اثبات حجیت سنت با استفاده از آیات قرآن
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ قرآنیون، جریان فکری نوظهوری که قرآن را یگانه منبع تشریع میداند و مرجعیت سنت را بهکلی منکرند، به بیان دیگر میتوان گفت که سنت در نگاه قرآنیون، کارکرد دینی آنچنانی ندارد و معتقدند که شریعت الهی صرفاً از طریق تدبر در کتاب خدا به دست میآید و بیان پیامبر صلیاللهعلیهوآله نیز در این مورد ارزش دینی چندانی ندارد.[1]
برای نقد و پاسخ به این ادعا باید گفت که خداوند متعال، قرآن را بهعنوان حجتی بر تمام امت نازل فرموده است و این یعنی اینکه پیامبر صلیاللهعلیهوآله فرستادهای برای تمام امت است و این امری است که هیچ مسلمانی با آن مخالفتی ندارد، حتی منکران سنت که به قرآن استدلال میکنند نیز مخالف این مسئله نیستند؛ لذا مخاطب آنچه که خداوند متعال در قرآن بدان امر یا از آن نهی کرده است، تمام مردم هستند، همانگونه که مسلمانان صدر اسلام که همعصر با نزول وحی بودند، مورد خطاب آن بودند.
از طرف دیگر، اوامری در قرآن آمده است که امر به اطاعت از رسول صلیاللهعلیهوآله دارد، چنانکه خداوند متعال میفرماید: «یَا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ»؛ [نساء/59] «ای اهل ایمان! فرمان خدا و رسول و فرمانداران (از طرف خدا و رسول) که از خود شما هستند اطاعت کنید». امر در این آیه متوجه همه امت چه امتهای پیشین و چه امتهای پس از ما است. چنانکه ابن حزم اندلسی در مورد این آیه گفته است: «امت اسلام اجماع دارد که این خطاب قرآن، متوجه ماست و نیز متوجه تمام جنیان و انسانهایی تا روز قیامت خلق شده و روح در جسمشان قرار میگیرد».[2] امر به اطاعت از رسول در این آیه، بهصورت مقید نیامده است که بگوییم امر به اطاعت از او در یک امر خاص یا در یک مقام خاص باشد، بلکه شامل تمام امور و همه مقامها است؛ بهویژه اینکه اطاعت از پیامبر صلیاللهعلیهوآله با الفاظ مختلفی در قرآن تکرار شده است. خداوند متعال در سوره حشر میفرماید: «وَمَا آتَاکمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاکمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا [حشر/7] و شما آنچه رسول حق دستور دهد (و منع یا عطا کند) بگیرید و هر چه نهی کند، واگذارید».
بنابر دلالت آیات مذکور، اگر پیامبر صلیاللهعلیهوآله به چیزی امر یا از چیزی نهی کند و افرادی به بهانه اینکه آن امر در قرآن نیامده، از اطاعت خودداری کنند، بدون شک خلاف آیات وارده عمل کردهاند. چنانکه خداوند متعال میفرماید: «وَمَا کَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَی اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ یَکُونَ لَهُمُ الْخِیَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَنْ یَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُبِینًا»؛ [احزاب/36] «و هیچ مرد و زن مؤمنی را در کاری که خدا و رسول حکم کنند، اراده و اختیاری نیست (که رأی خلافی اظهار کنند) و هر کس نافرمانی خدا و رسول او کند، دانسته به گمراهی سختی افتاده است».
نکته این است که تفاوتگذاشتن در این مقام، بین کسیکه مستقیم از پیامبر صلیاللهعلیهوآله شنیده و کسیکه خبر از پیامبر صلیاللهعلیهوآله به او رسیده است، اعتباری ندارد؛ زیرا دلالت آیات، بر لزوم اطاعت مطلق از رسول خدا صلیاللهعلیهوآله است.
پینوشت:
[1]. صبحی منصور، احمد، القرآن و کفی مصدرا للتشریع الاسلامی، ص22-23، بیروت، مؤسسه الانتشار العربی.
[2]. ابومحمد علی بن أحمد بن سعید بن حزم أندلسی قرطبی ظاهری، الإحکام فی أصول الأحکام، ج1، ص97.
افزودن نظر جدید