نقد ادعای برقعی در بحث عدم نیاز قرآن به تفسیر

  • 1402/05/07 - 14:31
«سید ابوالفضل برقعی» یکی از معتقدان «قرآن بسندگی» معتقد است قرآن برای همه بشر قابل‌فهم است و نیاز به تفسیر ندارد؛ در حالی که وجود مفسرانی که بتوانند مسائل هر عصری را بر آیات قرآن عرضه کرده و پاسخ‌های مناسب را ارائه کنند، ضروری است؛ حتی خود برقعی نیز در یکی از کتب خود، بعد از بیان آیات، به تفسیر و تشریح آن پرداخته است.
قرآنیون

.

 پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ «سید ابوالفضل برقعی» یکی از بزرگان جریان «قرآن‌بسندگی» است که دیدگاه‌های خاصی دارد و در برخی از آثار خود، به دیدگاه‌های اهل‌سنت و گاه به وهابیت تمسک جسته است؛ از جمله اعتقادات او این است که قرآن را بی‌نیاز از تفسیر می‌داند و در این زمینه می‌نویسد: «تفسیرهایی که نوشته‌اند، همه کلام بشری است و کلام خدا روشن‌تر از کلام ایشان است. حق‌تعالی در واضح‌گویی و فهمانیدن مطالب، از هر بشری استادتر است. اگر کسی کلام روشن خدا را نفهمد، کلام مفسرین را به‌طریق اولی نخواهد فهمید. شما بیایید این تفسیرهایی که نوشته شده را بگذارید کنار قرآن و حساً ببینید کدام مشکل‌تر است. بلی! برای کسی که لغت عرب را نمی‌داند، ترجمه قرآن لازم است؛ ولی ترجمه غیر از تفسیر است.»[1]

در پاسخ به این مبنا و اظهارات برقعی می‌گوییم، اگر قرآن به‌راحتی قابل‌فهم است، پس چگونه است که جناب برقعی در جلد دوم کتاب «تابشی از قرآن» هنگامی که آیات برخی از سوره را بیان می‌کند، به ترجمه تنها اکتفا نکرده و در ذیل آن به تشریح و توضیح الفاظ قرآن پرداخته است؟[2] جناب برقعی! مگر قرآن قابل‌فهم نیست؟ پس چه نیازی به توضیح اضافه و تشریح شما وجود دارد؟!

همچنین باید گفت، اگر قرآن نیاز به تفسیر نداشت، چرا خداوند در قرآن کریم این شأن را برای حضرت رسول (صلی‌الله‌علیه‌وآله) ثابت کرده است؛ زیرا خداوند در سوره نحل می‎فرماید: «و اَنزَلنا اِلَیک الذِّکرَ لِتُبَیِّنَ لِلنّاسِ ما نُزِّلَ اِلَیهِم ولَعَلَّهُم یَتَفَکرون [نحل/44] و به سوی تو ذکر (قرآن) را نازل کردیم تا برای مردم آنچه را برای آنان فرو فرستاده شده است، روشن‌سازی و باشد که اندیشه کنند.»

این آیه به‌روشنی نشان می‌دهد که پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) علاوه بر داشتن مسئولیت ابلاغ پیام الهی و رسالت و خواندن آیات قرآن بر مردم، مسئولیت تبیین و تفسیر کلام الهی را نیز بر عهده داشته است.

همچنین خداوند در سوره جمعه می‌فرماید: «هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّییّنَ رَسُولًا مِنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَیُزَکّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ [جمعه/2] اوست که در میان مردم بی‌سواد، پیامبری از خودشان برانگیخت تا آیات او را بر آنان بخواند و آنان را [از آلودگی‌های فکری و روحی] پاکشان کند و به آنان کتاب و حکمت بیاموزد.» در این آیه مراد از «وَ يُعَلِّمُهُم‌ُ الكِتاب‌َ» تعليم‌ كتاب‌ است و تعلیم هم غير‌ ‌از‌ تلاوت‌ ‌است‌. تعليم‌، بيان‌، شرح‌ و تفسير ‌است‌؛ زيرا ‌در‌ كتاب‌ صرفاً كليات‌ بيان‌ مي‌شود؛ مثلاً مي‌فرمايد «أَقِيمُوا الصَّلاةَ»، اما اجزاء نماز، شرائط ‌آن‌، موانع‌ ‌آن‌، عوارض‌ ‌آن‌ ‌از‌ شک و ظن‌، اقسام‌ و كيفيت‌ ‌آن‌، خود نیازمند یک كتاب‌ صلات است، و همچنين‌ زكات، صوم‌، خمس‌، حج‌، جهاد، ساير واجبات‌، حدود و ديات‌، باب‌ معاملات‌ و اخلاقيات‌ و معاشرات‌، محرمات‌ و ‌غير‌ اينها ‌که‌ كتب‌ فقهی مشتمل‌ ‌بر‌ ‌آن‌ ‌است‌.[3]

حتی خود برقعی هم در جلد دوم «عقل و دین» که مربوط به بخش اول حیات علمی اوست، درباره اهمیت و ضرورت نیاز انسان به تفسیر قرآن، به این آیه استناد می‌کند و در این زمینه می‌نویسد: «اما دلیل نقلی بر اینکه قرآن به‌تنهایی کافی نیست و احتیاج به معلم و مفسر دارد، آیات خود قرآن است.»[4]

باتوجه به آنچه بیان شد، روشن می‌شود وجود مفسرانی که بتوانند مسائل هر عصری را بر آیات قرآن عرضه کرده و پاسخ‌های مناسب را ارائه کنند، ضروری است؛ چون مخاطبان قرآن، تنها مردم عصر نزول نیستند؛ بلکه پیام هدایت آن، برای همه عصرها و دوره‌ها و برای همه مردم بوده و چنین امری، مستلزم ضرورت تفسیر قرآن مطابق با نیازها و مسائل هر عصر و زمان است؛ خصوصاً باتوجه به تکامل فهم بشر و پیشرفت سریع علوم‌تجربی.

پی‌نوشت:
[1]. برقعی، سید ابوالفضل، تابشی از قرآن، ج1، ص70.
[2]. همان، ج2، ص7.
[3]. طیب، سید، عبدالحسین، تفسیر اطیب البیان، ج17، ص6.
[4]. برقعی، سید ابوالفضل، عقل و دین، ج2، ص96 و 97.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.