محمد بن عبدالوهاب
از رموز رسوایی نادانان این است که گاه معنا و مفهوم و لازمه کلام خود را توجه نمیکنند و سخنی را ادعا میکنند که هیچگونه زیربنای عقلی و شرعی نداشته؛ مثلا محمد بن عبدالوهاب در سخنان غلوآمیز خود نه تنها متوسلین بلکه کسانی را که متوسلین به پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) را تکفیر نکنند را کافر بر شمرده است.
سرکرده وهابیت محمد بن عبدالوهاب در کلامی غلو آمیز شرک مشرکان زمان پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) را سبکتر از شرک (توسل، شفاعت و استغاثه) مسلمانان عصر حاضر میداند و عقل آنها را نیز خردمندانهتر از عقل و درایت مسلمانان فعلی بر میشمرد.
محمد بن عبدالوهاب که ادامه دهنده تمام و کمال راه ابن تیمیه است تمامی مسلمانانی را که به ملائکه، انبیا و اولیای الهی متوسل میشوند و از آنان درخواست شفاعت میکنند و آنان را وسیله تقرب به خداوند قرار میدهند، مشرک و کافر دانسته و ریختن خون آنان و غارت کردن اموالشان را جایز شمرده است.
نبیّ مکرم اسلام حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآله) دارای مقام و منزلتی است که با هیچکدام از افراد بشر قابل مقایسه نیست؛ چرا که ایشان اشرف مخلوقات و گل سرسبد همه پیامبران الهی است. از این رو مقایسه هر شخص با پیامبر اعظم (صلیاللهعلیهوآله) کاری خلاف شأن و منزلت ایشان و به نحوی پایین آوردن مقام بهترین مخلوق خداوند است.
تکفیر به عنوان روشی در منابع مکتوب به جا مانده از ابنتیمیه و محمد بن عبدالوهاب خودنمایی میکند. این در حالی است که آیات قرآن و سخنان عالمان اهلسنتی همچون تقیالدین سبکی و اشعری این باور را به چالش میکشاند.
در معنای لغوی و اصطلاحی وهابیت دیدگاههای مختلفی وجود دارد: در لغت؛ وهاب، صیغه مبالغه است و به کسی اطلاق میشود که زیاد این عمل از او سر بزند. در اصطلاح؛ نام فرقهای است که محمد بن عبدالوهاب آن را بنیان نهاد. وهابیان در فقه، پیرو مذهب حنبلی و در عقاید و برخی فروع، بر روش ابنتیمیّهاند و خود را «سلفیّه» میخوانند.
محمد بن الوهاب در سال 1115 هجری قمری در شهر عیینه از توابع نجد متولد گردید. پدرش، عبدالوهاب، از قضات آن شهر به شمار میرفت. محمد، فقه حنبلی را در زادگاه خود آموخت و سپس برای تکمیل معلومات خود رهسپار مدینه شد و در آنجا به تحصیل حدیث و فقه پرداخت. در دوران تحصیلش، گاهی مطالبی بر زبانش جاری میشد که از عقاید خاصی حکایت داشت.
بنیانگذار وهابیت محمد بن عبدالوهاب، فتوا به جواز قتل هر کسی که عقیده اهلسنت و جماعت را دارد میدهد، ولی امروزه وهابیت، بنا به مصالحی آن را مطرح نمیکنند. او در نامه خود به ابن عیسی که بر او احتجاج نموده که فقهاء به چیزی بر خلاف فهم او معتقدند؛ فقه مصطلح را که تمام مذاهب اسلامی بدان معتقدند، شرک میداند.
یکی از انحرافات بنیانگذار وهابیت محمد بن عبدالوهاب این میباشد که وی به نکوهش یاران امیرمؤمنان میپردازد. که در پاسخ باید گفت این ده یا یازده نفری که محمد بن عبدالوهاب نام برده است، یاران مخلص و حواریون حضرت علی (علیهالسّلام) بودند. البته در میان آنها دو نفر از اصحاب رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) نیز وجود دارد.
شواهد تاریخی فراوانی وجود دارد که حاکی از دشمنی سرسختانه محمد بن عبدالوهاب با رسول گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآله) است. از باب نمونه محمد بن عبدالوهاب درباره سفر برای زیارت میگوید: زیارت پیامبر مستحب است، ولی باید سفر برای زیارت مسجد و نمازگزاردن در آنجا انجام گیرد، نه به قصد زیارت باشد.
شواهد تاریخی فراوانی وجود دارد که حاکی از دشمنی سرسختانه محمد بن عبدالوهاب با رسول گرامی اسلام است. وی از شنیدن ذکر صلوات کراهت داشت و آن را زشت میشمرد؛ از فرستادن صلوات بعد اذان و پخش از منارهها، به ویژه شبهای جمعه جلوگیری میکرد و فرد متخلف را شدیداً مؤاخذه و تنبیه میکرد.
یکی از انحرافات بنیانگذار وهابیت محمد بن عبدالوهاب این است که وی امامیه را تکفیر کرده و میگوید: «و هر کس در کفر آنان شک کند، خودش کافر است.» وی میگوید: «هر کس یک فرد صحابی از صحابه پیامبر را دشنام دهد کافر است.» که در پاسخ باید گفت آیا سیره رسول خدا و تابعین و تابعین تابعین، اینگونه بوده است؟
موضوع بنا و ساختن گنبد و بارگاه از موضوعات اختلافی بین محمد بن عبدالوهاب و مسلمانان است. در مقالهی جریده ام القرا، آمده: ساختن قبه و بنا از قرن پنجم هجرت معمول گردیده است که در پاسخ باید گفت در واقع گنبد و ضریح نوعی محبت به اهلبیت پیامبر و تعظیم شعائر است.
شواهد تاریخی فراوانی وجود دارد که حاکی از دشمنی سرسختانه محمد بن عبدالوهاب (پیشوای وهابیت) با رسول گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآله) است. از باب نمونه محمد بن عبدالوهاب درباره سفر برای زیارت میگوید: زیارت پیامبر مستحب است، ولی باید سفر برای زیارت مسجد و نمازگزاردن در آنجا انجام گیرد، نه به قصد زیارت باشد.