نقد مبنای سید ابوالفضل برقعی در زمینه بدعت دانستن زیارت قبور
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ «سید ابوالفضل برقعی » از بزرگان جریان «قرآن بسندگی» است که دیدگاههای خاصی دارد و در برخی از آثار خود، به دیدگاههای اهلسنت و گاه به وهابیت روی آورده است؛ ایشان در یکی از آثار خود، برای اثبات عدم جواز زیارت قبور و بدعت بودن آن مینویسد: «یکی از بدعتهایی که هزاران بدعت در آن مندرج است و اکثر ملت ما به آن مبتلا و دلخوش گردیده و عمر و اموال خود را در آن صرف کردهاند، زیارت قبور و توجه به آن است... و (خداوند) از زیارت اموات منع فرمود، جز برای عبرت و پند. در صدر اسلام مردم به زیارت قبور نمیرفتند، مگر اینکه این زیارت، آنها را به یاد آخرت بیندازد؛ حتی اگر کسی جز به این هدف، به زیارت قبری میرفت، مورد ملامت قرار میگرفت.»[1] برقعی با این کلام سعی دارد که موضوع زیارت قبور را مانند وهابیت، بدعت بداند.
در پاسخ به این ادعای برقعی، باید گفت که آیاتی از قرآن با مضامین گوناگون وجود دارد که میتوان از آنها حکم جواز زیارت قبور اولیاء الهی را به دست آورد:
به عنوان مثال خداوند متعال در سوره توبه میفرماید: «وَلَا تُصَلِّ عَلَی أَحَدٍ مِنْهُمْ مَاتَ ابداً و َلَا تَقُمْ عَلَی قَبْرِهِ إِنَّهُمْ کَفَرُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَمَاتُوا وَ هُمْ فَاسِقُونَ [توبه/84] و هرگز بر هیچ مردهای از آنان نماز مگذار و هرگز بر سر قبرش نایست. بهدرستیکه آنها به خداوند و رسولش کافر شدند و در حال فسق مردند.»
خداوند متعال در نهی از حضور پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) در کنار قبور منافقین میفرماید: «وَلا تَقُمْ عَلی قَبْرِهِ؛ و در کنار قبر یکی از منافقین توقف نکن.» آیه درصدد شکستن شخصیت منافقین است و پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) را از حضور در هنگام دفن منافق یا توقف هنگام زیارت قبور، منع کرده است.
مفسرین فریقین از جمله بیضاوی در «انوار التنزیل»،[2] آلوسی در «روح المعانی»[3] و دیگران به این نکته اشاره کردهاند که مراد از این آیه، نهی از توقف در کنار قبر منافق، هنگام دفن یا برای زیارت است؛ بنابراین خداوند، پیامبر (صلیاللهعلیهو آله) را از هر نوع توقف بر سر خاک منافق (چه هنگام دفن و چه پس از آن) بازداشته است و این خود حاکی از آن است که پیامبر (صلیاللهعلیهو آله) در حالات مختلف (اعم از دفن یا پس از آن) در کنار قبور مؤمنان توقف میکرد و در حقّ آنان دعا میکرد، و الاّ نهی از این امر، وجهی نداشت. از این آیه استفاده میشود که منافقان، از چنین فیضی محروماند و جامعه باایمان، مشمول لطف الهی خواهند بود و پیامبر (صلیاللهعلیهو آله) هم به هنگام دفن یک مؤمن و هم در مواقع دیگر، این اجازه را داشته که بر سر قبر هر فرد با ایمان بایستد و دعا کند.
همچنین میتوان از آیه: «ذلِک وَ مَنْ یعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَإِنَّها مِنْ تَقْوَی الْقُلُوبِ[حج/32] این است و هر کس شعایر خدا را بزرگ شمارد، بدون تردید این بزرگ شمردن ناشی از تقوای دلهاست»، برای مشروعیت زیارت قبور استدلال کرد؛ زیرا مفسران با توجه به این آیه، زیارت قبور بزرگان دین را نیز از نشانههای تقوای قلب میدانند.[4] چون عنوان شعائر در موارد زیادی در فقه مورد توجه فقها واقع شده و از طریق آن، مطلوبیت یا جواز و وجوب مواردی همچون اذان، نماز جماعت، سلام کردن، ختنه کردن، مراسم اعیاد و وفیات، زیارت قبور معصومین و...، رعایت پوشش و حجاب و پوشش توسط زنان، نتراشیدن صورت، دست ندادن به افراد نامحرم و موارد دیگر نتیجه گرفته شده است.
در نتیجه باید گفت که بنابر آنچه که در آیات قرآن آمده است، روشن میشود که زیارت قبور اولیاءالله و مؤمنین و ساختن بنا بر قبور آنها به جهت احترام، نهتنها حرام نیست، بلکه از شعائر و مایه تقرب به درگاه خداوند است.
پینوشت:
[1]. برقعی، سید ابوالفضل، خرافات وفور در زیارت قبور، ص84.
[2]. بيضاوی، ناصرالدين أبوسعيد عبدالله بن عمر بن محمد شيرازی، أنوار التنزيل و أسرار التأويل، ج3، ص92، محقق: محمد عبدالرحمن مرعشلی، دار إحياء التراث العربی – بيروت.
[3]. آلوسی، شهابالدين محمود بن عبدالله حسينی، روح المعانی فی تفسير القرآن العظيم والسبع المثانی، ج5، ص342، محقق: علی عبدالباری عطية، دار الكتب العلمية – بيروت، چاپ اول.
[4]. فرمانیان و صداقت، زیارت قبور و دلایل عالمان شیعه بر مشروعیت آن،، ص۱۴۶-۱۴۷.
[5].رحیمی مرتضی، مجله آموزه های فقهی، تعظیم و بزرگداشت شعائر الهی در آینة فقه اسلامی، بهار و تابستان 1388، شماره2، صفحه 38.
افزودن نظر جدید