قرآنیون
قلمداران که برای احادیث اهمیت لازم را قائل نیست و قرآن را برای فهم اسلام کافی میداند، از اصول و مبانی شیعه فاصله گرفته و برخی از اعتقادات شیعه از جمله اعتقاد به مسئله وجوب خمس را مردود میداند؛ در حالی که این مسئله در قرآن آمده است.
برقعی یکی از بزرگان جریان قرآنبسندگی است که منکر حجیت احادیث و ادعیه شیعه، از جمله زیارت جامعه کبیره است و پیرامون این فراز از زیارت جامعه کبیره «وَ مهبط الوحی» که در توصیف و معرفی ائمه (ع) آمده است میگوید: «این وصفی که در متن زیارت جامعه کبیره برای امام ذکر شده، فقط مختص رسول خدا(ص) بوده است و سایرین محل فرود وحی نیستند».
برقعی از بزرگان جریان قرآنبسندگی و از منکرین حجیت احادیث شیعه، از جمله زیارت جامعه کبیره است؛ وی پیرامون این فراز از زیارت جامعه کبیره «وَ مَوْضِعِ الرِّسالَهِ» که در توصیف و معرفی ائمه(ع) آمده است، میگوید: «این وصف که در متن زیارت جامعه کبیره برای امام ذکر شده، فقط مختص رسول خدا(ص) بوده است و سایرین موضع رسالت نیستند».
برقعی از بزرگان جریان قرآن بسندگی، زیارت قبور اولیاء الهی را بدعت میداند؛ درحالیکه آیات مختلفی از قرآن با مضامین گوناگونی وجود دارد که میتوان از آنها، حکم جواز زیارت قبور اولیاء الهی را به دست آورد؛ ازجمله این آیات آیه 84 سوره توبه و 21 سوره کهف است.
«یحیی محمد» از قرآنیون اهل سنت، منکر حجیت احادیث است؛ وی شبهه میکند که با توجه به فاصله زمانی دوره ائمه(ع) و راویان عصر حضور تا زمان تألیف جوامع رجالی شیعه توسط نجاشی و شیخ طوسی که حدود سیصد سال فاصله است؛ چگونه میتوان به توثیقات این بزرگان رجال اعتماد کرد؛ باید گفت وی اساس ارزیابی راویان را تنها بر اساس کتب رجالی دانسته و از سایر راههای اثبات وثاقت راوی (مانند توثیقات عام) غفلت کرده است.
برقعی از بزرگان جریان قرآنبسندگی است که منکر حجیت احادیث شیعه، از جمله زیارت جامعه کبیره است؛ این درحالی است که درباره سند زیارت جامعه، دیدگاههای متعددی ارائه شده است. آنچه که از مجموع آنها استفاده میشود، این است که در صحت انتساب زیارت جامعه کبیره به امام هادی(ع) نمیتوان تردید کرد؛ زیرا این زیارت، هم از نظر سند وهم از نظر محتوا بسیار قوی است.
برقعی از شخصیتهای مشهور جریان قرآنیون، معتقد است که در مسئله امامت که از اصول دین به شمار میآید، نمیتوان از پیشینیان تقلید کرد و باید حتماً دلیلی قرآنی داشته باشد و عدم ذکر آن در قرآن، دلیل بر عدم اصل بودن این مسئله است. البته این ادعای برقعی صرفاً در جایی است که میخواهد ادعای خود را ثابت کند، وگرنه خود ایشان، برای اثبات اصل توحید و مسئله توحید ذاتی به سراغ دلایل عقلی رفته و به ادله تجربی استناد میکند!
برقعی از بزرگان جریان قرآنیون ادعا کرده است که آیات قرآن برای عموم مردم قابل فهم و منکر حجیت سنت نبوی شده است؛ درحالیکه برای اثبات این ادعا، باید تمام آیات قرآن را کنار هم دید و گزینشی به آنها رجوع نکرد. چون همان قرآنی که خود را نور و مبین معرفی میکند، در آیه دیگری فرمان به اخذ تمام اقوال رسول خدا (ص) را نیز صادر کرده است.
قرآنیون، جریان فکری نوظهوری هستند که قرآن را یگانه منبع تشریع میدانند و مرجعیت سنت را بهکلی منکرند؛ این در حالی است که آیات قرآن بر این اعتقاد، خط بطلان میکشد و در آیات مختلف، به اطاعت از رسول امر میکند، اطاعتی که دلالت بر لزوم پیروی مطلق از پیامبر(ص) میکند.
برقعی یکی از چهرههای شاخص قرآنیون است که با استناد به برخی از آیات قرآن، قرآن را برای هدایت انسانها کافی میداند؛ درحالیکه خداوند در قرآن کریم علاوه بر اینکه امر هدایت بشر را به قرآن نسبت داده، در برخی از آیات، آن را به پیامبرانش نسبت داده است.
«سید ابوالفضل برقعی» یکی از معتقدان «قرآن بسندگی» معتقد است قرآن برای همه بشر قابلفهم است و نیاز به تفسیر ندارد؛ در حالی که وجود مفسرانی که بتوانند مسائل هر عصری را بر آیات قرآن عرضه کرده و پاسخهای مناسب را ارائه کنند، ضروری است؛ حتی خود برقعی نیز در یکی از کتب خود، بعد از بیان آیات، به تفسیر و تشریح آن پرداخته است.
برقعی از شخصیتهای جریان قرآنیون، با استناد به روایت «ان حدیثنا صعب مستصعب» میگوید، اگر قرآن قابل فهم نباشد، روایات هم قابل فهم نیست؛ پس در نتیجه باید دورِ دین را خط کشید. این درحالی است که حدیث مورد استناد برقعی، به مشکل بودن برخی از احادیث اشاره دارد، نه تمام احادیث.
برقعی، از افراد شاخص جریان قرآنیون، علم غیب انبیا را نفی میکند و در اینباره مینویسد: «اگر پیامبر(ص) علم غیب داشت، در جنگ احد سنگ به پیشانی و لب و دندان آن حضرت اصابت نمیکرد». این ادعای برقعی در حالی است که آیات متعددی از قرآن گواهی میدهد که خداوند چنین علمی را در اختیار پیامبران و پیشوایان الهی قرار داده است.
حیدرعلی قلمداران از سران جریان قرآن بسندگی است که به دلیل برخورد گزینش با آیات قرآن بسیاری از اعتقادات شیعه از جمله اعتقاد به علم غیب نبی و اولیاء خدا را انکار کرده است؛ درحالیکه آیات مورد استناد ایشان، علم غیب ذاتی را نفی میکند، نه علمی که بخشش از طرف خداوند است؛ مثل آیه 102 سوره یوسف و آیه 25 و 26 سوره جن.