وهابیون چه کسانی را مستحق شفاعت می‌دانند؟!

  • 1395/12/26 - 16:09
نتایج برخی از کلمات و ادعاهای وهابیان به قدری مضحک و بی‌معنا می‌شود که بزرگان و علمای ایشان در کتب مختلفی دست به توجیه این نتایج زده‌اند. مثلا محمد بن عبدالوهاب می‌گوید شفاعت تنها مخصوص اهل توحید است و از سوی دیگر تنها طرفداران خود را موحد می‌داند، نتیجه این می‌شود که شفاعت پیامبر در قیامت تنها مخصوص او و یاران اوست.

نتیجه‌ی برخی ادعاهای وهابیان و سردمداران ایشان گاهی به مطالب بسیار مضحکی می‌انجامد که حتی خود آن‌ها هم با دقت در آن مطلب، شاید دست به توجیهاتی در این زمینه بزنند. چرا که این نتایج در تضاد کامل با محتوای کتاب و سنت است.
به‌عنوان نمونه می‌توان به کلامی از محمد بن عبدالوهاب در «کشف الشبهات» اشاره کرد که می‌گوید: «و پيامبر (صلّی‌الله‌عليه‌وآله) بدون اذن خدا برای هيچ‌کس شفاعت نمی‌کند.» همان‌گونه که خداوند می‌فرمايد: «و هرگز آن مقربّان درگاه از احدی جز کسی که خدا از او راضی است شفاعت نکنند.» و او جز از معتقدان راستين به توحيد، از کسی راضی نمی‌شود، چرا که خداوند می‌فرمايد: «هر کسی غير از اسلام دينی اختيار کند، هرگز ازوی پذيرفته نيست.» و خدا تنها برای اهل توحيد اجازه شفاعت می‌دهد.»[1]

این دقیقاً مصداق کار خوارج است که کلمه‌ی حق را می‌گویند از آن اراده‌ی باطل می‌کنند. درست است ما نیز می‌پذیریم که شفاعت تنها مخصوص موحدان و کسانی است که به وحدانیت خداوند اعتراف و اعتقاد دارند. اما اشکال این‌جاست که محمد بن عبدالوهاب در کلماتی که قبل از مطلب می‌آورد بارها و بارها، تمامی مخالفانش را از حیطه‌ی اسلام و توحید خارج کرده است، و آن‌ها را مسلمان و موحد نمی‌داند.[2]
پس به این ترتیب لازمه‌ی این کلام این است که مستحقان شفاعت در زمان محمد بن عبدالوهاب، تنها اهالی عیینه و درعیه از شهرهای حجاز، هستند.[3] چون با تصویری که ایشان از توحید ارائه می‌دهد، بقیه همه مشرکند و به تبع آن هرگز مشمول آیه‌ی شفاعت نمی‌شوند.
پس به‌جاست که در کلمات این افراد و این مدعیان دروغین توحید، بیشتر تامل کنیم تا به بطلان مبانی و تفکرات بی‌اساس ایشان پی‌ببریم.

پی‌نوشت:

[1]. بن عبدالوهاب،محمد، کشف الشبهات، ص 33، ناشر: وزارت ارشاد عربستان، 1410ق.
[2]. مالکی، حسن بن فرحان، داعیا و لیس نبیا، ص 59، ناشر: مرکز دراسات تاریخی، اردن، 2004م.
[3]. این مطلب را وهابیان به نقل از مخالفان در کتب خود آورده‌اند و در پی توجیه آن برآمده‌اند. به عنوان نمونه مراجعه شود به: عبد العزيز بن محمّد بن علي آل عبد اللطيف، دعاوي المناوئين لدعوة الشيخ محمّد بن عبد الوهّاب، ص 164، دار الوطن، الرياض، الطبعة: الأولى، 1412ق.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.