پیشانیبند سیاه حضرت زهرا
وهابیت که در تضعیف نمادهای عزاداری شیعه از هیچ راهکاری رویگردان نشدند با تمسّک به برخی از روایات اهلبیت (علیهم السّلام) همچون مذّمت پوشیدن لباس سیاه و روایاتی که لباس سیاه را لباس دوزخیان، فرعونیان و عباسیان دانسته و پوشیدن لباس سفید را توصیه نمودهاند، پوشیدن جامهی سیاه در مراسم عزاداری اهلبیت (علیهم السّلام) را نیز در همان سِلک قرار داده و آن را رد نمودهاند.
که در پاسخ میگوییم: بر خلاف رویکرد یکسویهی وهابیت در تمسک به چند روایت مرسل و یا دارای مشکل دلالی از اهلبیت (علیهم السّلام) در نهی از پوشش سیاه، شایسته است، بدانند که آن بزرگواران در مواردی یا خود عملاً اقدام به پوشیدن لباس مشکی نموده و یا با سکوت خود و عدم اعتراض، به چنین کاری، آن را تایید نمودهاند، که از باب نمونه به یک مورد اشاره مینماییم:
- حضرت زهرا (علیها السّلام) نهتنها در ایام شهادت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، بلکه تا آخرین روزهای عمر خویش، عزادار پدر بود و شب و روز در سوگ و ماتم آن حضرت، اشک میریخت و ابراز اندوه میکرد. سر قبر آن حضرت رفته و خطابهای جانکاهی با پدر داشت. حضرت زهرا (علیها السّلام) طبق روایت معتبر، مشتی از خاک قبر مطهر پدر را بر دیدگان خود گذاشته و فرمود: «سزاوار است کسیکه تربت احمد را ببوید، در طول روزگار عطری نبوید. ناگواریها و مصیبتهایی که بر من فرود آمده، اگر بر روزهای روشن وارد میگشت، چون شب تار میگردید.»[1]
علاوه بر مصیبتهایی که در هجوم به خانۀ وحی و صدماتی که حضرت زهرا (علیها السّلام) در آن حادثه متحمل گشت، داغ جانسوز پدر نیز، ریحانۀ نبوی را در غم پدر دلریشتر و قامت خمیده نمود: «آن حضرت، پس از درگذشت پدر، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) پیوسته دستمالی بر سر بسته، بیمار تن، شکسته قامت، گریان و سوختهدل بود. به گونهای که ساعت بهساعت بیهوش میگشت و به دو فرزندش، میفرمود آن پدری (جدّی) که شما را گرامی میداشت و مرتب شما را در آغوش میگرفت، کجاست؟ کجاست جدّتان که مهربانتر از همه بود، همان کسیکه نمیگذاشت روی زمین راه بروید، افسوس که دیگر نخواهم دید جدّتان، درِ خانۀ مرا باز نماید و شما را به دوش گیرد، در حالیکه همواره چنین میکرد. سپس حضرت زهرای اطهر (علیها السّلام) مریض شد و مدّت چهل شب مریضی او ادامه یافت.»[2] در این روایت «دستمال بر سر بسته» (معصّبة الرّاس) بهکار رفته که از ریشۀ «عصب» میباشد که از معانی آن پارچه یا دستمالی است که بر سر میبستهاند؛ در میان زنان عرب در آن زمان رسم این بود که در مصیبت از دست دادن عزیزانشان پارچۀ سیاه به نشانۀ عزا بر سر میبستند: «تسلّبی» یعنی لباس سیاه ماتم بپوش و آن همان لباس سیاه (سلاب) است که زن عزادار، سر خود را با آن میپوشاند.»[3] طبق این روایت حضرت زهرا (علیها السّلام) نیز به رسم آن زمان، پیوسته پارچهی سیاه بر سر داشت و با این گونهی مخصوص در سوگ پدر سیاهپوش شد.
همچنین امسلمه از زنان با وفا و مورد احترام پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و شاهد نزول آیه تطهیر در شأن پنج تن آل عبا، علاقه خاصی به فرزندان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و به خصوص امام حسین (علیه السّلام) داشت که پس از شهادت امام حسین (علیه السّلام) در مسجد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) جامه سیاه عزا به تن کرد و در خیمهی سیاهی به عزاداری پرداخت: «به روایت ابونعیم اصفهانی، پس از آن که امّسلمه خبر شهادت امام حسین (علیه السّلام) را شنید؛ در مسجد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) خیمه سیاه برپا کرد و خود جامه سیاه پوشید.»[4]
پینوشت:
[1]. «لمّا رمس رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) جاءت فاطمة رضی الله عنها فوقفت علی قبره و أخذت قبضة من تراب القبر و وضعت علی عینیها و بکت، و ... .» سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، محمد بن یوسف، بیروت، ج 12، ص 337.
[2]. «و روی أنّها ما زالت بعد أبیها معصّبة الرّأس ناحلة الجسم منهذة الرّکن باکیة العین محترقة القلب یغشی علیها ساعة بعد ساعة و تقول لولدیها أین أبوکما الّذی کان یکرمکما و یحملکما مرّة بعد مرّة أین أبوکما الّذی کان أشدّ النّاس شفقة علیکما فلا یدعکما تمشیان علی الأرض... .» بحارالأنوار، مجلسی، مؤسسه الوفاء، بیروت، ج 43، ص 182.
[3]. «تسلّبی أی إلبسی ثیاب الحداد و هی السّلاب تسلّبت المرأة إذا لبسته و هو ثوب أسود تغطّی به المحدّ رأسها... .» لسان العرب، محمد بن مکرم بن منظور الأفریقی المصری، دار صادر، بیروت، ج 1، ص 472.
[4]. «عن أبی نعیم بإسناده عن أمّ سلمة رضوان الله علیها أنّها لمّا بلغها مقتل الإمام الحسین بن علیّ (علیها السّلام) أضربت قبّة سوداء فی مسجد رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) و لبست السّواد.» عیون الاخبار و فنون الآثار، عماد الدین ادریس قرشی، ص 109.
افزودن نظر جدید