جریان های سلفی
داعش در جهان امروز انحرافی تاریخی از مسیر انسانیت و بشریت است، و بر اساس ایجاد رعب و ترس در دل انسانها به وجود آمده است. مردم این عصر از این موجود هول انگیز فراری هستند. این سفیران جهنم را مادری است؛ مادر داعش، وهابیت و کتابها و اندیشههای وهابیت است، که عمرو فاروق یکی از اندیشمندانی است که این نکته را بیان کرده است.
چندی است که عربستان سعودی و رژیم قبیلگی آن سعی در نشان دادن چهره دور از ترور و خشونت دارد. آنها خود را از گروههای تروریستی مبرا میدانند. این درحالی است که شواهد بسیاری حاکی از ارتباط بین وهابیت و گروههای داعشی دارد. داعش پیرو محض وهابیت و دولت داعش وارث وهابیت است. هر آنچه در آثار و افعال داعش دیده می شود امر جدیدی نیست.
برخی از محققان بر این باورند که آراء جریانهای تروریستی برگرفته از عقاید وهابیت است. آنان میگویند تکفیریها اندیشه خود را از وهابیت گرفته است و خود دولت سعودی نیز میداند که ترویج این اندیشههای باطل در آینده چهکاری با آنها خواهد کرد؛ دولتهای خلیج نیز کم و بیش این مشکل را فهمیده و راه خود را از سعودی جدا میکنند.
یوسف قرضاوی: از مشکلات عصر ما این است که بسیاری از جوانانی که چند کتاب دینی مخصوصاً کتب حدیثی میخوانند، خیال میکنند عالم دهرند و ادعای اجتهاد در دین را دارند در حالیکه هنوز قواعد ادبیات عرب را هم نمیدانند و نه تنها درباره ائمه دین، بلکه درباره علمای صحابه نیز نظر میدهند و میگویند: آنان مردانی بودهاند و ما نیز مردانی هستیم.
صحویها یک جمعیت فعال و گروه سلفی هستند، که بیشتر در داخل عربستان فعالیت میکنند. صحویها اگر چه با وهابیت سنتی و درباری در اصولِ عقاید، همعقیده هستند و الهیات محمد بن عبدالوهب را قبول دارند و دولت آل سعود در قرن هجدهم میلادی را نیز میستایند، اما در مورد دولت فعلی سعودی و عالمان سنتی و درباری وهابی انتقادهای جدی دارند.
بین یک موضوع اصولی و یک موضوع فقهی، تفاوتهای بسیار زیادی است. سلفیان با تغییر در مفهوم اصولی و یا فقهی بودن، و به نوعی اصولی خواندن خلافت، مقدمات مهمتر جلوه دادن موضوع خلافت را فراهم آوردهاند. ایشان ندانسته بر حقانیت تلقی شیعیان بر موضوع امامت، و نظام سیاسی مورد ادعای اسلام شیعیان، صحه گذاشتهاند.
نظام سیاسی با پشتوانه فکری و و مشروعیت عمومی میتواند جامعه را به سمت آرامش سوق دهد. وقتی جامعه از این موهبت محروم باشد، هرگز نمیتواند مشکلات امنیتی خود را با قدرت نرم کنترل کند، بلکه اقدام به برخوردهای سخت و آهنین با نیروهای مخالف خود میکند. در این فضا نیروهای فکری و مخالف با تمام توان درصدد برهم زدن نظام امنیتی خواهند بود.
هر حرکتی افراطی ناشی از نوعی تفریط است و هر تفریطی ناشی از افراط است. حرکت افراطی مسلحین جهادی از این قاعده مستثنی نیست. اوضاع نابسامان مسلمانان و کشورهای تحت حکومت دیکتاتورها آنقدر بیسامان و تحت فشار فقر و بیعدالتی بودهاند که برای نجات خود به هر اندیشه غیر اخلاقی فقط به عنوان راه نجات نگریستهاند.
فکر جهادی برای گروههای جهادی مانند هوای برای زنده ماندن انسان است. مجاهدین مسلح برای جهاد زندگی میکنند و نه اینکه زندگی کنند و برای آن جهاد کنند. این جریان معکوس در گروه های سلفی و جهادی باعث شده ایشان به دنبال سرزمین جهاد بگردند. جهاد و سرزمین جهاد را در هر جا پیدا کنند به انجا می روند. ایشان مجاهدان بی سرزمین هستند.
رفتارهای ناشیانه جزء لاینفک گروههای جهادی است. این جریانات همه هویت اطلاعاتی و امنیتی خود با را بیتجربگی افشا میکنند. در این حال راهی برای پیروان این عقیده باقی نمیماند مگر با اذعان و اعتراف به منهج اشتباه خود نوعی کسب مقبولیت کنند. ایمن الظواهری با اعتراف به این نپختگی عملیاتی، به نوعی عملکرد جریان جهادی را توجیه میکند.
برخی گروهها و اندیشههای سیاسی در جهان اسلام که متکی بر برداشت سلفی است، همه چیز و همه امور را نفی و نوعی بنیادگرایی را در خود جا داده است. رفتارهای غیردمکراتیک و ضدیت با دموکراسی از این گروهها دیده میشود. حزب التحریر یکی از این گروهها است. این حزب اندیشههای سیاسی اسلام را به نفع مقاصد خود تفسیر میکند.
عملکرد جریانات سلفی هرگز با عقل و اعتقاد عقلی تناسب معنایی نداشته است. رفتار این گروهها که بر اساس دیدگاه متعصبانه و متحجرانه بوده است، هرگز بر اساس منطق و عقل نبوده است. یکی از مهمترین شاخصههای رفتار این گروهها رفتارهای ناشی از احساساتِ بیمنطق و بدون توجیه عقلانی است. دانستن این نکته در تحلیل این جریانات مهم است.
سلفیگری یک مذهب تکفیری است که دارای انشعابات مختلفی است. این مذهب آن قدر خشن و بیرحم است که حتی یکدیگر را نیز تکفیر میکنند. از انشعابات سلفیه به وهابیت، صحویه، سروریه و ... میتوان اشاره کرد، که اگر چه از نظر پیروی از سلف و محمد بن عبدالوهاب با یکدیگر موافق هستند، اما به خاطر برخی از اختلافات یکدیگر را تکفیر میکنند.
دست اندازی وهابیت در معانی دینی به نفع مقاصد شوم خویش، برای همگان ثابت شده است. برداشت متفاوت از متون دینی توسط محمد بن عبدالوهاب که در آن دین به سمت نقض و رد مسلمانان و قتل و غارت آنها تحریف میشود، امری قطعی است. جریانات تروریستی داعش و غیره نیز به این مبانی استناد و از آنها برای رسیدن به اهداف خود استفاده میکنند.