بهائیت
در یکی از برنامههای شبکهی آئین بهائی به مسألهی آزادی انتخاب دین در فرقهی بهائیت پرداخته شد. ایشان پیروان بهائیت را آزادترین در انتخاب دین معرفی کردند. باید گفت: اولاً: بهائیان نه تنها حق آزادی در انتخاب دین ندارند، بلکه حتی از شنیدن سخنان مخالفانشان منع شدهاند ثانیاً: آزادی دینی با طرد روحانی در بهائیت، کاملاً متناقض است.
بهائیان برای اثبات حقانیت خویش به دلیل تقریر استدلال میکنند، این دلیل که گلپایگانی آن را به خدا هم نسبت میدهد، میگوید اگر کسی ادعایی کرد و کتابی آورد و عدهای به آن گرویدند، نشانهی حقانیت ادعای اوست. این در حالی است که حسینعلی نوری در دفاع از مظلومیت علی محمد شیرازی این استدلال را رد مینماید!
یکی از توجیهاتی که بهائیان برای معتبر نبودن معجزه بیان کردهاند این است که: حضرت رسول (ص) برای اثبات رسالت خود به معجزه احتجاج نکرده است. در پاسخ باید به آنها گفت: قرآن بزرگترین معجزه و معجزه جاویدان پیامبر اسلام (ص) است و غیر از قرآن ایشان معجزاتی داشتند، مانند: انشقاق قمر، معراج، مباهلهی با اهل کتاب، خبرهای غیبی ایشان و...
یکی از توجیهاتی که بهائیان برای معتبر نبودن معجزه بیان کردهاند، این است که معجزه برای حاضرین حجت است نه غائبین. باید به آنها گفت: معجزه یکی از راههای اثبات نبوت خاصه است و حجت بودن آن برای حاضرین، بهانهای برای انکار اصل لزوم معجزه نمیتواند باشد و معجزه خاتم پیامبران (ص)، معجزهای جاوید است چون قرآن از سنخ علم و معرفت است.
یکی از توجیهاتی که بهائیان برای معتبر نبودن معجزه بیان کردهاند این است که میرزا حسینعلی نوری معجزه را دلیلی بر حقانیت انبیاء و اعتبار تعالیم آنان نمیداند. در پاسخ باید به آنها گفت: در اسلام، معجزه، دلیل بر اثبات نبوت است و میرزا حسینعلی اگر کلمات و نوشتهها را قابل تأویل میداند، چگونه معجزه را معتبر نمیداند؟
با توجه به آیات و روایات دربارهی موعود، به عقیده شیعه منجی کسی است که جهان را پس از آنکه از ظلم و جور پر شد، پر از قسط و عدل مینماید. اما باب که بهائیان او را به عنوان منجی معرفی کردند، یکی از مدعیان دروغینی است که نه تنها نتوانست عدالتگستر باشد، بلکه حتی در مقابل مخالفین نیز نتوانست از خود دفاع کند
از روایاتی که بهائیان برای توجیه دینسازی باب ارائه میدهند، روایت امام صادق (ع) است که فرمود: مهدی (عجّل الله فرجه)، همان کاری که پیامبر کرد، خواهد کرد. یعنی دین جدید میآورد! در پاسخ میگوئیم: منظور از انهدام ما قبل، از بین بردن سنتهای باطل است و این روایت تقطیع شده که متن کامل آن، بطلان ادعای بهائیت را آشکار میسازد.
از جمله دلایلی که بهائیان بر حقانیت پیشوایان خود میآورند، روایت پیامبر است که ایشان فرمودند: گروهی مثل شما، مسیح این امت را درخواهد یافت. از اینرو ادعا دارند که بعد پیامبر، مسیحی با دین جدید میآید و آن، رهبر بهائیان است. حال آنکه در حدیث اشارهای به آمدن دین جدید نشده و آیات و روایت بسیاری دین اسلام را خاتم ادیان معرفی میکنند.
از جمله روایاتی که بهائیان ادعا میکنند دلالت بر پیامبری امام زمان (عج) دارد، روایتی است از امام كاظم (ع)، در این روایت آمده: بر او چیزی نازل میشود که بر رسولان نازل نشده است. اشکال: منظور، عمل کردن و حکم دادن براساس باطن شریعت است که پیامبران قبلی براساس ظاهر حکم میکردند. همچنين نزول هر الهامی به قلب امام به معنای وحی نیست.
از روایاتی که بهائیان برای اثبات قائمیت علیمحمد باب و نسخ اسلام به آن تمسک میجویند، سؤال حضرتعلی (علیهالسلام) در مورد مهدی، از پیامبر است. ایشان فرمودند: دین به مهدی ختم میشود. چند اشکال، اولاً در این روایت آمده با ظهور حضرت مهدی، شرک از بین میرود، اما با آمدن علیمحمد اینگونه نشد، ثانیاً ختم دین، یعنی حکم دین در نهایت به او میرسد.
بحث وجود مقدس حضرت مهدی (عج) موضوعی است که شیعیان به آن اعتقاد دارند. در بابیت و بهائیت، ميرزا علي محمد باب را مهدي موعود میدانند، اما میرزا علی محمد باب در آثار و کتب خود به وجود مقدس حضرت مهدی (عج) اعتراف کرده و سخن از طول عمر حضرت و نوّاب ایشان به میان میآورد. این اعترافات، شاهد بر این است که وی مهدی موعود نبوده و نیست.
از جمله روایاتی که بهائیان برای امام زمان دروغین خود ذکر کردند، روایتی از امامصادق (ع) است. بهائیان ادعا دارند این روایت اشاره به یاران علیمحمد باب دارد که قبل از ادعای امامتش در مسجد کوفه جمع شده بودند. اشکال اول اینکه: گلپایگانی این روایت را به صورت ناقص آورده، دیگر اینکه این روایت مربوط به یاران امام زمان است که...
بحث وجود مقدس حضرت مهدی (عج) موضوعی است که شیعیان به آن اعتقاد دارند، درحالی که سران و مبلغان بهائی چشم پوشی آشکاری از آن دارند و ميرزا علي محمد باب را مهدي موعود معرفي ميکند، در حالی که وي صريحاً معترف است که وجود مقدس امام عصر (عج) فردي جز محمد بن الحسن فرزند امام حسن عسکري (ع) نيست و منکران وجود آن حضرت را کافر دانسته است.
سران بهائی دست به تحریف برخی روایات مهدویت زدند تا از این طریق، برای ادعای باطل رهبران خویش مستندی بجویند. از جمله این روایات، روایت حضرتعلی (علیهالسلام) است. گلپایگانی این روایت را پیشبینی حضرتعلی (علیهالسلام)، نسبت به ظهور باب و بهاء میداند. اما چهار اشکال اساسی به این مغالطه وارد است که در ادامه به آن میپردازیم.