تقابل آراء و نظرات وهابیون و اهلسنت
خلاصه مقاله
محمد بن عبدالوهاب میگوید ارواح انبیاء و اولیاء الهی، بعد از مرگ قادر به برآوردن حاجتهای طلبکار و سائل نیستند، لذا توسل به آنها موجب شرک است و این کار خلاف عقیده سلف است. این در حالی است که روایات بسیاری در منابع شیعه و سنی بر جواز توسل وجود دارد، از باب نمونه شخصیتهایی چون ابن حبّان، ابن خزیمه، در زمان گرفتاری، به قبور اهلبیت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و بزرگان متوسل میشدند: «ابن حبّان میگوید: «بارها به زیارت قبر علی بن موسیالرضا (علیه السّلام) رفتم. در مدتی که در طوس بودم، هر وقت مشکلی بر من عارص میشد، به زیارت قبر آن حضرت میرفتم و از خداوند میخواستم که مشکلم را بر طرف کند و الحمدالله مشکلم برطرف میشد و این معنا را مکرر امتحان کردم و نتیجه گرفتم.» ابن خزیمه، شاگردی به نام محمد بن مؤمل دارد که میگوید: «به همراه استادم ابنخزیمه و جمعی از استادان، به زیارت بارگاه قبر علی بن موسی الرضا (علیه السّلام) در طوس رفتیم؛ استادم، ابنخزیمه، چنان در برابر آن بقعه متبرکه تعظیم و تواضع کرد که همگی در شگفت ماندیم.»
متن مقاله
یکی از مصادیق شرک از نظر محمد بن عبدالوهاب، توسل به ارواح اولیاء الهی است. وی میپندارد ارواح انبیا و اولیاء الهی بعد از مرگ قادر به برآوردن حاجتهای طلبکار و سائل نیستند، لذا توسل به آنها موجب شرک است و این کار خلاف عقیده سلف است. اما در مقابل میبینیم که بزرگان و علمای اهلسنت توسل به ارواح اولیاء الهی را جایز میدانند. که در این مقاله از باب نمونه به تعدادی از آنها اشاره کنیم:
- قسطلانی درباره توسل به رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) میگوید: «بر زائر شایسته است که زیاد دعا و تضرع کند و نیز استغاثه و تشفع و توسل به جناب پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) بجوید. در نتیجه سزاوار است کسیکه از او طلب شفاعت میکند، خداوند هم شفاعت شفیع را در حقش قبول کند... استغاثه، توسل، شفاعت خواهی و... توجه به نبی چه قبل و چه بعد از خلقت ایشان و چه در مدت حیات دنیاییاش و چه بعد از مرگ که در برزخ به سر میبرد و چه بعد از آنکه برانگیخته خواهد شد، بدون اشکال است.»[1]
- مراغی نیز در مورد توسل میگوید: «توسل جستن، استمداد و شفاعت طلبیدن از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) چه قبل از خلقتش و چه در مدت حیاتش در دنیا و چه بعد از رحلتش که در برزخ به سر میبرند و چه بعد از برانگیخته شدنش و نیز در صحنههای قیامت، اشکالی در پی ندارد، همچنین مرتبه پیامبری رسول خدا پس از رحلت و در آخرت از وی ساقط نمیشود. پس نبوت مقامی نیست که محدود به زمان باشد، اگر کسانیکه توسل به رسول خدا پس از مرگ ایشان را جایز نمیدانند، آگاه باشند که این سخن به معنای از بین رفتن جایگاه پیامبری پس از انتقال این دنیا به جهان آخرت است، هرگز چنین سخن نمیگویند.»[2]
شخصیتهایی چون ابن حبّان، ابن خزیمه، در زمان گرفتاری، به قبور اهلبیت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و بزرگان متوسل میشدند: «ابن حبّان میگوید: «بارها به زیارت قبر علی بن موسیالرضا (علیهالسّلام) رفتم. در مدتی که در طوس بودم، هر وقت مشکلی بر من عارص میشد، به زیارت قبر آن حضرت میرفتم و از خداوند میخواستم که مشکلم را بر طرف کند و الحمدالله مشکلم برطرف میشد و این معنا را مکرر امتحان کردم و نتیجه گرفتم.»[3] ابن خزیمه، شاگردی به نام محمد بن مؤمل دارد که میگوید: «به همراه استادم ابنخزیمه و جمعی از استادان، به زیارت بارگاه قبر علی بن موسی الرضا (علیهالسّلام) در طوس رفتیم؛ استادم، ابنخزیمه، چنان در برابر آن بقعه متبرکه تعظیم و تواضع کرد که همگی در شگفت ماندیم.»[4]
پینوشت:
[1]. مسند، احمد بن حنبل، دار صادر، بیروت، ج 5، ص 317.
[2]. تحقیق النظره و مصباح الظلام، ص 11.
[3]. الثقات، محمد ابن حبان، دائرة المعارف العثمانية بحيدر آباد الدكن الهند، الطبعة الأولی، ج 8، ص 456.
[4]. تهذیب التهذیب، احمد عسقلانی، دار الفکر، بیروت، ج 7، ص 339.
افزودن نظر جدید