فتوا به جوازِ قتلِ معتقد به عقاید اهلسنت
خلاصه مقاله
محمد بن عبدالوهاب، فتوا به جواز قتل هر کسیکه عقیده اهلسنت و جماعت را دارد میدهد، ولی امروزه وهابیت، بنا به مصالحی آن را مطرح نمیکنند. او در نامه خود به ابن عیسی که بر او احتجاج نموده که فقهاء به چیزی بر خلاف فهم او معتقدند؛ فقه مصطلح را که تمام مذاهب اسلامی بدان معتقدند، شرک میداند و مینویسد: طبق آیه 31 سوره توبه: «دانشمندان و راهبان خویش را معبودهایی در برابر خدا قرار دادند، و (همچنین) مسیح را فرزند مریم، در حالیکه دستور نداشتند»، این آیه را رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) و پیشوایان پس از او، به این چیزی که شما اسم آن را فقه گذاشتهاید، تفسیر کردهاند و این فقه است که خداوند آن را شرک نامیده و دنباله روی از آن را دنبالهروی از «ارباب غیر از خدا» معرفی کرده است. من خلافی در این معنا بین مفسرین نمیبینم... .»
متن مقاله
محمد بن عبدالوهاب، فتوا به جواز قتل هر کسیکه عقیده اهلسنت و جماعت را دارد میدهد، ولی امروزه وهابیها، بنا به مصالحی آن را مطرح نمیکنند. او در نامه خود به ابن عیسی که بر او احتجاج کرده که فقهاء به چیزی بر خلاف فهم او معتقدند؛ فقه مصطلح را که تمام مذاهب اسلامی بدان معتقدند، شرک میداند و مینویسد: «اتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ الْمَسيحَ ابْنَ مَرْيَمَ.[توبه/31] (آنها) دانشمندان و راهبان خویش را معبودهایی در برابر خدا قرار دادند، و (همچنین) مسیح فرزند مریم را، در حالیکه دستور نداشتند»، این آیه را رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) و پیشوایان پس از او، به این چیزی که شما اسم آن را فقه گذاشتهاید، تفسیر کردهاند و این فقه است که خداوند آن را شرک نامیده و دنبالهروی از آن را دنبالهروی از «ارباب غیر از خدا» معرفی کرده است. من خلافی در این معنا بین مفسرین نمیبینم... .»[1]
شیخ نجدی در گفتاری، پیروی از فتاوای علمای مذاهب مختلف را پیروی از آراء و نظرات متفرق و مختلفی میداند که شیطان آنها را وضع کرده است و میگوید: از سنّتهایی که شیطان آن را جعل کرده این است که قرآن و سنّت را فقط مجتهد مطلق درک میکند و مجتهد کسی است که باید دارای صفات آنچنانی باشد. این صفات آنقدر زیاد است که ممکن است به طور کامل در ابوبکر و عمر هم پیدا نشود... . شکر خدا که این شبهه شیطانی که از ضروریات عامه گشته، از جهات متعددی مردود و باطل است. وی همچنین از نسبت دادن کفر به علمای سایر مذاهب و حتی علمای حنبلی ابایی ندارد.[2] یکی از بزرگترین نقاط ضعف شیخ نجدی این بود که با مسلمانانی که از عقاید کذایی او پیروی نمیکردند، معامله کافر حربی میکرد، و برای جان و مال و ناموس آنان ارزشی قائل نبود. محمد بن عبدالوهاب مبادی فریضه مقدس جهاد را به گونهای به شاگردانش تعلیم داد که بسیاری از شاگردان وی مقدسترین تعالیم استادشان را در جهاد یافتند و دشمن هم با استفاده از اختلافافکنی و سیاست تفرقه بینداز و حکومت کن، توانست مقاصد خود را عملی کند.
متأسفانه رسانههای غربی، اسلام را دینی خشن و فتنهانگیز معرفی میکنند و با استفاده از اهرمهای گوناگون، خشونتهایی را به مسلمانان و رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) نسبت میدهند و آنها را به تصویر میکشند و رسانههای تبلیغاتی دشمنان، بیشترین نیروی خود را در ضربه زدن بر مسلمانان متمرکز نموده و از جهات مختلف فکری، اخلاقی و اعتقادی آنها را مورد حمله قرار میدهند. امروزه مسلمانان عراق و سوریه و یمن و... در آتش فتنه داعش و جریانات تکفیری وهابیت میسوزد و روزی نیست که خبر خشونتهای افراطی آنها از کشورهای مسلمان به ما نرسد! این جنایتها و نسلکشیها، همه و همه نتیجه تعلیمات محمد بن عبدالوهاب است و از عقاید وی الهام گرفته شده است؛ زیرا وهابیت، بهشت را بهای عملیات انتحاری میدانند و متأسفانه اندیشههای متحجرانه و شیطانی محمد بن عبدالوهاب، انسانهای بیشماری را قربانی کرده است.
گروههای تروریستی سپاه صحابه و داعش و ... قتل و غارت و انجام اقدامات تروریستی را برای خود تکلیف الهی و عین ثواب قلمداد میکنند و این خباثت درونی به جایی رسیده که پزشک انگلیسی به صورت محرمانه به سوریه سفر کرده میگوید: «تک تیراندازهای داعش، زنان باردار را هدف قرار داده و با کشتن جنین آنها سیگار جایزه میدهند.»[3]
مقام معظم رهبری در این باره میفرماید: گسترش جریانات تکفیری در کشورهای اسلامی در عراق، سوریه، لیبی، لبنان و بعضی از کشورهای دیگر موجب شد تا زیر ساختهای ارزشمند این کشورها ویران بشود شما ببینید چه قدر جاده، چه قدر پالایشگاه، چه قدر معدن، چه قدر فرودگاه، چه قدر خیابان، چه قدر خانه در این شهرها از بین رفت بر اثر این جنگهای داخلی، بر اثر این برادرکشیها، چه قدرلازم است چه قدر هزینه باید داد تا دوباره اینها به حال اول برگردد. اینها ضررها و ضربههایی است که جریان تکفیر تا امروز و در این چند سال گذشته، به دنیای اسلام زده است.[4]
ما در این نوشتار تلاش کردهایم تا عقاید شیخ نجدی و جنایات پیروان وی را به تصویر کشیده و با نوک قلم، پردههای ابهام را بالا بزنیم. انشاالله جامعه اسلامی شاهد روزی باشد که این افکار باطل به کلی نابود گشته و همه مسلمانان در کمال آرامش و وحدت در کنار یکدیگر زندگی کنند.
پینوشت:
[1]. الدرر السنیة فی الاجوبة، عبدالرحمن عاصمی نجدی، چاپ هفتم، ج 1، ص 59.
[2]. «الأصل السادس: رد الشبهة التی وضعها الشیطان، فی ترک القرآن و السنّة و اتباع الآراء و الأهواء المتفرقه المختلفة، و هی أن القرآن و السنّة لا یعرفهما إلّا المجتهد المطلق، و المجتهد هو الموصوف بکذا و کذا و أوصافا لعلّها لا توجد تامة فی أبوبکر و عمر! فإن لم یکن الإنسان کذلک... .» الدرر السنیة فی الأجوابة النجدیة النجدیة، عاصمی نجدی، چاپ هفتم، ج 1، ص 174.
[3]. شبکه اطلاع رسانی افغانستان، 27/7/1392.
[4]. بیانات رهبر، 4/9/1393 در دیدار کنگره جهانی جریانهای افراطی و تکفیری از دیدگاه علمای اسلام.
افزودن نظر جدید