محمد بن عبدالوهاب
محمد بن عبدالوهاب نجدی حنبلی در قرن دوازدهم هجری قمری در منطقه نجد جزیرة العرب از زاویه انزوا و گمنامی بیرون آمده و با شکل جدیدی از ابنتیمیه خودنمایی کرد. مهمترین انحرافات محمد بن عبدالوهاب، مخالفتهای او با پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) است که مواردی از آن را زینی دحلان شافعی نقل کرده است.
وهابیت معتقد هستند که همکاری با کفار شرک است و هر کس با کفار ارتباط داشته باشد، کافر است، ولی با اینکه حاکمان سعودی با کفار ارتباط صمیمانهای دارند، فتوا به کفرآنان نمیدهند!
آنان که مقام و منزلت و کارایی رسول اکرم را از عصایی کمنر میدانند، مگر ندیدند که خداوند محبت رسولش را و فرستادن درود و صلوات بر ایشان را امر فرموده است؟ مگر آنها در همان نماز ظاهری که میخوانند در ندای اذان نام مقدس رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآله) را بر فراز منارهها فریاد نمیآورند و ...
جریان سروریه یکی از جریانهای فعال وهابی در عصر کنونی است. این جریان وهابی با وهابیت ملکیه (درباری) تفاوتهایی دارد تا جایی که جریان سروریه و ملکیه گاهی در مقابل هم قرار میگیرند.
بسیاری از علمای حنبلی و غیر حنبلی رسالههایی در ردّ سخنان محمد بن عبدالوهاب نوشته و برای وی فرستادند، اما هیچیک تاثیری نداشت و او همچنان بر عقاید فاسد و منحرف خود پافشاری ورزید.
هنگامیکه وهابیان در سال 1217ه.ق. طائف را به تصرف خود درآوردند، همه به جز سالخوردگان را قتل عام کردند. آنان کودکان شیرخوار را در آغوش مادر سر بریده، اموال مردم را غارت کرده و زنان را به اسارت درآوردند.
وهابیت معتقدند که دین حقیقی و راستین دین وهابیت است. آنان بر این باورند که پیروان محمد بن عبدالوهاب حتی باید از شهرهایشان به مناطق وهابی نشین هجرت کنند.
محمد بن عبدالوهاب ضرر را به عنوان دستاویزی برای حرام بودن خروج بر حاکم غالب مطرح میکند و به دلیل نظم و امنیت، سرسپردگی در مقابل حاکم را لازم میداند. درحالیکه ضرر تنها وجوب مبارزه علیه حاکم را برداشته و بر مساله وجوب اطاعت از حاکم و حرمت خروج بر وی دلالت ندارد.
محمد بن عبدالوهاب همه فقهای اسلام را تکفیر کرده و میگوید: همانگونه که احبار و رهبانیان غیر خدا را میپرستیدند، فقها نیز همینگونه هستند و این فقه است که خداوند آن را شرک نامیده است و آن را ارباب غیر از خدا معرفی کرده است. همچنین وی همه متکلمین را نیز تکفیر کرده و بلکه ادعای اجماع در تکفیر متکلمین کرده است.
محمد بن عبدالوهاب: هر کس که صحابه را ناسزا گوید کافر است همچنین کسیکه گمان کند که تعدادی از صحابه مرتد شده یا فاسق شدهاند او نیز کافر است و هر کسیکه در کفر چنین شخصی شک کند او نیز کافر است. این سخن در حالی است که حضرت علی (علیه السلام) هرگز در سخنانش خوارج را کافر نشمرد در حالیکه آنان حضرت علی را تکفیر کردند.
محمد بن عبدالوهاب، همه مسلمین را که مخالف با عقاید خودش بداند، کافر میپندارد. از دیدگاه محمد بن عبدالوهاب، معتزله، اشاعره، ماتریدیه کافر هستند و تکفیر اشاعره و ماتریدیه، یعنی تکفیر همه اهل سنت؛ زیرا قریب به اتفاق اهل سنت در اعتقاد، یا اشعری هستند و یا ماتریدی. محمد بن عبدالوهاب حتی علما و فقهای مذاهب اربعه را نیز تکفیر میکند.
یکی از خصوصیات وهابیان به پیروی محمد بن عبدالوهاب، تکفیر است. محمد بن عبدالوهاب میگوید: «قبل از من هیچکس معنای توحید را نفهمیده است و هر عالمی که بگوید من معنای لا اله الا الله را فهمیدهام یا معنای اسلام را شناختهام، دروغ میگوید و امر را بر مردم مشتبه کرده است و خودش را به چیزی نسبت داده است که در او نیست.»
خشونت و قتل از سنتهای وهابیان و از مهمترین عوامل پیشرفت آنان میباشد. محمد بن عبدالوهاب نیز با پیروی از سلف خود با کشتار مسلمانان و غارت اموال آنان و تقسیم غنائم به دست آمده از سرزمینهای اسلامی میان وهابیها، توانست پیروانی برای خود جمع کرده و تفکرات ابنتیمیه را إحیاء کند، وی در طول حیات و زندگی خود، مرتکب جنایات زیادی شد.
محمد بن عبدالوهاب با پیروی از ابنتیمیه، تمامی مسلمانانی را که به ملائکه، انبیا و اولیای الهی متوسل میشوند و از آنان درخواست شفاعت میکنند و آنان را وسیله تقرب به خداوند قرار میدهند، مشرک و کافر دانسته و ریختن خون آنان و غارت کردن اموالشان را جایز شمرده است. او شرک مشرکان زمان پیامبر را سبکتر از شرک مسلمانان عصر حاضر میداند.