عدالت صحابه
«محمد بن سلیمان الاشقر»، روایت ابوبکره در کتاب صحیح بخاری، که مهمترین مستند اهل سنت درباره منع ولایت زنان است، را تضعیف کرده است؛ وی ابتدا ابوبکره، راوی حدیث را تضعیف میکند و چند مورد اشکالات دلالی بر حدیث مطرح میکند ازجمله اینکه این حدیث ربطی به شرکت زنان در پارلمان و قضاوت نمیکند؛ موارد نقض در واقعیت در عصر حاضر دختر گاندی و تاچر و از قرآن میتوان ملکه سبأ را نام برد.
«محمد بن سلیمان الاشقر»، روایت ابوبکره در کتاب صحیح بخاری، که مهمترین مستند اهل سنت درباره منع ولایت زنان است، را تضعیف کرده است؛ وی به بررسی وضعیت ابوبکره میپردازد و با ارائه ادلهای معتقد است که او فردی فاسق بوده و تعجب خود را از اینکه بخاری و دیگران روایات او را صحیح دانستهاند، ابراز میکند و خواهان تجدید نظر اهل سنت در صحت این روایت در صحیح بخاری میشود.
یکی از محققان و علمای معاصر اهل سنت که عقیده صحیح بودن تمام روایات صحیح بخاری را زیر سؤال برد، «شیخ محمد بن سلیمان الاشقر» است؛ وی با زیر سؤال بردن عدالت یکی از صحابه، یکی از راویان حدیثی را در صحیح بخاری فاسق شمرد و آن حدیث را در صحیح بخاری تضعیف کرد، که مورد انتقادات شدیدی واقع شد.
از نظر علمای اهل سنت تمام صحابه عادل هستند، ولی در تاریخ صدر اسلام میبینیم آنها با پیامبر اکرم گاهی به شدت مخالفت میکردند. یکی از مخالفتهای صحابه با پیامبر اکرم در آخرین حج ایشان بود، عایشه میگوید: پس از برخورد تند برخی صحابه، پیامبر با حالتی غضبناک نزد من آمد، من کسانیکه پیامبر را غضبناک کرده بودند را نفرین کردم و گفتم خدا آنها را وارد آتش دوزخ کند.
پیامبر اکرم در آخرین حج خود مناسک حج را آموزش دادند و نیز خلافت و جانشینی بعد از خود را به اطلاع مردم رساندند؛ در حالیکه صحابه چیزی را زشت میپنداشتند، در مقابل پیامبر اکرم ایستاده و سخن ایشان را به مسخره میگرفتند، یکی از مخالفتها در برابر حکم انجام عمره در ماه ذی الحجه بود.
تهمت صفت زشت و ناپسندی است که در دین اسلام جزء گناهان کبیره قلمداد شده است، و در حقیقت نوعی دروغ توأم با غیبتی است که شخص در نبود غیبت شونده، آن را بیان میدارد، اما حقیقت ندارد، که در این صورت ظلمی است که در حق کسیکه مرتکب گناهی نشده بیان گردیده است و در دین اسلام شدیداً نهی شده است.
صحابه پیامبر که او را از نزدیک دیده بودند، مهاجر یا انصار و یا کسانی بودند که بعدها به آنها ملحق شده بودند، البته صحابه بودن فضیلت نیست، چرا که برخی از ایشان متخلف بودند که در کتب فریقین نام ایشان و اعمال و کردارشان نوشته شده است و از طرف دیگر بودند صحابهای که رفتار خوب داشتند.
شیعه معتقد است برخی از صحابه منافق و غیر عادل بودند و برای اثبات نظر خود از کتب فریقین مواردی را میآورند که ادعایشان را ثابت میکند. اما از نظر اهل سنت اصحاب پیامبر افرادی بسیار خوب بودند و همه ایشان را باید توثیق کرد، چرا که آنها را عادل میدانند و این نظر غیر آن چیزی است که در تاریخ آمده است.
از حقانیت دین اسلام و شخص پیامبر معجزات شگفت انگیز آن پیامبر رحمت است. یکی از سخنان غیبی ایشان، برتری داشتن مردمان مومنی است که در زمانهای بعد آمده و اسلام اختیار میکنند. مومنانی که نه پیامبر را دیدند و نه صدای او را شنیدند و فقط اکتفاء به قرآن و احادیثی کردند که از پیامبر نقل شده و به آنها رسیده است.
در موضوع فدک بین صحابه اختلاف است. از سویی ابوبکر مدعی است که پیامبر (ص) فرموده پیامبران ارث نمیگذارند و از سویی دو تن از صحابی جلیل القدر پیامبر مثل عباس و علی (ع) ابوبکر را در این ادعا دروغگو، گناهکار و خیانتکار میدانند.
چرا اهلسنت ادعا دارند که حضرت علی (علیهالسلام) را همانند خلفای پیشینش دوست دارند؟ مگر میتوان این را باور کرد؟ در حالیکه در کتابهای خودشان چیز دیگری بیان میشود. آنها میگویند کسانیکه علیه حضرت علی جنگیدند و با او مخالفت کردند مأجور هستند و ثواب میبرند، ولی وقتی نوبت به مخالفان ابوبکر و عثمان میرسد آنها را کافر میدانند.
صحابه رسول خدا از این جهت که مصاحب و یار حضرت بودند، دارای افتخار هستند ولی این سبب نمیشود که ما قائل شویم صحابه خبط و اشتباهی ندارند و یا اگر هم اشتباهی صورت دادند، خداوند از آنها گذشته است؟ این سخن، راه را برای انجام هر کار خطایی باز میکند. بسیار صحابی بودند که مرتکب حرام شرعی شدند لذا آنان نمی توانند مأمن امت باشند.
اهل سنت برای موجه جلوه دادن موضوع فدک، حدیث «لانورث انا ترکناه صدقه» را مطرح میکنند. درحالیکه این حدیث نمیتواند دلیلی برای اهل سنت باشد، زیرا در موضوع فدک تردیدهایی وجود دارد که باعث شک و تردید در پذیرفتن این حدیث میشود.
نظریه عدالت صحابه یکی از نظریات چالش برانگیز است. این سخن به قدری با تناقضات همراه است که کار را بر برادران اهل سنت دشوار کرده است. از طرفی نمیخواهند از این باور اشتباه دست بردارند که همه صحابه عادل نیستند و از طرفی مصادیق فراوانی وجود دارد که صحابه خطاهای بسیار بزرگ و جبران ناپذیری انجام دادند و هرگز کارشان قابل توجیح شدن نیست.