام سعی من این است که اسلام را به صورت امروزی عرضه کنم و با مظاهر تجدد آن را هماهنگ سازم.

فتوای شیخ جناب مروان الحمد مبلغ وهابی مقیم فلسطین: جهاد نکاح (یعنی ارضای جنسی مبارزان وهابی توسط زنان مسلمان) برای زن شوهردار به شرط اینکه شوهرش متوجه نشود جایز است اما اگر شوهرش راضی به این کار باشد دیگر مخفی کاری احتیاج نیست.

آیا این حلال کردن،حرامهای مسلم خداوند دلیلی جز پیروی از هوای نفس و سلیقههای شخصی دارد.
آیا اگر از همان صدر اسلام از صدور این فتاوای بدون پشتوانه خودداری می شد، بعدها کسی به خود جرات صدور چنین فتاوای خلاف شرعی را میداد ؟

همه اینها در حالی است که این فتاوی به نام اسلام و دین صادر میشود و برای گسترش آن ها در عالم اسلام ثروتهای کلانی صرف میگردد.
آیا اسلافی چون خلیفه دوم در گناه این عالم نماهای خشک مقدس شریک نیستند؟

پیامبر اکرم (صلی الله علی واله) فرمودند: کسی که در دین بدعت میگذارد گناه گمراه شدگان بر ذمه اوست .[2]

 

 

 

منابع

[1] فتح الباری 4\203وعمده القاری 6\25]
[2]صحیح مسلم،کتاب علم 8/62]
برای کسب اطلاعات بیشتر مراجعه نمایید به کتاب سلفی گری و پاسخ به شبهات ،تالیف علی اصغر رضوانی

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.