بهائیت
پیشوایان بهائی بر خلاف توصیههای خود (به پرهیز از دشنامگویی حتی به دشمنان) عمل کرده و تمامی ملل و ادیان الهی (از جمله مقامات کلیسا و مسیحیان) را آماج توهینهای خود قرار دادهاند. اما گذشته از آن، فرومایه و مظهر تاریکی خواندنِ مسیحیت، با اعتقاد بهائیت به پلورالیسم و تکثرگرایی حقیقی ادیان، سازگاری ندارد!
در یکی از شبکههای مجازی تحت کنترل فرقهی بهائیت، مقالهای در خصوص ازدواج با محارم در بهائیت، منتشر شد. نویسندهی این مقاله مدعی شد که انتساب جواز ازدواج با محارم، به بهائیت، تُهمتی بیش نیست. اما با بررسی منابع بهائی، بدین موضوع پی خواهیم برد که ازدواج با محارم در بهائیت، نه یک تُهمت بیدلیل، بلکه یک مستند تلخ است.
یکی از مبلّغان بهائی در مقام جوابتراشی برای اینکه چرا بهائیان باید به سوی قبر حسینعلی نوری نماز بگذارند مدعی شد: اساس تعیین قبله در ادیان گذشته، تبرک آن به پیامبر خاصی است! در پاسخ میگوییم، در خصوص تعیین قبله در ادیان، نه مکان آن موضوعیت دارد و نه تبرک آن به پیامبری دلیلش به حساب میآید، بلکه صرفاً به خاطر اطاعت از فرمان خداست.
در زمان اسدالله علم، لایحهای به تصویب رسید که بنا بر استدلال امام و علماء موجب نفوذ و سلطهی بهائیت برایران میشد. برطبق یکی از مفاد این لایحه افراد میتوانستند با هر کتاب آسمانی مراسم تحلیف را به جای آورند؛ که باعث به حاشیه کشیدن قرآن و تضعیف اسلام میشد. با هوشیاری امام و علماء این توطئهی شوم در نطفه خفه شد.
مبلّغان بهائی، در توجیه غلط نویسیهای پیشوایان خود (در انتقال لغات غیرعربی، به نوشتههای عربیشان)، با استدلال به کتاب المتوکلی، سعی بر آن داشتند تا این اشکال را به کتاب آسمانی قرآن نیز نسبت دهند. در پاسخ میگوییم که بر خلاف انتقالات پیشوایان بهائی، در انتقال کلمات، باید تمامی قواعد رعایت و پیش از انتقال، استعمال آن لغت در زبان جدید، معمول گشته باشد.
در یکی از شبکههای وابسته به تشکیلات بهائیت، از اینکه با روی کار آمدن دولت یازدهم انتشار مقالات برعلیه این فرقه شدت یافته، اظهار نگرانی شد. در پاسخ به اعتراض تشکیلات بهائیت میگوییم: حتی با در نظر نداشتن تعلیم ترک تعصب دینی، که شما را از اینگونه اعتراضات بازمیدارد، مگر به محکمی عقاید خود شک دارید که از ارزیابی آن، گلایه مندید؟!
استعمار و جریانهای وابستهی ضداسلامی، یکی از مهمترین موانع پیش روی خود را در راستای انحراف عقاید مسلمانان و تسلط بر ممالک اسلامی، تعصب دینی پسندیده در میان آنان مییابند. از این روی، دو جریان وابستهی بهائیت و مسیحیت تبشیری، تمام همّت خود را در مقابله با جمیع تعصبات (خصوصاً تعصب دینی) گسیل میدارند.
نهاد رهبری بهائیت، در پاسخ به نحوهی تکمیل فرم ثبتنام کنکور سراسری، به جوانان بهائی توصیه میکند که در بخش دین، خود را پیرو یکی از ادیان آسمانی معرفی کنند. این در حالیست که بر اساس آموزههای بهائی، حتی برای نجات جان شخص محترم هم تقیه جایز نیست. اما اینکه بیتالعدل چگونه حکم حرمت کتمان عقیده را زیر پای میگذارد، جای بررسی دارد.
سرکردگان بهائی بر خلاف شعارهای نوعدوستی و پرهیز از دُشنام خود؛ شخصیت ضداستعماری سید جمالالدین اسدآبادی را مورد هتاکی قرار دادهاند. اما دشمنی تشکیلات بهائیت با شخصیت سید جمالالدین، ریشه در تفکرات ضداستعماری او دارد. تفکراتی که سرکردگان بهائی به فرمان اَربابان خود، در مسیر مَحو آنها تلاش میکردند.
با توجه به اینکه فرقههای شیخیه و بابیه، مقدمهی تشکیل فرقهی بهائیت به شمار میروند، از این دو فرقه بیشتر در کتب نقد بهائیت سخن رفته و کتابی جامع در این خصوص، کمتر به چاپ رسیده است. لذا مهدی نورمحمدی، اثری جامع در اینباره با عنوان «شیخیه و بابیه در ایران»، دارای 12 فصل در 551 صفحه نوشته است که چاپ سوم آن روانهی کتابفروشیها شد.
نهاد رهبری بهائیت در پیامی به پیروان خود، وظیفهی آنان را نسبت به کتابها و سایتهای ردیه، نادیده گرفتن و پرهیز از مطالعهی آنان میداند. این در حالیست که بر اساس اولین تعالیم بهائیت، تمامی انسانها ملزم به تحری حقیقت هستند. از طرفی دیگر اگر حساب بهائیت پاک هست و دین بر حقی است، چرا از سنجش عقاید و عملکردش هراس دارد؟!
از جمله نشانههای پیشوایان الهی، علم سرشار و فراتر از علوم بشری ایشان میباشد. از اینرو، پیشوایان فرقهی بهائی، در عین حال که داعیهی الهی بودن دارند، در خلال آثارشان گفتههایی وجود دارد که وجود چنین علمی را برای آنان، مشکل میسازد. از این دست میتوان به پیشگوییهای رهبران این فرقه اشاره کرد که هیچکدام مطابق با واقع درنیامدهاند.
یکی از شخصیتهای تاریخی که تاکنون چهره واقعی او به درستی شناخته نشده، «ام السلمه برغانی» ملقب به «طاهره قرةالعین» است. با توجه به اینکه بسیاری از وقایع سرگذشت وی، روشن نبوده، نگارنده بر آن شد تا تحقیق جامع و عاری از تعصب و همچنین با بهرهگیری از کتب تاریخی و اسناد نویافته، چهرهی واقعی او را ترسیم نماید.
در یکی از مقالاتی که در شبکههای مجازی تشکیلات بهائیت به انتشار درآمد، علیمحمد شیرازی، به عنوان تکمیل کنندهی 27 حرف علم (صفتی که شیعیان خاص امام زمان میدانند،) معرفی شد. اما گذشته از عدم بروز تمامی نشانههای تکمیل 27 حرف علم، با چه رویی میتوان علیمحمد شیرازی (این نماد جهل) را تکمیل کنندهی حروف علم نامید!؟