محمد بن عبدالوهاب
شواهد تاریخی فراوانی وجود دارد که حاکی از دشمنی سرسختانه محمد بن عبدالوهاب با رسول گرامی اسلام است. برای این منظور، کافی است نیمنگاهی به موضعگیریها و عملکرد و اعتقادات او در طول زندگیش داشته باشیم؛ از باب نمونه محمد بن عبدالوهاب حیات برزخی را برای پیامبر اکرم و اولیاء خدا انکار میکند.
شواهد تاریخی فراوانی وجود دارد که حاکی از دشمنی سرسختانه محمد بن عبدالوهاب با رسول گرامی اسلام است. برای این منظور، کافی است تنها نیمنگاهی به موضعگیریها و عملکرد و اعتقادات او در طول زندگیش داشته باشیم. از باب نمونه محمد بن عبدالوهاب حیات در عالم برزخ را برای پیامبر اکرم و اولیاء خدا انکار میکند.
محمد بن عبدالوهاب در مورد حضرت مهدی در کتابش به نام رسالة فی الرد علی الرافضة، میگوید که شیعیان میگویند حضرت مهدی (علیه السّلام) از سرداب سامرا ظهور خواهد کرد که در پاسخ باید گفت: هیچ شیعهای نگفته است که محل ظهور حضرت مهدی (علیه السّلام) از سرداب است، بلکه در روایات فراوانی محل ظهور ایشان را بیت الله الحرام معرفی کردهاند.
محمد بن عبدالوهاب در «رسالة فی الرد علی الرافظة» مینویسد: «یکی از کارهای قبیح شیعیان این است که شهادت امام حسین را، ایام عزا اعلام میکنند. نوحه کردن و عزاداری کردن از بزرگترین منکرات دوران جاهلیت است.» در پاسخ به او باید گفت: عزاداری و سوگواری امری است عمومی و انسانی که در میان تمام اقوام و ملل، وجود داشته و دارد.
محمد بن عبدالوهاب از شیخ مفید نقل کرده است که ایشان در کتاب «روضة الواعظین» حدیثی در نقد حدیث غدیر نقل کرده است که در پاسخ باید بگوییم که اولا: شیخ مفید کتابی به نام «روضة الواعظین» ندارد. ثانیا: بزرگان اهلتسنن مانند احمد بن حنبل از ریاح بن الحرث و احمد بن حنبل از أبی طفیل در کتب معتبرشان، حدیث غدیر را نقل کردهاند.
محمد بن عبدالوهاب از شیخ مفید نقل کرده است که وی در کتاب «روضة الواعظین» حدیثی در نقد حدیث غدیر نقل کرده است که در پاسخ باید بگوییم که اولا: شیخ مفید کتابی به نام «روضة الواعظین» ندارد. ثانیا: علمای اهلسنت مانند ابن ماجه قزوینی، محمد بن جعفر الکتانی و شعیب الأرنؤوط (معاصر) به صحت حدیث غدیر اعتراف کردهاند.
محمد بن عبدالوهاب از شیخ مفید نقل کرده است که ایشان در کتاب «روضة الواعظین» حدیثی در نقد حدیث غدیر نقل کرده است که در پاسخ باید بگوییم که اولا: شیخ مفید کتابی به نام «روضة الواعظین» ندارد. ثانیا: بزرگان اهلتسنن مانند ترمذی، ابن ماجه قزوینی و ابن حجر عسقلانی در کتب معتبرشان، حدیث غدیر را نقل کردهاند.
محمد بن عبدالوهاب از شیخ مفید نقل کرده است که وی در کتاب «روضة الواعظین» حدیثی در نقد حدیث غدیر نقل کرده است که در پاسخ باید بگوییم که اولا: شیخ مفید کتابی به نام «روضة الواعظین» ندارد. ثانیا: علمای اهلسنت مانند سبط بن جوزی، علامه اسماعیل بن محمد العجلونی الجراحی و محمد بن اسماعیل صنعانی به صحت حدیث غدیر اعتراف کردهاند.
شواهد تاریخی فراوانی وجود دارد که حاکی از دشمنی سرسختانه محمد بن عبدالوهاب با رسول گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآله) است. برای این منظور، کافی است تنها نیمنگاهی به موضعگیریها و عملکرد و اعتقادات او در طول زندگیش داشته باشیم. از باب نمونه محمد بن عبدالوهاب بارها از پیامبر اکرم به پیغام رسان تعبیر کرده است.
یکی از مصادیق شرک از نظر محمد بن عبدالوهاب، توسل به ارواح اولیاء الهی است. وی میپندارد ارواح انبیا و اولیاء الهی بعد از مرگ قادر به برآوردن حاجتهای طلبکار و سائل نیستند، لذا توسل به آنها موجب شرک است و این کار خلاف عقیده سلف است. که در پاسخ میگوییم جواز توسل در روایات و کتب حدیثی زیاد نقل شده است.
شواهد تاریخی فراوانی وجود دارد که حاکی از دشمنی سرسختانه محمد بن عبدالوهاب با رسول گرامی اسلام است. وی از شنیدن ذکر صلوات کراهت داشت و آن را زشت میشمرد؛ از فرستادن صلوات بعد اذان و پخش از منارهها، به ویژه شبهای جمعه جلوگیری میکرد و فرد متخلف را شدیداً مؤاخذه و تنبیه میکرد.
ظاهراً منظور محمد بن عبدالوهاب از اینکه توسّل را شرک میداند، آن است که توسّل منافات با توحید افعالی دارد. در حالیکه شیعه آنچه را که در توسّلاتش به آنها متوسّل میشود را، شخص یا چیز تأثیرگذاری در جهان هستی درعرض خداوند نمیداند، بلکه آنها را در طول دستگاه آفرینش میداند و این مطلب منافاتی با توحید افعالی ندارد.
یکی از مصادیق شرک از نظر محمد بن عبدالوهاب، توسل به ارواح اولیاء الهی است. وی میپندارد ارواح انبیا و اولیاء الهی بعد از مرگ قادر به برآوردن حاجتهای طلبکار و سائل نیستند، لذا توسل به آنها موجب شرک است و این کار خلاف عقیده سلف است. اما در مقابل میبینیم که بزرگان و علمای اهلسنت توسل به ارواح اولیاء الهی را جایز میدانند.
محمد بن عبدالوهاب پس از گذشت قرنها و به تبعیت از معاویه و با کراهت داشتن از ذکر صلوات و درود بر پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) بر بالای منارهها، موذن پیر نابینایی را به جرم صلوات فرستادن بر آن رسول گرامی به قتل رساند.