ابوبکر مصداق هیچ آیهای نیست
.
یکی از ابزارهای ایجاد محبوبیت و وجهه اجتماعی، نقل فضائل و مناقب است. اما هستند کسانیکه هیچ فضیلتی برای آنها نقل نشده است و برای کسب محبوبیت دست به فضیلتتراشی زدند.
همه مسلمانان منصف و غیر معاند میدانند که حضرت علی (علیهالسلام) دارای فضائل بیشماری هست که از زبان رسول خدا در حق ایشان نقل شده است. و حتی آیات بسیاری در شأن آن حضرت نازل شده است. دوستداران خلفا برای اینکه از این قافله عقب نمانند و برای مشروعیت بخشی به خلافت غاصبانه خلفا دست به کار شدند و آیات قرآن را به نام آنها زدند. آنها میگویند یکی از ادله خلافت ابوبکر، آیه54 سوره مبارکه مائده است.
ابتدا ببینیم خداوند در این آیه چه فرمودند و بعد ببینیم که اصلا جناب ابوبکر میتواند مصداق این آیه باشد یا خیر؟
خداوند در این آیه میفرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ مَن يَرْتَدَّ مِنكُمْ عَن دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَلاَ يَخَافُونَ لَوْمَةَ لآئِمٍ ذَلِكَ فَضْلُ اللّهِ يُؤْتِيهِ مَن يَشَاءُ وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ.[مائده/54] اى كسانىكه ايمان آوردهايد هر كس از شما از دين خود برگردد، به زودى خدا گروهى ديگر را مىآورد كه آنان را دوست مىدارد و آنان نيز او را دوست دارند. اينان با مؤمنان فروتن و بر كافران سرفرازند. در راه خدا جهاد مىكنند و از سرزنش هيچ ملامتگرى نمیترسند؛ اين فضل خداست. آن را به هر كه بخواهد میدهد و خدا گشايشگر داناست.»
برخی از محدثان و مفسران اهلسنت ادعا میكنند كه اين آيه از قرآن كريم درباره ابوبكر و جنگهای وی با مرتدين و کفار نازل شده است.
خداوند در اين آيه، به بیان یک سری اوصاف انسان برگزیده، میپردازد. اوصافی که به طور قطع هيچيک از آنها در خلیفه اول يافت نمیشود؛ بلکه اين اوصاف به صورت اکمل و اتم، فقط در اميرالمؤمنين علی بن أبیطالب (عليهالسلام) است.
در این مقاله به یکی از این اوصاف اشاره میکنم تا ببینیم این صفت چگونه میتواند در خلیفه اول صدق کند.
خداوند در این آیه فرمود قومی بر سر کار میآیند که «يحبهم و يحبونه» خداوند آنان را دوست میدارد و آنان نيز، خدا را دوست دارند.
واقعاً جای بسی تعجب است که طرفداران جریان سقیفه، چگونه تاریخ را انکار میکنند و آن را وارونه جلوه میدهند و اين ويژگیای که رسول گرامی اسلام، بارها و بارها و در موارد متعدد در حق حضرت علی فرمود را، برای دیگری جعل میکنند.
1) یکی از این موارد در روز جنگ خيبر است. همان جنگی که پيامبر اسلام فرمودند: فردا پرچم را به دست کسی خواهم سپرد که خدا و رسولش، او را دوست دارند و او نيز خدا و رسولش را دوست دارد.
بخاری این ماجرا را در صحیح خود اینگونه نقل کرده است: «رسولخدا در روز خيبر، فرمود: فردا پرچم اسلام را به مردى اعطا میكنم كه خيبر به دست او فتح میشود و «خدا و رسولش را دوست مىدارد، و خدا و رسولش هم او را دوست مىدارند.» مسلمانان آن شب را استراحت كردند در حالىكه در انديشه بودند كه فردا پرچمدار اسلام چه كسى خواهد بود؟ اينك فردا رسيده است، همه چشمها به دست پيغمبر دوخته شده كه پرچم را بهدست چه شخصى به اهتزاز در مىآورد. در اين حال پيغمبراكرم فرمود: على كجاست؟ يكى از حاضران پاسخ داد: على به درد چشم گرفتار است. رسولخدا، حضرت على را پيش خود طلبيد و آب دهان مبارك را در ميان ديدگان علی (عليهالسّلام) ريخت و دعا كرد و بلافاصله درد چشم برطرف شد، آنچنان كه از آغاز دردى نداشته است. پيغمبر اكرم پرچم پر افتخار اسلام را به حضرت على (عليهالسّلام) داد ...»[1]
جالب اين است كه بسياری از علمای اهلسنت از زبان عمر بن خطاب نوشتهاند كه او خیلی دوست داشت پرچم به دست او داده شود.
مسلم نيشابوری در صحيحش مینويسد: «عمر بن خطّاب گفت: آن روز بود كه خواهان امارت بودم و در اين رابطه با همدستانم، آهسته سخن گفتم و آرزو مىكردم كه اى كاش رسولخدا مرا پرچمدار اسلام معرفى كند .که رسولخدا علی بن ابیطالب را فرا خواند و پرچم را به او داد.»[2]
2) مورد دیگری که رسولخدا از این جمله در حق حضرت علی استفاده کرد، مربوط به جنگ یمن است. زمانی که رسولخدا، امام علی را به جنگ با کفار يمن فرستاده بود و آن حضرت بعد از فتح يمن و قبل از تقسيم غنائم، کنيزی را برای خودش انتخاب کرد و اين بر ديگران و از جمله خالد بن وليد بسيار گران آمد. آنها برای بدگویی، نزد رسولخدا رفتند اما نبی اسلام با ديدن نامه خالد بن وليد از عصبانيت رنگش سرخ شد و فرمود: «ما ترى فى رجل يحب الله و رسوله و يحبه الله و رسوله؟[3] چه میگوييد درباره کسیکه خدا و رسولش را دوست دارد و خدا و رسولش نيز او را دوست دارند؟»
با اين وصف، آيا درست است که اين افتخار را از کسیکه پيامبر به او داده بگيريم و به کسی بدهيم که هرگز رسول خدا چنین سخنی را دربارهاش نگفته است؟
پینوشت:
[1]. «قال النبی يوم خيبر لأعطين الراية غدا رجلا يفتح الله على يديه «يحب الله و رسوله و يحبه الله و رسوله» فبات الناس ليلتهم أيهم يعطى فغدوا كلهم يرجوه فقال أين على؟ فقيل يشتكی عينيه فبصق فی عينيه ودعا له فبرأ كان لم يكن به وجع فأعطاه الراية...» صحیح بخاری، محمد بن اسماعیل، دارالعم، بیروت:ج4، ص20
[2]. «قال عمر بن الخطاب ما أَحببت الإمارة إلا يومئذ. قال فتساورت لها رجاء أَن أدعى لها. قال فدعا رسول الله علي بن أبي طالب فأعطاه إياها.» صحيح مسلم، مسلم نیشابوری، دارالعلم، بیروت: ج7، ص121
مسند احمد، احمد بن حنبل، دارالکتب العلمیة، بیروت: ج2، ص384
[3]. سنن الترمذی، ترمذی، دارالکتب العلمیة، بیروت: ج3، ص123 – ج5، ص302
افزودن نظر جدید