اصول دوازده گانه بهائیت
شبکه آئین بهائی با پخش مستندی به نام سفر پر فروغ، به بررسی سفر عبدالبهاء به آمریکا پرداخته است. این شبکه نقل میکند: یکی از سخنان عبدالبهاء که در آمریکا بسیار مورد توجه قرار گرفت، شعار تساوی زن و مرد بوده است. در جواب باید گفت که عبدالبهاء این شعار را از جوامع غربی تقلید کرده و در احکام و عقائد بهائیت، این شعار نقض شده است.
عبدالبهاء معتقد است که بدون تعالیم پدرش هیچکس روی رستگاری نخواهد دید، با این حال در مسألهی تساوی حقوق زن و مرد، نظرش خلاف نظر پدرش است و این یعنی اینکه اولین بدبخت رستگار نشده، خود اوست. عبدالبهاء مینویسد: «رجال و نساء در نزد خدا يكسانند. جميع، نوع انسانند، جميع سلالهی آدمند؛ زيرا ذكور و اناث تخصيص به انسان ندارد...
تحری حقیقت به معنای مذمت تقلید کورکورانه است. بهائیان خود را مبتکر این اصل میدانند. در مقابل این ادعا و دعوت مردم به جستجوی حقیقت، در آئین بهائی، هرکس به بطلان بهائیت پی برده و از این آئین برگردد، از طرف رؤسا و اعضای این فرقه، با تحریم سراسری مواجه میشود و پیروان این فرقه، حتی نزدیکانش، جرأت همنشینی با او را ندارند...
یکی از تعالیم دوازدهگانهی بهائیت، تعلیم «تحرّی حقیقت» است. برای تحرّی حقیقت، نخست باید تحقیق کرد، سپس با استمداد از علم و عقل، حقیقت را یافت و به آن عمل کرد. بهاءالله معیار عاقل و عالم بودن را پذیرش بهائیت میداند و به بهائیان میگوید: بدون چون و چرا، حرفهای او را بپذیرند! در حالی که اسلام چنین كسانی را به چهارپایان تشبیه میکند.
یکی از مهمترین تعالیم دوازدهگانهی بهائیت، تعلیم «تحرّی حقیقت»، به معنای حق جویی و دوری از تقلید است. با بررسی این تعلیم در متون بهائیت درمییابیم که بهائیان اجازه ندارند به سخنان منتقدین بهائیت دربارهی بهاءالله و خداوند گوش دهند و حقیقت را جستجو کنند، بلکه عمل به این تعلیم را برای غیر بهائیان جائز میدانند، نه برای بهائیان.
یکی از مهمترین تعالیم دوازدهگانهی بهائیت، «تحرّی حقیقت» است، بدین معنی که هر فردی باید جویای حقیقت باشد. بهائیان ادعا دارند این تعلیم ابداع آنهاست، اما با بررسی این تعلیم، مشخص میشود که اولاً دین اسلام صدها سال قبل از پیدایش بهائیت به آن پرداخته است و ثانیاً عبدالبهاء نیز اعتراف میکند این تعلیم در ادیان الهی وجود داشته است.
بهائیان برای ایجاد تعدیل معیشت، راهکارهایی را ارائه نمودهاند که یکی از آنها بحث زکات است. اما با بررسی حکم زکات در بهائیت، که اصل آن از اسلام گرفته شده، مشخص میشود که به دلیل عدم شفافیت در جزئیات، تا زمانی که بیتالعدل (مركز رهبری و تصميمگيری بهاييت) تصمیم ویژهای نگیرد، قابلیت اجرا ندارد. لذا این راهکار نیز برای رفع مشکلات اقتصادی مناسب نیست.
بهائیان برای ایجاد تعدیل معیشت، راهکارهایی را ارائه نمودهاند که یکی از آنها بحث حقوقالله است. در بهائیت واجب است وقتی ثروت خالص یک فرد بهایی، به معادل بهای 19 مثقال طلا برسد، باید 19 درصد آن را به عنوان حقوقالله به بیتالعدل پرداخت کند، اما کسی حق ندارد افراد را مجبور به پرداخت نماید. پس این راهکار برای تعدیل معیشت مناسب نیست.
بهائیان برای ایجاد تعدیل معیشت، راهکارهایی را ارائه نمودند که یکی از آنها، بحث پرداخت مالیات است. با وجود دو نمونه مالیات، از طرفی محل مصرف مالیات حکومتی، بسته به شرایط و سیاست هر کشور، میتواند متفاوت و متعدد باشد و در مالیات دینی تنها کسی که این وسط، اندکی نفع میبرد، چند نفر قلیل «عاجزان» ده هستند. پس این، راهکار مناسبی نیست.
بهائیان برای ایجاد تعدیل معیشت، راهکارهایی را ارائه نمودهاند که یکی از آنها تقسیم ارث است. در حالی که با بررسی بحث ارث در بهائیت میبینیم که اگر شخصی وصیتنامه نداشته باشد و یکی از هفت طبقهی وارث نیز وجود نداشته باشد و با این حال سهمی به بیت العدل برسد، باز ممکن است بیت العدل آن را در جای دیگری به مصرف برساند.
یکی از تعالیم دوازدهگانهی منتسب به بهائیت، تعدیل معیشت و رفع مشکلات اقتصادی است، بدین معنی که تمام ثروت جهان باید بین تمام افراد جامعه تقسیم شود تا افرادی فقیر و تهیدست در جامعه وجود نداشته باشد. با نگاهی گذرا به دین مبین اسلام میبینیم که صدها سال قبل از به وجود آمدن بهائیت، این تعلیم در دین اسلام مطرح و به آن سفارش شده است.
یکی از تعالیم دوازدهگانهی بهائیت تحت این عنوان مطرح میشود که جهان بشری محتاج نفثات روح القدس است. در ذیل این تعلیم مباحث مختلفی بحث میشود که در این مقاله ارتباط بهاءالله با روح القدس مورد بررسی قرار گرفته است. در این ارتباط بهاءالله، روح القدس را به صورت یک حوری میدیده و با او عشق بازی میکرده است.
مسألهی عدم مداخله در سیاست، از ادعاهای بهاءالله است که نیاز به توضیح ندارد و برای همین است که چهرهی این فرقهی ضاله بیش از پیش بر همگان روشن و حیلههایشان نخ نما و ابتدایی است، بهائیان میتوانند با توجه به ادعاهای سران خود و مقایسهی آن با اعمال ایشان، به نتیجه مطلوبی دست پیدا کنند و به جهل مرکب سران فرقهی بهائیت پی ببرند.
یکی از تعالیم دوازدهگانهی بهائیت، این است که جهان بشری محتاج نفثات روح القدس است، بدین معنی که جامعهی بشری نیاز به دین و الهامات الهی دارد. اما با نگاهی کوتاه به متون بهائیت میبینیم که بهائیان و رهبران بهائی این تعلیم را نه تنها قبول ندارند، بلکه از آن سوء استفاده کرده و در جهت توجیه پیامبریِ بهاءالله استفاده کردهاند.