محمد بن عبدالوهاب

06/23/1396 - 20:37

محمد بن عبدالوهاب برای توجیه تکفیر مسلمین، به سیره صحابه استناد می‌جوید. وی می‌گوید: صحابه کسانیکه زکات نمی‌دادند را تکفیر کردند، و آنها را کشتند، و اموالشان را به غنیمت گرفتند، و زنانشان را به اسارت بردند، با اینکه آنها به سایر شرایع اسلامی مقر و معترف بودند. یعنی صحابه، مسلمانان را فقط به‌خاطر زکات ندادن کشتند.

06/22/1396 - 13:36

ابن تیمیه سخنی در رابطه با صحابه دارد که جالب است. وی می گوید: بعضی از صحابه شراب می‌فروختند. خبر به عمر رسید. عمر گفت: خدا فلانی را بکشد. محمد بن عبدالوهاب نیز می‌گوید: آیا نشنیدی که خداوند صحابه را به‌خاطر گفتن یک کلمه، تکفیر کرده است. با این‌که این صحابه در زمان رسول خدا بودند و نماز می‌خواندند و زکات می‌دادند.

12/26/1395 - 16:09

نتایج برخی از کلمات و ادعاهای وهابیان به قدری مضحک و بی‌معنا می‌شود که بزرگان و علمای ایشان در کتب مختلفی دست به توجیه این نتایج زده‌اند. مثلا محمد بن عبدالوهاب می‌گوید شفاعت تنها مخصوص اهل توحید است و از سوی دیگر تنها طرفداران خود را موحد می‌داند، نتیجه این می‌شود که شفاعت پیامبر در قیامت تنها مخصوص او و یاران اوست.

12/02/1395 - 14:35

وهابیت در توجیه تکفیر مسلمانان به دنبال یک وجه شباهت بین مسلمانان و کفار و مشرکان زمان پیامبر می‌گردد تا اعمال این دو گروه را از یک سنخ شمرده، لذا بتوانند با خیال راحت تکفیر مسلمانان را توجیه کنند. یکی از این ادله این است که می‌گویند مشرکان زمان پیامبر هم، اهل صدقه، ذکر، عبادت خداوند و... بودند، حال آن‌که این مطلب کذب محض است.

08/20/1395 - 12:10

در زمان محمد بن عبدالوهاب، مرد نابینای خوش صدایی، بر بالای مأذنه رفت و صلوات بر پیامبر (ص) فرستاد. محمد بن عبدالوهاب او را از این کار نهی کرد، ولی او توجّهی نکرد و صلوات فرستاد. پس دستور داد که او را بکشند. سپس گفت: بدرستی که گناه زن فاحشه، در فاحشه خانه، کمتر از کسی است، که در مناره بر پیامبر (ص) صلوات بفرستد.

02/13/1395 - 11:39

وهابیت با انکار واقعیات و مخالفت صریح با آیات قرآن و از جمله فرستادن صلوات بر وجود نازنین نبیّ مکرم اسلام (ص) زمینه نابودی و متمایز بودن نظر و عقیده خود را با قرآن رقم زنده‌اند که این مهم را می‌توان از رفتار وحشیانه مبدع فرقه ضاله وهابیت یعنی محمد بن عبدالوهاب در اذیت و آزار فرستندگان صلوات جستجو کرد.

03/31/1394 - 00:47

در برهه‌ای از زمان افکار و اوهام ابن‌تیمیه با مرگ او و شاگردش ابن‌قیّم جوزی حنبلی به زباله‌دان تاریخ رفت و به فراموشی سپرده شد، تا اینکه آراء و نظرات او توسط فردی به نام محمد بن عبدالوهاب نجدی حنبلی در قرن دوازدهم هجری قمری در منطقه نجد، یکی از مناطق جزیرة العرب از زاویه انزوا و گمنامی بیرون آمد و با شکلی متمایز و جدیدی آشکار شد و این خودنمایی تا...

صفحه‌ها