گنبد و ضریح نوعی تعظیم شعائر
خلاصه مقاله
موضوع بنا و ساخت گنبد و بارگاه، از جمله موضوعات مورد اختلاف بین محمد بن عبدالوهاب و مسلمانان است. در جریده ام القراء از قول او آمده: ساخت قبه و بنا از قرن پنجم هجری معمول گردیده است؛ در پاسخ باید گفت در واقع طلاکاری گنبد و ضریح، نوعی ابراز علاقه و محبت به اهلبیت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و تعظیم شعائر است. افزون بر آن، نوعی زینت و زیبایی است و زیبایی نیز هیچ ایراد و اشکالی ندارد، بلکه امری پسندیده است که در سیره مسلمانان نیز وجود داشته است؛ از باب نمونه خطیب بغدادی نقل میکند که: «شیخی از فلسطین برایم نقل کرد که بنایی سفید، پایین حصار قسطنطنیه دیده که میگفتند قبر ابوایوب انصاری، صحابی رسول خداست. لذا من نزد آن بنا رفتم و قبرش را در آنجا دیدم، در حالیکه چراغی با زنجیر بر آن آویزان بود.» ابن کثیر مینویسد: «گفته شده ابوایوب در دیوارهی قسطنطنیه مدفون است، و بر قبر او مزار و مسجدی است و آن را بزرگ میدارند.»
متن مقاله
موضوع بنا و ساختن گنبد و بارگاه از جمله موضوعات مورد اختلاف بین محمد بن عبدالوهاب و مسلمانان است. محمد بن عبدالوهاب در مقالهای که در جریده ام القرا، در جمادی الثانی سال 1345 منتشر شده، میگوید ساختن قبه و بنا از قرن پنجم هجرت معمول گردیده است.
که در پاسخ باید گفت آیاتی در قرآن وجود دارد که بزرگان اهلسنت تصریح کردهاند که این آیات دلیل بر جواز مشروعیت بناء بر روی قبور بزرگان و اولیاء است. در اینجا از باب نمونه به دو مورد از آنها اشاره میکنیم:
- «وَ کَذلِکَ أَعْثَرْنا عَلَيْهِمْ لِيَعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ أَنَّ السَّاعَةَ لا رَيْبَ فيها إِذْ يَتَنازَعُونَ بَيْنَهُمْ أَمْرَهُمْ فَقالُوا ابْنُوا عَلَيْهِمْ بُنْياناً رَبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ قالَ الَّذينَ غَلَبُوا عَلي أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيْهِمْ مَسْجِداً.[کهف/21] و اینچنین مردم را متوجّه حال آنها کردیم، تا بدانند که وعده خداوند (در مورد رستاخیز) حقّ است و در پایان جهان و قیام قیامت شکّی نیست! در آن هنگام که میان خود درباره کار خویش نزاع داشتند، گروهی میگفتند: «بنایی بر آنان بسازید (تا برای همیشه از نظر پنهان شوند! و از آنها سخن نگویید که) پروردگارشان از وضع آنها آگاهتر است!» ولی آنها که از رازشان آگاهی یافتند (و آن را دلیلی بر رستاخیز دیدند) گفتند: «ما مسجدی در کنار (مدفن) آنها میسازیم (تا خاطره آنان فراموش نشود.)» بعد از روشن شدن قضیه اصحاب کهف، مردم میآیند و میبینند که اینها در درون غار از دنیا رفتهاند. کسانیکه آنجا حاضر شدند، دو دسته بودند؛ یک دسته کفار و یک دسته مؤمنین؛ نزاعی در گرفت؛ یک عده گفتند: بر روی قبر اصحاب کهف، ساختمان یادبودی بنا میکنیم و عدهای که قدرت بیشتری داشتند و بر دسته اول غلبه پیدا کردند، گفتند: ما بر روی قبر آنها مسجد بنا میکنیم. بنا بر اتفاق نظر مفسران، پیشنهاد ساختن مسجد بر قبر اصحاب کهف را موحدان و خداپرستان دادهاند و خالی بودن آیات قرآن و نیز مفسران و مورخان از هرگونه نقد و اعتراض در این خصوص، نشاندهنده نوعی تقریر است. طبری در این باره میگوید: «مشرکین گفتند: ما بر روی قبر آنان ساختمان یادبودی بنا میکنیم ـ چون آنان فرزندان اجداد ما هستند ـ و خدا را در آن عبادت میکنیم. مسلمانان گفتند: ما سزاوارتریم، چون آنان از ما (مؤمن و موحد) بودند و بر روی قبر آنها مسجد بناء میکنیم و در این مسجد خدا را عبادت میکنیم.»[1] آیه بر جواز بنای مسجد بر روی قبور، و نماز خواندن و عبادت کردن دلالت دارد. زمخشری، در تفسیر این آیه میگوید: «بر درب غار، مسجدی بنا میکنیم تا مسلمانان در آنجا نماز بخوانند و به محل دفن اصحاب کهف تبرک بجویند.»[2]
همچنین در واقع طلاکاری گنبد و ضریح، نوعی ابراز علاقه و محبت به اهلبیت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و تعظیم شعائر است. افزون بر آن، نوعی زینت و زیبایی است و زیبایی نیز هیچ ایراد و اشکالی ندارد، بلکه امری پسندیده است که در سیره مسلمانان نیز وجود داشته است که به ذکر مواردی میپردازیم:
- خطیب بغدادی به سند خود از ولید بن مسلم نقل میکند که میگوید: «شیخی از فلسطین برایم نقل کرد که بنایی سفید، پایین حصار قسطنطنیه دیده که میگفتند قبر ابوایوب انصاری، صحابی رسول خداست. لذا من نزد آن بنا رفتم و قبرش را در آنجا دیدم، در حالیکه چراغی با زنجیر بر آن آویزان بود.»[3] ابن کثیر مینویسد: «گفته شده ابوایوب در دیوارهی قسطنطنیه مدفون است، و بر قبر او مزار و مسجدی است و آن را بزرگ میدارند.»[4]
- قبور پیامبران زیادی در اطراف بیتالمقدس از جمله قبر حضرت داود در قدس و قبور حضرت ابراهیم، اسحاق، یعقوب و یوسف در شهر الخلیل قرار دارد. قبل از فتح این شهرها توسط مسلمانان، روی قبور این پیامبران الهی، بناها و ساختمانهای بلند با سنگهای معمولی ساخته شده بود.[5] پس از فتح این سرزمینها توسط مسلمانان، بناها و ساختمانهای ساخته شده بر روی قبور، توسط آنها تخریب نشده و به همان شکل باقی مانده است. اگر بنای بر قبور حرام میبود، قطعاً عمر بن خطاب دستور تخریب آن را صادر میکرد. ابنتیمیه میگوید: «وقتی که فلسطین فتح شد، خلیفه دوم، قبر حضرت ابراهیم را که بنایی داشت، خراب نکرد.»[6]
- طلحه و زبیر در جنگ جمل که در بصره اتفاق افتاد، کشته شدند. بر روی قبر آن دو، توسط اهلتسنن و تابعین، بناء و حرم ساخته شد. ابنبطوطه در رحلهاش میگوید: «قبر طلحه بن عبیدالله داخل شهر است و بر آن قبه و مسجد است و آشپزخانهای در آنجا برای اطعام زائرین و مسافرین وجود دارد و اهل بصره آن را شدیدا تعظیم میکنند.»[7]
پینوشت:
[1]. «فقال المشرکون نبنی علیهم بنیانا، فإنهم أبناء آبائنا و نعبدالله فیها؛ و قال المسلمون: نحن أحق بهم، هم منا، نبنی علیهم مسجدا نصلی فیه و نعبدالله فیه.» جامع البیان، طبری، دارالمعرفة، بیروت، ج 15، ص 278. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[2]. «لنتخذن علی باب الکهف مسجدا، یصلی فیه المسلمون و یتبرکون بمکانهم.» کشاف زمخشری، زمخشری، ج2، ص477. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[3]. «حدثنا الولید... فحدثنی شیخ من أهل فلسطین أنه رأی بنیة بیضاء دون حائط بالقسطنطینیه فقالوا هذا قبر أبی أیوب الأنصاری... .» تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، ج1، ص154. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[4]. «و قیل: إنّه مدفون فی حائط القسطنطینیة و علی قبره مزار و مسجد و هم یعظمونه.» البدایة و النهایة، ابن کثیر دمشقی، ج 8، ص 65. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[5]. معجم البلدان، یاقوت حموی، ج 1، ص 351. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[6]. اقتضاء الصراط المستقیم، ابنتیمیه، ج 2، ص 232.
[7]. المنتظم، ابن جوزی، ج 4، ص 387.
افزودن نظر جدید