پایین آوردن مقام در حد پیغام رسان
خلاصه مقاله
شواهد تاریخی فراوانی وجود دارد که حاکی از دشمنی سرسختانه محمد بن عبدالوهاب (پیشوای وهابیت) با رسول گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآله) است. برای این منظور، کافی است، تنها نیمنگاهی به موضعگیریها و عملکرد و اعتقادات او در طول زندگیش داشته باشیم. از باب نمونه محمد بن عبدالوهاب بارها از پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) به پیغام رسان تعبیر کرده است. وی معتقد است پیامبر اکرم تنها پیامرسانی بیش نبوده و پس از رحلت هم، هیچ فایده و اثری ندارد، لذا از زیارت قبر آن حضرت، توسل و تبرکجویی به آن حضرت جلوگیری میکرد. این تفکر باطل او درباره پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) باعث شده بود تا پیروان وی در حضورش، پیامبر را تنقیص کرده و میگفتند: این عصای ما از محمد بهتر است؛ زیرا ما از عصای خود در کشتن مار و امثال آن بهره میبریم، در حالیکه محمد مرده است و اصلاً هیچ نفع و بهرهای را برای ما باقی نگذاشته و او منحصراً یک نامهرسان بود.
متن مقاله
شواهد تاریخی فراوانی وجود دارد که حاکی از دشمنی سرسختانه محمد بن عبدالوهاب (پیشوای وهابیت) با رسول گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآله) است. برای این منظور، کافی است تنها نیمنگاهی به موضعگیریها و عملکرد و اعتقادات او در طول زندگیش داشته باشیم. از باب نمونه محمد بن عبدالوهاب بارها از پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) به پیغام رسان تعبیر کرده است. وی معتقد است پیامبر اکرم تنها پیامرسانی بیش نبوده و پس از رحلت هم، هیچ فایده و اثری ندارد، لذا از زیارت قبر آن حضرت، توسل و تبرک جویی به آن حضرت جلوگیری میکرد. این تفکر باطل او درباره پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) باعث شده بود تا پیروان وی در حضورش، پیامبر را تنقیص کرده و میگفتند: این عصای ما از محمد بهتر است؛ زیرا ما از عصای خود در کشتن مار و امثال آن بهره میبریم، در حالیکه محمد مرده است و اصلاً هیچ نفع و بهرهای را برای ما باقی نگذاشته و او منحصراً یک نامهرسان بود.[1]
در پاسخ باید گفت اگر عصای کسی با ارزشتر از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) باشد، چرا محبت، ایمان و اطاعت از او واجب است؟ چرا در نمازهای پنجگانه بر او درود و صلوات میفرستیم و نام او را بر مأذنهها و منبرها در کنار نام خدا بر زبان جاری میکنیم؟ این ادعا که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) فقط یک پیغام رسان بوده که مأموریت داشته کتابی را به دست ما برساند و پس از دریافت، دیگر نیازی به آورنده نیست و خودمان میدانیم که چه کنیم، ادعایی باطل است؛ زیرا خداوند در بیش از 250 آیه تصریح کرده که پیامبر اعظم (صلیاللهعلیهوآله) را برای تعلیم کتاب و نیز الگو قرار گرفتن فرستاده و اطاعت از پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) و پیامبران دیگر را واجب قرار داده است. خدای تعالی در این باره میفرماید: «لَقَدْ کانَ لَکُمْ في رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَکَرَ اللَّهَ کَثيراً.[احزاب/21] مسلّماً برای شما در زندگی رسول خدا سرمشق نیکویی بود، برای آنها که امید به رحمت خدا و روز رستاخیز دارند و خدا را بسیار یاد میکنند.» همچنین میفرماید: «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ لِيُطاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحيماً.[نساء/64] ما هیچ پیامبری را نفرستادیم، مگر برای اینکه به فرمان خدا، از وی اطاعت شود و اگر این مخالفان، هنگامیکه به خود ستم میکردند (و فرمانهای خدا را زیر پا میگذاردند)، به نزد تو میآمدند و از خدا طلب آمرزش میکردند و پیامبر هم برای آنها استغفار میکرد، خدا را توبه پذیر و مهربان مییافتند..»
همچنین تبرک به قبر و دست کشیدن به آن را، محمد بن عبدالوهاب شرک میداند، ولی احمد بن حنبل، امام مذهب حنبلی، آن را جایز دانسته است.[2] و برخی از صحابه مانند ابوایوب انصاری و ابن عمر نیز به منبر و قبر پیامبر در میان صحابه تبرک میجستند و کسی از صحابه این عمل را انکار نکرد. این دلالت بر اجماع سکوتی صحابه میکند. درباره تبرک مواردی ذکر میگردد:
- امام علی (علیهالسّلام) میفرماید: پس از آنکه پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) به خاک سپرده شد، حضرت زهرا (علیهاالسّلام) کنار قبر وی ایستاده مشتی از خاک برداشت و بر صورت گذاشت. آنگاه مویه کنان این دو بیت شعر را سرود: اگر کسی قبر احمد را یک بار ببوید، دیگر چه نیازی است که تا آخر عمر، عطرهای گران قیمت را ببوید؟ مصایبی بر من وارد شده است، که اگر روز روشن این مصیبت را میدید، به شب تار تبدیل میگشت.[3]
- شیخ مدنی داستانی را از شیخ رشید احمد گنگوهی نقل میکند که حکایت از محبت او به رسول خدا است: شیخ گنگوهی پارچه سبز رنگی از غلاف خنجر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) داشت که روزهای جمعه که مریدان و معتقدان میآمدند، صندوق تبرکات را باز میکرد و این تکه سبز رنگ را بیرون میآورد و نخست آن را به چشم میمالید، بعد آن را میبوسید، سپس آن را به چشمهای دیگران میمالید و آن را روی سر آنها میگذاشت و هزاران مردم این قضیه را دیدهاند.[4]
پینوشت:
[1]. الدرر السنیة فی الرد علی الوهابیة، زینی دحلان مکی شافعی، ص28.
[2]. علل الحدیث و معرفة الرجال، احمد بن حنبل، ج2، ص493.
[3]. ارشاد الساری، قسطلانی، ج3، ص352.
[4]. الشهاب الثاقب، حسین احمد مدنی، ص53.
افزودن نظر جدید