برقعی
«حیدرعلی قلمداران»، از چهرههای شاخص قرآنیون، معتقد است که اگر دلالت حدیث غدیر بر ولایت و سرپرستی علی (ع) را قبول کنیم، لازم میآید که در یک زمان، دو سرپرست برای مسلمانان وجود داشته باشد؛ در پاسخ باید گفت دارا بودن ولایت، ملازمهای با اعمال ولایت ندارد؛ این ولایت، ولایت بالقوه بوده که خداوند در قرآن به آن اشاره کرده است.
قلمداران، از چهرههای شاخص قرآنیون، معتقد است احادیثی چون حدیث غدیر که در امامت منصوصه حضرت علی (ع)، بدان استناد میشود، در نظر اصحاب رسول خدا (ص)، به قدری از این مطلب دور بوده که کسی نمیتوانست از آن برای نص بر امامت استناد و از آن در این مقصود استفاده کند؛ این ادعا، خلاف واقع است؛ در کتب معتبر بزرگان فریقین، موارد بیشماری وجود دارد که اصحاب به حدیث غدیر استناد کردهاند.
قلمداران یکی از سران قرآنیون است که منکر مسئله امامت بوده و در این زمینه مینویسد: «اگر مسئله امامت به این اهمیت بود که شیعیان مدعیاند باید رسول خدا (ص) آن را به طور صریح و روشن در ملأعام اعلان میکرد، نه اینکه آن را با حدیثی چون حدیث غدیر بیان فرماید». در پاسخ میگوییم که رسول خدا (ص) در مکان و زمانهای مختلف، حضرت علی (ع) را به عنوان جانشین و امام بعد از خود معرفی کردند.
برقعی از بزرگان جریان قرآنبسندگی مینویسد: عالم برزخ، عالم خاموشی، مدهوشی و بیخبری از دنیا و حیاتی غیرکامل و بیجنبش است. کسی که از دنیا رفته، هیچ اطلاعی از این دنیا ندارد؛ در حالی که در قرآن آمده است: «نپندارید که شهیدان راه خدا مردهاند، بلکه زندهاند (به حیات ابدی و) در نزد خدا متنعّم خواهند بود».
برقعی از بزرگان جریان قرآن بسندگی، مینویسد: عالم برزخ، عالم خاموشی، مدهوشی و بیخبری از دنیا و حیاتی غیرکامل و بیجنبش است. کسی که از دنیا رفته، هیچ اطلاعی از این دنیا ندارد، این سخنان در حالی است که آیات قرآن، خلاف این ادعای برقعی را نشان میدهند.
برقعی یکی از چهرههای شاخص قرآنیون است که منکر بسیاری از ضروریات شیعه از جمله مسئله توسل شده است و برای اثبات ادعای خود مینویسد: شنیدن صدا توسط اموات (اهلبیت (ع)) مخالف با عقل است؛ زیرا راه شنیدن، گوش است و با از دنیا رفتن، گوش نمیشنود و به خاک تبدیل میشود. این ادعای برقعی صحیح نیست؛ زیرا انسان، دو بعد دارد؛ بعد مادی و غیر مادی که همان روح است و با از بین رفتن جسم، روح از بین نمیرود.
طباطبایی از چهرههای شاخص جریان قرآنیون، بنا به گفته خودش، تنها بر آنچه که به صراحت از قرآن میفهمد تکیه میکند و بسیاری از احادیث نقل شده را رد میکند، وی همچنین از برخی عقاید امامیه، فاصله گرفته و به اعتقادات وهابیت روی آورده است.
برقعی از چهرههای شاخص جریان «قرآنیون» مینویسد: تمام آن آدابی که در کتب دعا و زیارات، دلالت بر اذن دخول دارد، آدابی است که برخی به دروغ بر امام بستهاند؛ زیرا در زمان ائمه، گنبد و رواق و بارگاهی نبوده و هنوز از پول حرام سلاطین، این چیزها ساخته نشده بود؛ این در حالی است که قرائن و شواهد تاریخی، خلاف ادعای برقعی را اثبات میکند.
سید مصطفی طباطبایی، از چهرههای شاخص جریان قرآنیون، منکر علم غیب انبیاء الهی است؛ در حالی که آیات متعددی از قرآن، گواهی میدهند که خداوند چنین علمی را در اختیار پیامبران و پیشوایان الهی قرار داده است.
طباطبایی از چهرههای شاخص جریان قرآنیون، بنا به گفته خودش، تنها بر آنچه که به صراحت از قرآن میفهمد تکیه میکند و بسیاری از احادیث نقل شده را رد میکند وی همچنین از برخی عقاید امامیه، فاصله گرفته و آنها را انکار میکند.
برقعی از چهرههای شاخص قرآنیون، بر این باور است که ارواح انبیا و صلحا و شهدا از دنیا آگاهی ندارند و برای اثبات مدعای خود به داستان حضرت عزیر (ع) در قرآن اشاره میکند؛ در حالی که آیه مذکور، هیچ دلالتی بر ادعای وی ندارد؛ زیرا اساس این واقعه، به خاطر اثبات چگونگی زنده کردن به او اتفاق افتاده و او نمیبایست از اتفاقات به وجود آمده خبر داشته باشد!
قلمداران از چهرههای شاخص جریان قرآنبسندگی مینویسد، اگر حضرت علی(ع) اعتقاد به خلافت بلافصل خود داشت، یا اینکه حق او توسط خلفا غصب شده بود، چرا در خطبه 228 نهجالبلاغه نسبت به عمر تمجید کرده است؟ در پاسخ باید گفت که با توجه به سایر خطبههای حضرت در نهجالبلاغه و مذمت شدید امام(ع) نسبت به خلیفه دوم، روشن میشود مراد از «فلان» در خطبه مذکور، شخصی غیر از عمر است.
برقعی از چهرههای شاخص جریان «قرآنیون»، تهمت ناروایی را به شیعه نسبت داده، مینویسد، شیعیان معتقدند پشت به قبله و رو به ضریح میتوان نماز خواند؛ این در حالی است که نزد شیعه، رو به قبله بودن، شرط همه نمازها است و هیچ عالم شیعی، جز این حکم نمیکند.
برقعی از بزرگان جریان قرآنبسندگی، با دستآویز قراردادن بخشی از خطبه 216 نهج البلاغه مینویسد: «حضرت در این خطبه تصریح دارد که ایمن از خطا نبوده و معصوم نیست»؛ بنابراین وقتی خود امام علی(ع) میگوید: «من فراتر از این نیستم که خطا کنم»، چرا شما (شیعیان) کاسه داغتر از آش هستید و او را معصوم میدانید؟ این درحالی است که جمله بعدی حضرت در ادامه همین خطبه، این اشکال را رفع میکند. حضرت میفرماید: «اگر خدا مرا از خطا حفظ نکند، من خودم شخصاً و بدون تکیه بر پروردگارم از خطا، محفوظ نمیمانم».