کنیز بودن مادر ابوبکر
وهابیون که در کار جعل، تحریف، توهین و دهنکجی به مقدسات شیعه، سابقهای درازمدت داشته و در بحثها و گفتگوهای علمی، شدیداً کم آورده و قادر به برآوردن توقعات بینندگان و هوادارنشان نیستند، میکوشند ناتواناییهای خود را با تهمت، دروغ، اهانت و هتاکی به مقدسات شیعیان، جبران کنند؛ به همینرو، شبکههای ماهوارهای و سایتهای اینترنتی وابسته به آنان در اقدامی زشت و زننده، مادران چند تن از اهلبیت (علیهم السّلام) خصوصاً مادر امام زمان (علیه السّلام) را مورد اتهام قرار داده و به خاطر کنیز بودن آن بزرگواران، بدترین جسارتها را به آن بزرگواران کردهاند.
در پاسخ میگوییم وهابیون به جای این شبههافکنیها و تفرقهافکنیها از فتاوای زشت خود در «جهاد نکاح» دفاع کنند؛ آنان به جای اهانت به ساحت مقدس مادران اهلبیت (علیهمالسّلام) از برگهای سیاهی که در تاریخ جهان اسلام و مسلمانان رقم زدهاند شرمسار و سرافکنده باشند که نمونهای از آن، «جهاد نکاح» یعنی حلال کردن دختران و زنان خود و دیگر مسلمانان برای سربازان ارتش جنایتکار و وحشی وهابیت و نیز ربودن نوامیس مسلمانان برای بهرهبرداری جنسی تروریستهای تکفیری داعش است.
از طرفی ابوبکر بن ابوقحافه را «عتیق» مینامند، چون پدرش برده، مادر کنیز و خود او نخستین فرد «آزاد شده» از خانوادهاش بوده است: «ابوبکر را «عتیق» نامیدند، به خاطر آنکه مادران او از کنیزی آزاد شدند!»[1] و نیز در متن زیر آمده است: «از عایشه درباره نام ابوبکر پرسیدم، در پاسخ گفت: نام او عبدالله است! گفتم: مردم میگویند نام او عتیق است؛ عایشه گفت: ابوقحافه سه پسر داشت که یکی را آزاد شده، دومی را آزاد شده کوچک و سومی را نیز آزاد شده نامید.»[2] حال با چنین وضعیتی آیا شبهه افکنانی که چنان جسارتهایی را به مادران اهلبیت (علیهمالسّلام) به خاطر کنیز بودنشان کردند، میتوانند به صرف اینکه ابوبکر و پدر و مادرش برده در دوران جاهلیت بودند، همان جسارتها را درباره او و مادرش نیز داشته باشند؟!
پینوشت:
[1]. «... فسمّی یومئذ عتیقا و هو الصّحیح و قیل: إنّما سمّی عتیقا لعتق أمّهاته... .» مروج الذهب، مسعودی، دارالنشر، ج 1، ص 289.
[2]. «... عن عبدالرّحمن بن القاسم عن أبیه: أنّه سأل عائشة عن إسم أبی بکر؟ فقالت: عبدالله فقلت: إنّ النّاس یقولون عتیق؟... .» المعجم الکبیر، طبرانی، مکتبة الزهراء، موصل، ج1، ص53؛ مجمع الزوائد، علی بن أبی الهیثمی، دارالریان للتراث، قاهرة، ج9، ص41.
افزودن نظر جدید