چرا علی ( علیه السلام ) را وصی پیامبر میدانید؟
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از جمله شبهاتی که وهابیت در موضوع امامت به شیعه وارد میکنند این است که چرا شیعه امام علی ( علیه السلام ) را وصیّ پیامبر میداند؟
پاسخ: به خاطر اینکه امیرالمؤمنین علی ( علیه السلام ) در دو مرحله جانشین پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم ) بوده است.
1. پیغمبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) در اواخر زندگانی خود که در بستر بیماری افتاده بود، به علی ( علیه اسلام ) سفارش کرد که مراسم تغسیل و تکفین و دفن او را بر عهده بگیرد و بدهیهای او را بپردازد. لذا امیرمؤمنان ( علیه اسلام ) پیش از انجام این اعمال دست به هیچ کاری نزد. وصایت به این معنا را احدی انکار نکرده و همگان بر آن اتفاق نظر دارند.
2. پیغمبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) در مسائل مربوط به زعامت و سرپرستی مسلمین علی ( علیه السلام ) را خلیفه و جانشین خود قرار داد. و اگر با دیدۀ انصاف و بیطرفی و بدون تعصب به این مسأله بنگریم، خواهیم دید که خلافت و جانشینی امام علی ( علیه السلام ) از جانب پیامبر، در همان دوره نیز مسألهای واضح و آشکار بود، تا آنجا که واژۀ « وصیّ » یکی از القاب امام به شمار میرفت.
همچنین مفسران در تفسیر آیه « و أنذر عشیرتک الاقربین ». [ شعراء / 214 ] و محدثان در بیان شأن نزول آن، چنین نقل میکنند: وقتی آیۀ یاد شده ـ که به پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) فرمان میدهد تا نزدیکان خود را به آیین اسلام دعوت کند ـ نازل گردید، پیامبر از بزرگان بنیهاشم دعوت به عمل آورد و آیین خود را بر آنها عرضه کرد، آنگاه فرمود: ای فرزندان عبدالمطلب من برای شما خوبیهای دنیا و آخرت را آوردهام، خدایم مرا مأمور کرده که شماها را به آن دعوت نمایم: « فأیّکم یوازرنی علی أمری هذا علی أن یکون أخی و وصییّ و خلیفتی فیکم».
«کدامیک از شما مرا در این امر یاری میکند تا او وصی و جانشین من در میان شما باشد». و پس از اینکه آن حضرت سه مرتبه این جمله خود را تکرار کرد و کسی جز علی بن ابیطالب که در آن موقع جوانی 13 ساله بود از جای برنخواست و اعلام آمادگی نکرد ، پیامبر اکرم خطاب به جمع فرمود: «انّ هذا أخی و وصییّ و خلیفتی فیکم فاسمعوا له و أطیعوا»؛ «او برادر و وصی و جانشین من در میان شماست، سخن او را بشنوید و او را اطاعت کنید». [1]
این حدیث، به حدیث «یوم الدار یا انذار» معروف است و بسیاری از محدثان و سیره نگاران آن را نقل کردهاند.
دلایل مسئله وصایت امام به آنچه گفته شد منحصر نمیشود، بلکه احادیث « ثقلین » ( انّی تارک فیکم الثّقلین )، « سفینه » ( إنّ مثل اهل بیتی فی أمتّی، کمثل سفینة نوح ) و « غدیر » ( من کنت مولا فهذا علی مولا ) همگی گواه بر وصایت آن حضرت است. [2]
منابع:
[1]. تاریخ طبری: 2 / 319 ـ 321، ط دار المعارف مصر، تاریخ کامل ابن اثیر: 12 / 62 ـ 63، منتخب کنز العمال در حاشیه مسند احمد: 5 / 41 ـ 42.
[2]. کتاب راهنمای حقیقت آیت الله شیخ جعفر سبحانی، ص 316 ـ 317.
افزودن نظر جدید