جریان های افراطی
برقعی از بزرگان جریان قرآنبسندگی و از منکرین حجیت احادیث شیعه، از جمله زیارت جامعه کبیره است؛ وی پیرامون این فراز از زیارت جامعه کبیره «وَ مَوْضِعِ الرِّسالَهِ» که در توصیف و معرفی ائمه(ع) آمده است، میگوید: «این وصف که در متن زیارت جامعه کبیره برای امام ذکر شده، فقط مختص رسول خدا(ص) بوده است و سایرین موضع رسالت نیستند».
جریان افراطی و انحرافی «تشیع انگلیسی» با انحصار گرایی، برداشت خود از دین را همان دین حقیقی و حقیقت دین دانسته و از قبول آراء دیگران سر باز میزند. پیروان این جریان همچون وهابیون به تکفیر مخالفین خود پرداخته و به آنها توهین میکنند و کمترین زاویه با اندیشههای خویش را از سوی دیگران برنتافته و با معرفی عادات التقاطی خویش بهعنوان معیار پذیرش شریعت و قبول اسلام، تکفیر و تفسیق مسلمانان، حتی دیگر شیعیان را در دستور کار قرار دادهاند.
برقعی از بزرگان جریان قرآن بسندگی، زیارت قبور اولیاء الهی را بدعت میداند؛ درحالیکه آیات مختلفی از قرآن با مضامین گوناگونی وجود دارد که میتوان از آنها، حکم جواز زیارت قبور اولیاء الهی را به دست آورد؛ ازجمله این آیات آیه 84 سوره توبه و 21 سوره کهف است.
«یحیی محمد» از قرآنیون اهل سنت، منکر حجیت احادیث است؛ وی شبهه میکند که با توجه به فاصله زمانی دوره ائمه(ع) و راویان عصر حضور تا زمان تألیف جوامع رجالی شیعه توسط نجاشی و شیخ طوسی که حدود سیصد سال فاصله است؛ چگونه میتوان به توثیقات این بزرگان رجال اعتماد کرد؛ باید گفت وی اساس ارزیابی راویان را تنها بر اساس کتب رجالی دانسته و از سایر راههای اثبات وثاقت راوی (مانند توثیقات عام) غفلت کرده است.
برقعی از بزرگان جریان قرآنبسندگی است که منکر حجیت احادیث شیعه، از جمله زیارت جامعه کبیره است؛ این درحالی است که درباره سند زیارت جامعه، دیدگاههای متعددی ارائه شده است. آنچه که از مجموع آنها استفاده میشود، این است که در صحت انتساب زیارت جامعه کبیره به امام هادی(ع) نمیتوان تردید کرد؛ زیرا این زیارت، هم از نظر سند وهم از نظر محتوا بسیار قوی است.
قمه زنی و سایر اعمال انحرافی، در مراسم عزاداری امام حسین (ع) موجب می شود که دین مقدس اسلام و مذهب شیعه در جهان، بی منطق قلمداد شـده و عنوان خرافی به آن داده شود و در نتیجه باعث هتک حرمت به عزاداری و موجب تمسخر و توهین به دین و مذهب میگردد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، جریانی تحت تأثیر محافل روشنفكری در ایران شكل گرفت كه با عزاداری امام حسین (ع) به صورت سنتی، به مخالفت پرداخت که در نتیجه امام خمینی (ره) در مقابل این تفكر با شدت ایستادند و با صدور حكمی از قمه زنی نهی و جواز سایر انحاء عزاداری را مشروط به عدم وهن اعلام فرمودند.
انگلیس می خواست ثابت کند که مردمان مستعمره هند و سایر کشورهای اسلامی که با شمشیر و زنجیر به بدن و سر خود ضربه می زنند و به آن صورت در خیابانها ظاهر میشوند، احتیاج به ولی و قیمی دارند که آنان را از جهل و توحش موجود برهاند.
مراسم قمه زنی و ... از خارج عراق به آن كشور وارد شده و ريشه عربی ندارد؛ انگليسیها، برای رسيدن به اهداف خود رسم قمه و شمشيرزنی بر پيشانی را از شيعيان هندوستان شروع كردند كه از مركز تشيع و مرجعيت نجف دور بودند؛ اين بدعت بدون مجوز علما پذيرفته شد و به ايران و عراق رخنه کرد.
برقعی، از چهرههای شاخص جریان قرآنبسندگی، زیارت قبور را بدعت دانسته و برای اثبات ادعای خود، به خطبه 83 نهجالبلاغه استدلال میکند؛ در حالیکه این سخن حضرت، هیچ دلالتی بر ادعای برقعی ندارد و حتی مراجعه به سایر کلمات حضرت، رابطه روح انسان پس از مرگ با عالم مادی را نیز ثابت میکند.
برقعی از شخصیتهای مشهور جریان قرآنیون، معتقد است که در مسئله امامت که از اصول دین به شمار میآید، نمیتوان از پیشینیان تقلید کرد و باید حتماً دلیلی قرآنی داشته باشد و عدم ذکر آن در قرآن، دلیل بر عدم اصل بودن این مسئله است. البته این ادعای برقعی صرفاً در جایی است که میخواهد ادعای خود را ثابت کند، وگرنه خود ایشان، برای اثبات اصل توحید و مسئله توحید ذاتی به سراغ دلایل عقلی رفته و به ادله تجربی استناد میکند!
برقعی از بزرگان جریان قرآنیون ادعا کرده است که آیات قرآن برای عموم مردم قابل فهم و منکر حجیت سنت نبوی شده است؛ درحالیکه برای اثبات این ادعا، باید تمام آیات قرآن را کنار هم دید و گزینشی به آنها رجوع نکرد. چون همان قرآنی که خود را نور و مبین معرفی میکند، در آیه دیگری فرمان به اخذ تمام اقوال رسول خدا (ص) را نیز صادر کرده است.
قرآنیون، جریان فکری نوظهوری هستند که قرآن را یگانه منبع تشریع میدانند و مرجعیت سنت را بهکلی منکرند؛ این در حالی است که آیات قرآن بر این اعتقاد، خط بطلان میکشد و در آیات مختلف، به اطاعت از رسول امر میکند، اطاعتی که دلالت بر لزوم پیروی مطلق از پیامبر(ص) میکند.
برقعی یکی از چهرههای شاخص قرآنیون است که با استناد به برخی از آیات قرآن، قرآن را برای هدایت انسانها کافی میداند؛ درحالیکه خداوند در قرآن کریم علاوه بر اینکه امر هدایت بشر را به قرآن نسبت داده، در برخی از آیات، آن را به پیامبرانش نسبت داده است.