عکس
اردشیر دوم و کورش سوم، دو برادر بودند، هر دو از نسل کورش هخامنشی، که برای کسب قدرت به جان هم افتادند.
پیشوایان فرقه‌ی بهائیت بر خلاف تأکید و تصریح ادیان الهی به موضوع قیامت، آن را توهّم دانسته‌اند. [عبدالحمید اشراق خاوری، قاموس ایقان، ج 2، ص 1024]
ارتش هخامنشی در حمله به افریقا، دچار کمبود آذوقه شد. از همین روی برای نجات از گرسنگی شروع کردند به خوردن یکدیگر...
اعدام؛ مجازات لمس کردن همسران صیغه‌ای شاه هخامنشی (والتر هینتس، داریوش و ایرانیان، ترجمه پرویز رجبی، تهران: نشر ماهی، 1392، ص 475). این امر نشانگر حساسیت و غیرت افراط گونه شاهان هخامنشی است که با همه عیب‌ها و ایرادها، اما تا این حد روی ناموس خود حساس بودند.
بهاءالله خود را قبله بهائيان در نماز معرفی كرده، می‌گويد:هنگامی که خواستيد نماز بخوانيد صورت‌های خود را برگردانيد به سوی مقام مقدس من که خداوند آنجا را محل طواف ملاء اعلاء (ارواح و ملائکه) و محل توجه اهالی شهرهای بقا و مصدر امر برای کسانی که در آسمان و زمين‌اند، قرار داده است... .
بانو اَسپَسیا، اصالتاً یونانی بود. کورش سوم هخامنشی او را تصاحب کرد. بعد از مدتی، برادرشوهر (اردشیر دوم) عاشق او شد و پس از اینکه اردشیر دوم، برادرش (کورش سوم) را کُشت، اسپسیا در اختیار اردشیر دوم قرار گرفت. مدتی بعد، داریوش دوم (پسر اردشیر دوم) عاشق زنِ پدر خود شد.
احمـد بصــری: ايـن راه و روش ابليسـىِ قديـم اسـت کـه به وضـوح می‌گوید معصوم یا حجت خدا بر خلق باید بر حسب ظاهر بهتر از ديگران باشد یا اينکه قدرتـى خارق‌العاده داشته باشد و مثلاً برای هر کس که بخواهد معجزه تقديم کند و مثلاً قادر به انجام كارهايـى باشد که آنها از آن عاجزند.
در اسناد تاریخی می‌خوانیم که پای داریوش هخامنشی، رگ به رگ شد. ولی هیچ پزشک آریایی وجود نداشت که این مشکل بزرگ (!) را حل کند. ناگزیر دست به دامان یک اسیر یونانی شدند که نامش دموکدس بود. این اسیر (که پزشک هم بود) پای داریوش را درمان کرد. البته بعد از مدتی از دست هخامنشیان فرار کرد.
دیاکونوف می‌نویسد که در زمان ساسانیان و قبل از اینکه اسلام وارد ایران شود، برده داری وجود داشت.
مدتی است که فرقه‌های مختلف از جمله ریکی، انرژی درمانی، قانون جذب و غیره مبحثی را با عنوان مراقبه با ابر فرشتگان و استمداد از این فرشتگان و تقدیس آنها را در دستور کار خود قرار داده‌اند.
چرا احمد بصری هیج تصویری از خود نشان نمی‌دهد؟
چندی است که در بین اتباع بصری آشوبی به راه افتاده و زمزمه‌های مرگ او در بین خودشان کم‌کم شنیده می‌شود...
احمد جان، صدا هست ولی تصویرتو نداریم...
علی الله‌وردیخانی ساکن تبریز، رهبر فرقـه‌ی پنجـاه سـاله‌ای بـود که مریدانـش او را نائب خاص امام زمان(روحی فداه)، مظهر صفـات خـدا و کعبه جانان در روی زمین می‌دانستند. میرزا جواد تبریزی و آیت‌الله صافی جوابیه‌هایی در رابطه با انحراف عقیده‌ی وی صادر کرده‌اند.
طاهری می‌گوید: «قضاوت فقط مختص خداوند است» [عرفان کیهانی، ص150]