مباحث کلامی
عایشه همسر پیامبر، در مورد رحلت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در آغوش حضرت علی (علیه السلام) و وصی بودن امیرالمؤمنین گفت: چه کسی این سخن را گفته است؟ پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) هنگام مرگ به سینهی من تکیه داده بود، و در همان حال از دنیا رفت، من متوجه این معنی نشدم، پس چگونه علی را وصی خود قرار داد.
پیامبر اکرم در وصیت خود نسبت به حضرت علی فرمود که عهدهدار حوائج و دیون او بعد رحلتش باشد لذا در زمان رحلت پیامبر، حضرت علی در کنارشان حضور داشت و روحشان در کنار وصی و جانشینش به ملکوت اعلی پر کشید و اهل بیت خود را داغدار نمود و این در حالی است که برخی مانند همسر ایشان به خاطر کینهای که داشت منکر این حقیقت تاریخی گشت.
یکی از شاخصههای اعتقادی حنابله، غلو این فرقه درباره پیشوایان خود است. از مصادیق بارز و روشن آن، اعتقادات و سخنان حنابله در مورد پیشوای خود، احمد بن حنبل است. حنابله از محمد بن ادریس شافعی نقل میکنند که وی در مورد احمد بن حنبل میگوید: هر کس نسبت به احمد بن حنبل بغض داشته باشد و با او دشمنی کند، کافر است.
یکی از مصادیق بارز و روشن غلو، اعتقادات و سخنان حنابله در مورد پیشوای خود، احمد بن حنبل است. آنان میگویند: حبیش بن ورد از حضرت موسی در مورد احمد بن حنبل پرسید. حضرت موسی پاسخ دادند: احمد بن حنبل در سختیها و گرفتاریها آزمایش شد و از امتحانات الهی سربلند بیرون آمد و خداوند او را با صدیقین در یک جایگاه قرار داده است.
امام معصوم علاوه بر مشروعیت الهی که از جانب خدا به واسطه انتصاب بهدست آورده برای عینیت یافتن حکومتش نیازمند پذیرش حکومتش توسط مردم و بیعت و همکاری آنان است و این حکومت انتصابی امام معصوم نه دیکتاتوری و استبداد است و نه انتخابی چراکه انتخاب مردم نقشی در حاکمیتبخشی او ندارد و تنها عینیت به حاکمیتش میبخشد.
یکی از مصادیق بارز و روشن غلو، اعتقادات و سخنان حنابله در مورد پیشوای خود، احمد بن حنبل است. آنان میگویند: حضرت خضر نبی به احمد بن حنبل سلام میرساند. همچنین میگویند: شخصی چهار صد فرسخ راه را پیموده و نزد احمد بن حنبل آمده و میگوید: در خواب به من گفتند: نزد احمد بن حنبل برو و به او بگو: خداوند و ملائکه از تو راضی هستند.
از نگاه شیعه، حاکم اسلامی باید از جانب خدا نصب شود و مشروعیت الهی حکومتش را از خدا گرفته باشد و علاوه بر این، باید مقبولیت و مشروعیت سیاسی و مردمی را نیز داشته باشد تا حکومت وی فعلیت و عینیت بیابد اما از نگاه اهل سنت، حاکم اسلامی هرگز نیاز به مشروعیت الهی ندارد و تنها با مشروعیت سیاسی و مقبولیت مردمی میتواند بر مردم حکومت کند.
نگاه شیعه و اهل تسنن در مقوله بیعت پس از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) متفاوت است. شیعه بیعت با امام و نائب امام را تنها در عینیت بخشیدن و تثیبت حکومت او نافذ میداند، نه در مشروعیت الهی آن؛ اما در نگاه اهل سنت، بیعت، نقش اساسی در مشروعیت بخشیدن حکومت حاکم دارد، اگرچه آن حاکم از جانب خدا مقبولیت نداشته باشد.
بیعتی که پیامبر و امیرالمومنین برای حکومتشان از مردم ستاندند، به معنای این نیست که مردم ایشان را به عنوان حاکم انتخاب کنند، بلکه بیعت تنها به معنای تنفیذ، و فعلیت و عینیت بخشیدن به حکومت حاکم بر مردمی است که میخواهد بر آنان حکومت کند و مردم نیز با بیعتشان، پذیرش حکومت حاکم و ولایتپذیری خویش را اعلام مینمایند.
امام برای حکومت بر جامعه اسلامی، نیازمند مشروعیت سیاسی و مقبولیت از جانب مردمی است که میخواهد بر آنان حکومت کند؛ وگرنه مردمی که خواهان و پذیرندهی حاکمیت امام نباشند امام چگونه میتواند بر آنان حکومت کند؟! مردم به دلائل مختلف پس از وفات پیامبر، با پشت کردن به وصیت پیامبر و کوتاهی در حق امیرالمومنین با ابوبکر بیعت کردند.
اشاعره و معتزله و امامیه گروههایی هستند که در مسائل اعتقادی و کلامی یا با هم اختلاف دارند و یا در برخی از جاها با همدیگر هم عقیده هستند، در بین این سه گروه، اشاعره و معتزله در بسیاری از موارد نسبت به همدیگر اختلافات شدیدی دارند، و نسبت به دیدگاههای همدیگر با شدت برخورد کرده و همدیگر را تخطئه میکنند، از جمله در صفات خداوند.
از اختلافات شدید میان شیعه و اهل سنت، وجود خداوندی است که مذهب شیعه قائل به عدم جسمیت خداوند هستند، چرا که صریح آیه قرآن است که خداوند به حضرت موسی فرمود» ای موسی! تو هرگز مرا نخواهی دید؛ اما در مذهب اهل سنت قائل به جسمیت خداوند هستند، چرا که دلیل آنها وجود روایات جعلی است که در کتب معتبرشان وجود دارد.
معمولاً تمام ادیان الهی بعد از رحلت پیامبرشان دچار تحریف و دگرگونی فراوانی شدند و دین اسلام هم از این مسئله مستثنی نبود، لذا بعد از رحلت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) برخی از صحابه اعمالی را انجام دادند که نو آوریهایی را به دین اضافه کردند که نه پیامبر راضی به آن بود و نه خداوند دستور به انجام آن داده بود.
علی (علیه السلام) اعجوبهی تاریخ خلقت است. فضایل و مناقب امیرالؤمنین به حدی است که هیچکس را یارای انکار آن نیست. ابن ابی الحدید معتزلی سنی در رابطه با فضایل حضرت امیرالمومنین میگوید: «فضایل و مناقب امیرالمؤمنین (علیه السّلام) به حدی از عظمت، بزرگی، انتشار و اشتهار رسیده است كه دیگر سخن گفتن پیرامون آن قبیح به نظر میرسد.»