انحرافات پیشوای وهابیان محمد بن عبدالوهاب نجدی حنبلی
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در برههای از زمان افکار و اوهام ابنتیمیه با مرگ او و شاگردش ابنقیّم جوزی حنبلی به زبالهدان تاریخ رفت و به فراموشی سپرده شد، تا اینکه آراء و نظرات او توسط فردی به نام محمد بن عبدالوهاب نجدی حنبلی در قرن دوازدهم هجری قمری در منطقه نجد، یکی از مناطق جزیرة العرب از زاویه انزوا و گمنامی بیرون آمد و با شکلی متمایز و جدیدی آشکار شد و این خودنمایی تا به حدّی صورت گرفت که اسباب فتنه را در میان مسلمانان به وجود آورد، و این فتنه میسّر نشد مگر اینکه انحرافات فکری عقیدتی این شخص موجب بروز اختلافات شدید میان مذاهب اسلامی گشت، لذا از باب نمونه برخی از انحرافات محمد بن عبدالوهاب را متذکر میشویم تا همگان بدانند که بیجهت نباید دنبالهرو افرادی مثل او باشند. یکی از علمای اهلسنت شخصی به نام زینی دحلان شافعی است، او کتابی دارد به نام «الدرر السنّیه فی الرد علی الوهابیه» که برخی از انحرافات او را نوشته است، که قابل تأمل میباشد و این در حالی است که با کتاب خدا و سنّت صریح پیامبر مخالفت آشکاری دارد. لذا انحرافات مهم محمد بن عبدالوهاب را میتوان در نمونههای زیر جستجو کرد:
- کراهت داشتن از صلوات بر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم): «وکان ینهی عن الصلاة عن النبی و یتاذی من سماعها و ینهی عن الاتیان بها لیلة الجمعة ...[۱] لذا محمد بن عبدالوهاب به پیروی از امویان و با کراهت داشتن از شنیدن ذکر صلوات بر پیامبر و زشت شمردن آن، از گفتن صلوات بعد از اذان و پخش آن از منارههای مسجد خصوصاً در شبهای جمعه جلوگیری میکرد و در صورت سرپیچی از دستور، شخص متخلف را شدیداً تنبیه و مجازات میکرد.» به طوری که وارد شده یک مؤذن نابینا را به جرم فرستادن صلوات بر پیامبر بعد از اذان اعدام کرد.
- گناه زنا دادن کمتر از صلوات بر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم): محمد بن عبدالوهاب با بی شرمی تمام معتقد است که: «إنّ الربابة فی بیت الخاطئة ـ الزانیة ـ أقلّ إثماً ممّن ینادی بالصلاة علی النّبی فی المنائر.[۲] گناه زنانی که در حال زنا دادن هستند، از کسانی که بر بالای منارهها بر پیامبر صلوات میفرستند کمتر است.»
- جلوگیری از توسل به پیامبر و زیارت قبر آن حضرت: محمد بن عبدالوهاب بر حرمت توسل به پیامبر و کافر دانستن افرادی که متوسل به آن حضرت میشدند، در تمامی خطبههای نماز جمعه خود در مسجد دِرعیه، این جمله را تکرار میکرد که: «من توسّل بالنّبی فقد کفر.[۳] کسی که به پیامبر متوسل شود به تحقیق که کافر است.» و در جای دیگری محمد بن عبدالوهاب به پیروی از اسلاف گذشته خود مثل حجاج بن یوسف و ابنتیمیه، با مشرک خواندن زائرین قبر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، مسلمانان را از زیارت قبر حضرت منع میکرد و اگر کسی به زیارت قبر شریف پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) میرفت مورد تعرض و هجوم پیروان محمد بن عبدالوهاب قرار میگرفتند، از باب نمونه: «و من مقابحه أنّه منع الناس من زیارة النبی، خرج ناس من الاحساء و زاروا النبی (صلی الله علیه و آله) و بلغه خبرهم، فلمّا رجعوا مرّوا علیه بالدرعیة فأمر بحلق لحاهم، ثم أرکبهم مقلوبین من الدرعیة إلی الاحساء.[۴] گروهی از مسلمانان تحمل فتوای او را نکردند و به زیارت قبر پیامبر رفتند اما موقع برگشت، پیروان محمد بن عبدالوهاب با تراشیدن ریش و محاسن زائرین آنان را به عنوان تشهیر و توهین و ریختن آبرو، وارونه بر مرکبشان سوار نمودند و با همین حالت این زائرین را روانه احساء کردند.»
- پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) را نامهرسان میدانست: محمد بن عبدالوهاب بارها از پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) تعبیر به نامهرسان میکرد و اعتقاد داشت او فقط نامهرسان بود و الآن چون مرده است هیچ فایده و اثری ندارد، لذا این تفکر او باعث شده بود که پیروان او در حضورش پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را تنقیص کنند و بعضاً به همدیگر میگفتند: «عصای هذه خیر من محمد، لأنّها ینتفع بها فی قتل الحیة و نحوها و محمد قد مات و لم یبق فیه نفع أصلاً و إنما هو طارش.[۵] عصایی که در دست میگیریم از محمد بهتر است و فایده بیشتری دارد، زیرا به وسیله این عصا میتوانیم حیوانات موزی مانند مار را بکشیم، اما محمد مرده است و هیچ خاصیتی ندارد و کاری از دست او ساخته نیست او فقط نامهرسان است.»
- تکفیر و کشتار مسلمانان: «تفکرات محمد بن عبدالوهاب و پیروان او به حدّی بود که با جسارت و گستاخی تمام به تکفیر مسلمانان از گذشته تا به حال پرداخته و هر کس از آنان پیروی نکند هر چند از پرهیزگارترین مسلمانان هم باشد، مشرک و کافر است، لذا جان و مال و ناموس آنان مباح است و با این بهانه بسیاری از علمای بزرگ مسلمین را به قتل رساندند.»[۶]
پینوشت:
[۱]. الدرر السنیه فی الرد علی الوهابیه، زینی دحلان شافعی، انتشارات مکتبة الاحباب، دمشق، سوریه،( ۱۲۳۳ م ۱۳۰۴ هـ)، ص ۲۸، بیتا. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[۲]. الفتنة الوهابیه، زینی دحلان، نشر مشعر، تهران (۱۳۸۶ ش)، مترجم همایون همّتی، ص ۳۹.
[۳]. همان، ص ۳۹.
[۴]. نقد و الرد الوهابیه، زینی دحلان، مکتبة ایشیق، استانبول، ترکیه، (۱۳۹۶ هـ)، ص ۵۰.
[۵]. همان، ص ۵۲.
[۶] الدرر السنیه فی الرد علی الوهابیه، زینی دحلان، انتشارات مکتبة الاحباب، دمشق، سوریه، ( ۱۲۳۳ ـ ۱۳۰۴ هـ)، ص۳۳. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
افزودن نظر جدید