ابوبکر
مستشرقین غربی معتقدند که ابوبکر، عمر و ابوعبیده جراح یک مثلث قدرتی را تشکیل دادند تا جریان خلافت را از امام علی (علیه السلام) غصب کنند.
اگر طبق گفته عمر و ابوبکر کتاب خدا برای مسلمین کفایت میکرد و نیازی به روایات پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نبود چرا ابوبکر برای منع باز پس دادن فدک به حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) به قرآن و آیه « وَ وَرِثَ سُلَیمانُ داوُد [نمل/16] و سلیمان وارث داود شد» عمل نکرد؟
به آتش کشیدن روایات نبوی توسط ابوبکر اقدامی است که عایشه آن را بیان داشته و ذهبی آن را در تذکره الحفاظ آورده است.
ابوبکر در راستای حرف عمر در کنار بستر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) که گفته بود «حسبنا کتاب الله» این کلام به مذاقش خوش آمد و از این رو دست خود را به آتش زدن احادیث و روایات نبوی آلوده ساخت.
در تفاسیر اهل سنت آوردهاند که آیات سوره لیل در شأن ابوبکر نازل شده، و دلیلی بر افضلیت اوست، در صورتیکه این استدلال با دلایل شیعه بر عصمت و افضلیت امیرالمؤمنین نقض میشود و اگر دو استدلال را ثابت بدانیم، با هم تعارض کرده و هر دو از اعتبار ساقط میشود و پس از آن در آیات دلیلی بر فضیلت ابوبکر باقی نمیماند.
صحابهای که به ناحق خلافت را غصب کرد نیک میدانست که رهبری جامعهی مسلمین برازندهی او نیست، اما بهخاطر هوا و هوس دنیوی بعد از رحلت پیامبر اکرم با کودتایی این سمت را از اصلش دور کرد و خود بر گردهی مسلمین سوار شد و این در حالی بود که حتی خودش هم با صراحت تمام در میان مسلمین اقرار به اهلیت نداشتن خود برای خلافت داشت.
در روایتی جعلی آمده که دوستی و سپاسگذاری از ابوبکر واجب است. با این که این روایت از لحاظ سندی مشکل دارد اگر باز هم از این امر بگذریم به این میرسیم که این امر واجب است و اگر عمل نشود عقاب دارد. پس آیا حضرت فاطمه با نارضایتی از ابوبکر که از دنیا رفته است نعوذبالله با این عمل عقاب خواهد شد؟ این روایت قطعا از ریشه باطل خواهد بود.
روایتی از ابن عباس از پیامبر نقل شده است، که این روایت از قول کسی میباشد که اکثر علمای اهل سنت به اتفاق او را شخصی جاعل حدیث و وضاع دانستهاند و به همین راحتی میتوان این روایت را باطل اعلام کرد و این القاب از آن امیرالمؤمنین علی(ع) می باشد که شخصی در مقابل آن به جعل این حدیث به نفع خود پرداخته است.
هدف پیامبر اکرم از مشورت با اصحاب، طبق نظر علمای اهل سنت و شیعه چیست؟ ابن ابی حاتم که از علمای اهل تسنن میباشد درباره این آیه میگوید: مراد از مشورت پیامبر اکرم با مردم این است که خداوند میداند که رسول خدا، احتیاج به مشورت آنان ندارد و لکن میخواهد این کار (مشورت کردن) بعد از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) سنت و روش گردد.
استاد ابن ابی الحدید معتزلی در رابطه با علت غصب فدک توسط خلفاء میگوید: اگرسخن فاطمه (علیها السلام) را در قضیه فدک میپذیرفتند، فردا او از اين موقعيت به سود شوهر خود على (علیه السلام) استفاده کرده و مىگفت: كه خلافت متعلق به على (علیه السلام) است، و در آن صورت، خليفه و يارانش ناچار بودند كه خلافت را نيز به على (علیه السلام) تفويض كنند!
از جمله روایاتی که به عنوان ادلّه خلافت ابوبکر به آن استناد شده، روایتی است که در آن رجوع به ابوبکر در زمان فقدان پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) است؛ که در پاسخ آنان میگوییم علاوه بر اشکال سندی، بر فرض که چنین روایتی از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) صادر شده باشد؛ خبری است از پیامبر اکرم نسبت به آینده نه تایید ابوبکر.
علما و مفسران اهلسنت و مورد قبول وهابیت، ذیل آیه 156 آلعمران به نقل از خود عمر بن خطّاب نقل کردهاند که در جنگ احد از ترس، همچون بز کوهی به بالای کوه فرار کرده است: «عمر بن خطّاب در خطبه روز جمعه سوره آل عمران را تلاوت نمود ـ او قرائت این سوره را دوست میداشت ـ هنگامی که او به این آیه رسید گفت: در جنگ احد ما شکست خوردیم به...
فخر رازی برای فضیلت ابوبکر با توجه به آیه غار، چنین میگوید: «ابوبکر كسى بود كه براى رسول خدا مركب خريد و عبد الرحمن بن أبىبكر و اسماء بنت أبىبكر، كسانى بودند كه براى آن دو غذا مىآوردند.» در حالیکه خريد مركب توسط ابوبكر و نيز آوردن غذا توسط فرزندان وى بر خلاف نقل تاریخ است و بعید نیست که این جعلیات تنها به منظور انكار و کتمان فضائل اميرمؤمنان(عليه السلام)...
اولا با توجه و دقت در متن آیه، و با توجه به نگرانى مداوم ابوبكر و عدم اطمينان او به سخن پيامبر خدا، منظور از معيت و همراهى خداوند در اين جمله، هرگز نمىتواند معيت خاص و دارای فضیلت باشد؛ بلكه مراد از آن همان معيت عام و جهان شمول الهى است كه همه عالميان آن برخوردار هستند. ثانیا: بر فرض اثبات فضیلت معیت با پیامبر اکرم، مهم حفظ ایمان تا آخر عمر است...