رویکرد گزینشی برقعی، نسبت به آیات قرآن

  • 1402/05/09 - 11:02
برقعی از بزرگان جریان قرآنیون ادعا کرده است که آیات قرآن برای عموم مردم قابل فهم و منکر حجیت سنت نبوی شده است؛ درحالی‌که برای اثبات این ادعا، باید تمام آیات قرآن را کنار هم دید و گزینشی به آنها رجوع نکرد. چون همان قرآنی که خود را نور و مبین معرفی می‌کند، در آیه دیگری فرمان به اخذ تمام اقوال رسول خدا (ص) را نیز صادر کرده است.
ابوالفضل برقعی منکر علم غیب نبی

.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ سید ابوالفضل برقعی ، یکی از چهره‌های شاخص جریان قرآن‌بسندگی است که با استدلال به برخی از آیات قرآن، به دنبال اثبات ادعای خود مبنی بر روشن بودن مفاهیم قرآن برای عموم مردم است. به عقیده او، نباید با بهانه‌هایی از قبیل تأویل قرآن، وجود آیات متشابه، عدم تفسیر به رأی و وجود برخی آیات متعارض در قرآن مردم را از رجوع به قرآن بازداشت. به عبارتی برقعی معتقد است که (همه مردم قرآن را می‌فهمند و نباید به بهانه وجود آیات محکم و متشابه، به مردم گفته شود که برای فهم قرآن باید به تفاسیر مراجعه کنید).

برقعی برای اثبات این ادعای خود، به برخی از آیات قرآن استناد کرده است؛ برخی از این آیات عبارت‌اند از:

«وَلَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّکِرٍ»؛ [قمر/32] «ما قرآن را برای یادآوری آسان ساختیم؛ آیا کسی هست که متذکّر شود؟!»
«تِلْکَ آیاتُ الْکِتَابِ الْمُبِینِ»؛ [یوسف/1] «این است آیات کتاب الهی که حقایق را آشکار می‌سازد».

برقعی می‌گوید: «آیاتی که قرآن را «بیان للناس»، «هدی للناس»، «بصائر للناس» معرفی کرده، نشانه روشن بودن قرآن و بی‌نیازی آن به حدیث است. پس چنانچه (خداوند) فرموده، این قرآن موعظه و بینایی (برای) مردم است و اگر (مردم این قرآن را) نفهمند، چگونه بینایی مردم است و آیات بسیاری آمده است که قرآن برای عموم مردم نازل شده؛ اگر خدا چیزی را برای مردم نازل کند که نفهمند، کار لغوی کرده، نعوذبالله. [بنابراین قرآن کفایت کرده و برای فهم قرآن احتیاج به تفسیری خارج از آن نیست]. بعضی خیال کرده‌اند که قرآن و آیات آن، معما و رمزی است که فقط  رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله می‌فهمید و این، خیالِ باطلی است و مدرکی ندارد».[1]

نقد و پاسخ:
آیات و روایاتی که برقعی به آنها استدلال می‌کند، دو دسته هستند. یک دسته، آنهایی که قرآن را نور و مبین و روشن و... معرفی می‌کند و دسته دوم، آیاتی که به تدبر و تعقل در قرآن کریم دستور می‌دهد. آنچه که مشخص است این است که هیچ کدام از این آیات، نمی‌تواند مانع رجوع (مردم) به احادیث تفسیری باشند.

برای اثبات این ادعا، باید تمام آیات قرآن را کنار هم دید و گزینشی به آنها رجوع نکرد. همان قرآنی که خود را نور و مبین معرفی می‌کند، در آیات دیگری مانند آیه «بَلْ هُوَ آیاتٌ بَیّنَاتٌ فِی صُدُورِ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ»؛ [عنکبوت/49] «ولی این (قرآن)، آیات روشنی است که در سینه دانشوران جای دارد» بیان می‌کند این قرآن، آیات روشنی در سینه دانشوران علم است و مطابق آنچه که در کتب تفسیری و روایات آمده است، مراد از «صدور الّذین اوتوا العلم» صدور ائمه اطهار علیهم‌السلام است.[2] پس در نتیجه باید گفت این روشنی، مختص اهل بیت عصمت و طهارت علیهم‌السلام است نه تمام مردم. 

همچنین باید گفت که این آیاتی که به تدبر و تعقل در آیات قرآن اشاره دارند، نشان‌دهنده بی‌نیازی قرآن از حدیث نیستند؛ زیرا اثبات شیء، نفی ماعدا نمی‌کند. اینکه ما موظف به تدبر و تعقل در قرآنیم، دلیلی بر روشن بودنِ تمام مراد خداوند از آیات قرآنی نیست؛ چون همین قرآنی که دستور به تدبر داده است، در آیه‌ای دیگر فرمان به اخذ تمام اقوال رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله را نیز صادر کرده و می‌فرماید: «وَمَا آتَاکمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاکمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا [حشر/7] و از هر چه شما را منع کرد اجتناب کنید» و این، خود دلیلی روشن بر حجیت احادیث است و بیان‌کننده این مطلب است که لازم نيست بگوییم حتماً باید تمام دستورات در قرآن آمده باشد، بلكه هر امر و نهى كه در سخنان پيامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله آمده باشد، بايد اطاعت شود.

پی‌نوشت:
[1]. برقعی، سید ابوالفضل، قرآن برای همه، ص55.
[2]. سیدعبدالحسین طیب، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج14، ص336، تهران: انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.