برقعی، منکر علم غیب نبی

  • 1402/05/07 - 10:56
برقعی، از افراد شاخص جریان قرآنیون، علم غیب انبیا را نفی می‌کند و در این‌باره می‌نویسد: «اگر پیامبر(ص) علم غیب داشت، در جنگ احد سنگ به پیشانی و لب و دندان آن حضرت اصابت نمی‌کرد». این ادعای برقعی در حالی است که آیات متعددی از قرآن گواهی می‌دهد که خداوند چنین علمی را در اختیار پیامبران و پیشوایان الهی قرار داده است.
علم غیب

.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ «سید ابوالفضل برقعی » از سران جریان قرآن‌بسندگی شیعه است که منکر علم غیب برای شخص نبی است و در این زمینه می‌نویسد: «رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله در حال حیات، خبر از همسایگانش نداشت، مگر وقتی که خدا و یا مردم به او خبر می‌دادند، چنانکه عده زیادی از اصحابش در معرکه بئر معونه کشته شدند و او خبر نداشت و عیالش (عایشه) در سفر بنی مصطلق از قافله عقب ماند و میان بیابان ماند و او خبر نداشت و شتر حضرتش گم شده بود و او از جای شتر بی‌اطلاع بود و در جنگ احد که سنگ به پیشانی و لب و دندان آن حضرت خورد، اگر حضرتش علم به آمدن چنان سنگی داشت، سر خود را عقب می‌برد و منحرف می‌کرد که مورد اصابت سنگ قرار نگیرد.»[1]

 این در حالی است که آیات متعددی از قرآن گواهی می‌دهند که خداوند چنین علمی را در اختیار پیامبران و پیشوایان الهی قرار داده است. خداوند متعال در سوره جن می‌فرماید: «عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلی غَیْبِهِ أَحَدا إِلاَّ مَنِ ارْتَضی مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ یَسْلُکُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً»؛ [جن/26و27] «خداوند از تمام امور پنهانی آگاه است و هیچ‌کس را از علم غیب خود آگاه نمی‌کند مگر رسولانی که مورد رضایت او هستند». علاوه بر این، آیات دیگر نیز وجود دارد که دلالت بر احاطه پیامبران بر علم غیب است؛ به‌ عنوان‌ مثال، خداوند در سوره «آل‌عمران» به اوصاف و معجزات حضرت مسیح علیه‌السلام اشاره کرده است و علم غیب را از جمله این اوصاف قرار داده است. خداوند متعال می‌فرماید: «... وَأُنَبِّئُکُمْ بِمَا تَأْکُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِی بُیُوتِکُمْ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیةً لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ»؛ [آل‌عمران/49] «و به شما (از غیب) خبر دهم که در خانه‌هایتان چه می‌خورید و چه ذخیره می‌کنید. این معجزات برای شما حجّت و نشانه (حقانیت من) است، اگر اهل ایمان هستید». این فراز از آیه که حضرت عیسی علیه‌السلام می‌گوید: «وَأُنَبِّئُکُمْ بِمَا تَأْکُلُونَ ... من شما را از آنچه می‌خورید و در خانه‌ها ذخیره می‌کنید خبر می‌دهم.» دلالت بر علم غیب نبی دارد.

در پاسخ به این شبهه‌ای که چرا پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله در وقایع مختلف به علم غیب خود عمل نکرده است، باید گفت: از آن‌جایی‌که این علم مستقل نبوده و از جانب خداوند است، پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله برای عمل‌کردن و رفتار بر اساس علم غیب و فهماندن چیزی از غیب به مردم، نیازمند دستور و رخصت خداوند سبحان هستند. همچنین باید گفت که علم به یک چیز، مستلزم وجوب عمل بر طبق آن و یا ضرورت اعلام آن به مردم نیست. اینگونه نیست که هر کس غیب بداند، باید بر اساس آن رفتار کند یا به دیگران بگوید.

از طرفی پیامبران، رهبر و اسوه و الگوی مردم‌اند؛ بنابراین باید طوری زندگی کنند که بشود آن‌ها را سرمشق قرار داد. اگر بنا بود پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله مشکلات خود را به‌وسیله اعجاز و علم غیب حل کند، دیگر چگونه می‌توانست سرمشق زندگی مردم باشد و آنان را به صبر، بردباری و جهاد فراخواند؟! کسی‌که مسلح به سلاحی (علم غیب) است که دیگران ندارند و همیشه از آن سلاح برای پیروزی خود استفاده می‌کند، نمی‌تواند الگوی مناسبی برای مردم باشد؛ زیرا در غم، رنج، مصیبت و مشکل انسان‌های عادی شریک نیست. پیامبران برای آنکه بتوانند به شکل عملی به تبلیغ و دعوت بپردازند، از راه و روش، علوم عادی، حس، تجربه و عقل استفاده می‌کنند و از علم غیب بهره نمی‌گیرند، مگر در موارد استثنایی، آن هم برای حفظ دین‌ و ایمان مردم و هدایت آنها؛ در نتیجه باید گفت که عمل بر اساس علم غیب، با حکمت بعثت انبیا نیز منافات دارد.

پی‌نوشت:
[1]. برقعی، سیدابوالفضل، خرافات وفور در زیارات قبور، ص47.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.