آزمون ورودی دانشگاه و یک‌بام و دوهوای بیت‌العدل!

  • 1395/12/16 - 15:45

نهاد رهبری بهائیت، در پاسخ به نحوه‌ی تکمیل فرم ثبت‌نام کنکور سراسری، به جوانان بهائی توصیه می‌کند که در بخش دین، خود را پیرو یکی از ادیان آسمانی معرفی کنند. این در حالیست که بر اساس آموزه‌های بهائی، حتی برای نجات جان شخص محترم هم تقیه جایز نیست. اما این‌که بیت‌العدل چگونه حکم حرمت کتمان عقیده را زیر پای می‌گذارد، جای بررسی دارد.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ اخیراً شاهد انتشار پیامی از سوی نهاد رهبری بهائیت (موسوم به بیت‌العدل)، در خصوص نحوه‌ی تکمیل فرم ثبت‌نام کنکور، بوده‌ایم. نهاد رهبری بهائیت با انتشار این پیام، در پاسخ به سؤالات مکرر اعضای این فرقه، در خصوص انتخاب دین، در فرم آزمون کنکور، به پاسخ‌گویی و تعیین خط مشی، برای آنان می‌پردازد. در ابتدای این پیام، آمده است: «اخیراً سوالاتی پیرامون شرکت در کنکور سراسری و انتخاب رشته برای ورود به دانشگاه‌های ایران از جانب جوانان بهائی، مطرح گردیده و در مورد نحوه تکمیل فرم‌های مربوطه استفسار شده... چند نکته به عنوان نصب العین، خواهد بود».[1]
در نکته‌ی اول این پیام آمده است: «اول آن‌که در دیانت (فرقه‌ی) بهایی، تقیه یا انکار عقیده و ارائه اطلاعات غلط راجع به دین ممنوع است و این مسئله‌ای نیست که تحت هیچ شرایطی وجه المصالحه قرار گیرد. از آن‌جا که نمایندگان دولت (ایران)، در مکاتبات رسمی خود با سازمان‌های جامعه بین‌المللی ابراز می‌دارند که ذکر دین در اوراق امتحانات ورودی دانشگاه‌ها، به عقاید مذهبی دانشجو ارتباطی ندارد، بلکه به رشته مطالعات مذهبی وی اشاره دارد و بهائیان مانند دیگر شهروندان، آزادند در امتحانات ورودی دانشگاه‌ها شرکت نمایند. بنابراین می‌توان استدلال نمود که اعتقاد به حقانیت اسلام، به معنای تدین به دین اسلام (یعنی مسلمان بودن) نیست. بلکه قبول حقانیت ادیان الهی، از جمله اصول دیانت (فرقه‌ی) بهایی است. با توجه به مطالب مطروحه، داوطلبان مختارند که در فرم مربوطه یکی از ادیان مصرّح را انتخاب نمایند».[2]
این پیام نهاد رهبری بهائیان، حاوی نکاتی است که در ادامه، به بررسی آن‌ها می‌پردازیم.
نکته اول: شوقی افندی، به عنوان سومین پیشوای فرقه‌ی بهائیت، پیروان خود را از تقیه [3] نهی و آنان را ملزم به ابراز عقیده، در هر حالی کرده است. کار تا جایی پیش می‌رود که شوقی، حتی در فرض اضطرار هم، کتمان عقیده را بر پیروان خود جایز نمی‌شمارد: «سؤال ثالث در خصوص کتمان عقیده در نقاطی که بهائی غیرموجود معروض بودید. جواب فرمودند کتمان عقیده، حتی در این مورد مذموم و مخالف مبادی این امر است».[4]
نکته دوم: بیت‌العدل در پیام خود، از طرفی مفهوم تقیه (که در شیعه، برای حفظ ارزش‌های محترم، به کار برده شده) را ممنوع می‌شمارد و از طرفی دیگر با زیرکی، عملاً پیروان خود را به کتمان عقیده سفارش می‌کند! این رفتار دوگانه‌ی نهاد رهبری بهائیت، نمایان‌گر هرچه بیشتر نفاق و دو رویی پیشوایان این فرقه است. حال بیت‌العدل، با تغییر دو واژه‌ی «اعتقاد و تدین»، به خیال خود، این دوگانگی را توجیه کرده است.
نکته سوم: کتمان عقیده در حالی در مسلک بهائیت ممنوع اعلام شده، که رفتار پیشوایان بهائی در این خصوص، حکایت از امر دیگری دارد. چرا که پیامبرخوانده‌ی بهائیان، پس از تشریع به ظاهر دین خود، برای آن‌که تحت کمترین فشاری قرار نگیرد، همواره خود را مسلمان معرفی و به سبک مسلمانان نماز جماعت می‌خوانده است.[5] عباس افندی به عنوان جانشین او نیز، تا آخرین روز مرگش (25 نوامبر 1921)، در نماز جمعه و جماعت مسلمین شرکت می‌کرده است.[6] حال چگونه است که تقیه بر آنان حلال، اما بر پیروانشان حرام است! به علاوه، چرا نهاد رهبری بهائیت، رفتار پیشوایان بهائی را سرلوحه امور بهائیان قرار نمی‌دهد! پیشوایانی که برای فرار از کمترین سختی وارده به خویش، به راحتی اقدام به کتمان عقیده می‌نمودند.
نکته چهارم: چگونه است که پیشوای بهائیان (شوقی افندی)، تقیه را حتی برای نجات جان شخصی محترم جایز نمی‌داند: «درباره‌ی این‌که آیا صلاح است به خاطر نجات کسی، به غیرحقیقت سخنی گفته شود؟ حضرت ولی امرالله عقیده دارند، ما به هیچ‌وجه، نباید بر خلاف حقیقت صحبتی بکنیم... البته ما نباید در ابراز مطلب، پیش‌دستی کنیم، مگر مستقیماً از ما خواسته شود»[7]؛ اما بیت‌العدل، برای ادامه‌ی تحصیل (که طبیعتاً مهم‌تر از نجات جان شخص نیست)، آن را جایز می‌شمارد!
در پایان می‌توان رفتار یک بام و دو هوای بیت‌العدل را به دو صورت تحلیل نمود. اول آن‌که نهاد رهبری بهائیت، در قبال فشارهای درونی، از تعلیمات صریح خود (حرمت کتمان عقیده)، کوتاه آمده و به حفظ آن در بند شعار، اکتفا نموده است. دوم آن‌که تشکیلات بهائی نیز، به غیرعقلانی بودن این حکم (حرمت تقیه حتی برای حفظ جان محترم)، پی برده و آن را در تعارض با تعالیم دیگر خود (نظیر: تطابق دین با عقل [8]) دانسته است. لذا با حفظ حرمت تقیه در حد شعار، به جواز کتمان عقیده نیز رأی مثبت داده است.

پی‌نوشت:

[1]. به نقل یکی از شبکه‌های مجازی وابسته به فرقه‌ی بهائیت، موسوم به: اخبار و بشارات بهائی.
[2]. همان.
[3]. تقیه یا کتمان عقیده، به معنای: پنهان کردن عقیده، در جایی که حفظ جان، مال و ناموس، بدون آن ممکن نبوده و با کتمان عقیده توسط این فرد، به دین الهی خدشه‌ای وارد نشود.
[4]. عبدالحمید اشراق خاوری، گنجینه حدود و احکام، تهران: مؤسسه‌ی ملّی مطبوعات امری، چاپ سوم، 128 بدیع، ص 204.
[5]. ر.ک: شوقی افندی، قرن بدیع، کانادا (انتاریو): مؤسسه‌ی معارف بهائی به لسان فارسی، چ 2 با تجدید نظر، 1992 م، ص 280.
[6]. جی. ای اسلمنت، بهاءالله و عصر جدید، ترجمه: ع. بشیر اللهی، ه. رحیمی، ف. سلیمانی، منشورات دارالنشر البهائیه فی البرازیل، 1988 م، ص 78.
[7]. سندهای مطرح شده در شبکه‌ی بهائی: نمونه حیات بهایی، ص 9؛ دعا و تفکر، ص 10.
[8]. عبدالبهاء، مکاتیب، مصر: چاپ اول، 1340 ق/1921م، ج 3، ص 276.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.