وهابیت

تلقین میت، یکی از اعمالی است که معمولاً مسلمانان پس از دفن مرده در قبر انجام میدهند؛ علمای مذاهب فقهی اهلسنت بر جواز یا استحباب این عمل اتفاق دارند؛ حتی از افرادی مانند محمد بن عبدالوهاب که وهابیان آیین خود را از او گرفتهاند نیز جواز این عمل نقل شده است؛ ولی وهابیان معاصر، تلقین میت بعد از دفن را بر خلاف نظر بنیانگذار خود، بدعت میدانند.

تلقین میت، یکی از اعمالی است که معمولاً مسلمانان پس از دفن مرده در قبر انجام میدهند؛ علمای مذاهب فقهی اهلسنت بر جواز یا استحباب این عمل اتفاق دارند؛ حتی از افرادی مانند ابنتیمیه که وهابیان خود را به او منتسب میکنند نیز منع این عمل نقل نشده است، ولی وهابیان معاصر، تلقین میت بعد از دفن را بر خلاف نظر ابنتیمیه بدعت میدانند.

وهابیون در بسیاری از مسائل، عقایدی متناقض دارند؛ از جمله آن عقاید، ادعای سلفی بودن و سلفگرایی آنان و تضاد با اعتقادشان در ظاهرگرایی است؛ وهابیان مدعی هستند که فهم صحابه و مسلمانان صدر اسلام، از معارف اسلامی و متون دینی، فهم برتر است و تفسیری غیر از تفسیر صحابه، تابعین و تابعین تابعین، معتبر نیست؛ ولی در کتابهای خود اعتراف میکنند که در برخی عبارات قرآنی، تفسیری غیر از تفسیر سلف را پذیرفتهاند و آنان اولین افرادی هستند که چنین نظری دادهاند.

وهابیان مدتی است که اصطلاح وهابیت را برای خود نمیپسندند و کتابهای زیادی نوشتهاند که عقیده خود را عقیده سلف معرفی کنند و با این استدلال، خود را سلفیه مینامند؛ اطلاق سلفیه بر آنان اشتباه است و به آنان ارزش و اعتبار میبخشد و آنان را در جرگه مذاهب اسلامی متقدم وارد میکند؛ باید با اطلاق وهابیت بر آنان، جدایی آنان را از مذاهب متقدم اهلسنت بر همه مسلمانان آشکار کرد.

علمای فریقین، نام وهابیت را برای یک گروه ایجاد شده در قرن دوازدهم به کار بردهاند؛ این نام با استفاده از اسم بنیانگذار وهابیت، «محمد بن عبدالوهاب» درست شده است. عالمان آشنا به این تفکر جدید، این نام را به آنان نسبت دادهاند و بزرگان وهابی نیز خود با اشاره به این نام، وهابیت را برای خود پذیرفتهاند.

علمای فریقین، نام وهابیت را برای یک گروه ایجاد شده در قرن دوازدهم به کار بردند و پس از مدتی، آنان این نام را کنار گذاشته و به سلفیه تغییر دادند. علمای مذاهب اسلامی فهمیدند که وهابیان قصد دارند اثر منفی نام وهابیت را با پوشش نام سلفی از بین ببرند؛ از اینرو نامی را انتخاب کردند که یک حرکت اصلاحی و روشنفکرانه در مصر ایجاد کرده بود و در بین مسلمانان آبرو داشت.

علمای فریقین، نام وهابیت را برای یک گروه ایجاد شده در قرن دوازدهم به کار بردهاند. بعد یک و نیم قرن از ابتدای شکلگیری تفکر تکفیری وهابیت، عبدالعزیز آلسعود، در سال 1929 میلادی، استفاده از این نام را رسماً ممنوع کرد و دستور داد از اصطلاح سلفیگری استفاده کنند؛ پس از آن، تمام تلاش مفتیان معاصر وهابیت این شد که نامی از وهابیت برده نشود و به آنان سلفیه و سلفی گفته شود.

علمای فریقین، نام وهابیت را برای یک گروه ایجاد شده در قرن دوازدهم به کار بردهاند؛ پس از گذشت یک و نیم قرن از زمان پیدایش وهابیت، تمام تلاش مفتیان وهابی این شد که نامی از وهابیت برده نشود و به آنان سلفیه و سلفی گفته شود. محققین و علمای مذاهب اسلامی فهمیدند که وهابیان با استفاده از عنوان سلفیه، قصد دارند خود را بین مذاهب اسلامی و گروه عظیم سلفیان اهلسنت قرار دهند تا هیچ مقاومتی در برابر تبلیغ تفکر تکفیری آنان صورت نپذیرد.

در روایت صحیحی از پیامبر صلیاللهعلیهوآله نقل شده است که سه روز بعد از کشته شدن مشرکین در جنگ بدر و ریختن آنها داخل چاه، با آنان سخن گفت؛ کسی گفت که آنان نمیشنوند؛ حضرت فرمود: «شما شنواتر از آنان نیستید! همانطور که میشنوید، آنها هم میشنوند»؛ وهابیون مخالف شنیدن مردگان، این روایت را خارقالعاده و معجزه دانستهاند؛ در حالیکه این اتفاق در مقابل دشمنان نبود و دیگران نیز از آن عاجز نبودند.

ابنتیمیه با اینکه معتقد به حیات ارواح در عالم برزخ است و میپذیرد که پیامبران و صالحان در قبر زندهاند و قادرند برای زندهها دعا کنند، اما میگوید کسی حق ندارد از آنان طلب دعا کند، زیرا هیچ یک از سلف این کار را انجام ندادهاند؛ ولیکن باید گفت در منابع معتبر اهلسنت، موارد بسیاری از توسل سلف به قبر پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله یافت میشود که این استدلال ابنتیمیه را مخدوش میکند.

وهابیون معاصر هرگونه ارتباط بین دنیا و آخرت را منکر میشوند؛ مخصوصاً فایده رساندن مردگان برای زندگان را به شدت نفی میکنند، اما در روایات فریقین دو دسته منفعت از طرف ارواح برزخیان برای اهل دنیا ذکر شده است: روایات و گزارشاتی که ارواح صالحان در برزخ «مشکلات اهل دنیا» را به اذن خدا رفع کردهاند و نیز روایاتی که «دعا و استغفار کردن آنها برای اهل دنیا» را بیان نمودند.

بنباز سعودی ادعا میکند که حتی پیامبر صلیاللهعلیهوآله هم از احوال اهل دنیا و آنچه در آن اتفاق مىافتد، اطلاعى ندارد، اما طبق آیات قرآن و روایات صحیح اهلسنت و نیز نظر علمای اهلسنت، نمیتوان به طور مطلق، آگاهی را از ارواح برزخیان نسبت به دنیا نفی کرد؛ بخصوص پیامبر اعظم صلیاللهعلیهوآله که یکی از شواهد خداوند در قیامت است.

وهابیون معاصر معتقدند بین عالم دنیا و عالم برزخ رابطهای برقرار نیست و آنچه نقل شده استثناء است؛ پاسخ این است که مهمترین نشانه بر اثبات یک اعتقاد، وقوع آن است؛ ارتباط اهل برزخ با زندگان، گاه در هنگام زیارت قبور آنان صورت میپذیرد؛ گاهی به صورت عرضه اعمال زندگان برای آنان بیان شده و گاهی نیز روح مردگان با روح زندهها در خواب ملاقات میکنند که این صورتها در روایات بسیاری ذکر شدهاند.

وهابیون معاصر معتقدند بین عالم دنیا و عالم برزخ رابطهای برقرار نیست و آنچه نقل شده استثناء است. پاسخ این است که مهمترین نشانه بر اثبات یک اعتقاد، وقوع آن است و ما روایات متعددی داریم که وقوع ارتباط، از طریق «گفتوشنود» را تأیید میکند و روایات به گونهای است که نشان از استثنائی بودن آن وقایع ندارد.