جریان های افراطی
مطالعه و بررسی آثار بهجایمانده از «برقعی»، نشان میدهد که او، در بسیاری از عقاید، از اصول و عقاید امامیه عدول کرده و به سمت وهابیت گرویده است؛ مسئلهای که مورد تأیید برخی محققان شیعه ازجمله شهید مطهری و رسول جعفریان قرار گرفته است.
«سید ابوالفضل برقعی» کسی است که رسانههای وهابیت با بزرگنمایی در مورد شخصیتش، از وی با عناوینی همچون علامه و مرجع یاد میکنند و میگویند علامه برقعی، از جمله علمای مذهب شیعه اثناعشری و از مجتهدین اعلامشان محسوب میشد؛ در حالیکه برقعی شخصی است که هیچگاه به درجه مرجعیّت نرسید و اطّلاعات او از اسلام، بسیار سطحی بود.
برقعی منکر وجود حجت الهی (امام) از جانب خدا شده و به آیه 165 سوره نساء استدلال میکند؛ در پاسخ به این ادعای برقعی باید گفت که معنای این آیه، نفی حجت الهی بعد از پیامبر (ص) نیست؛ اگر معنای آیه، نفی حجتهای الهی بعد از پیامبران باشد، باید بعد از رحلت رسول خدا (ص)، قرآن کریم که معجزه جاودان رسول خدا در میان امت اسلامی است، بهعنوان حجت در میان مردم نباشد.
در مورد زمینههای شکلگیری انجمن حجتیه و فلسفه وجودی آن، دو نظریه مطرح است: گروهی معتقدند که پس از مطرح شدن بهائیت و حمایتهای همه جانبه حکومت پهلوی از آنها، انجمن ضد بهائیت (انجمن حجتیه) توسط یک روحانی به نام «شیخ محمود ذاکرزاده تولایی» مشهور به شیخ محمود حلبی، تشکیل شد و فعالیتهای خود را علیه بهائیت آغاز کرد و گروهی نیز درباره زمینههای پیدایش انجمن حجتیه معتقدند قدرتهای استعمارگر، انجمن حجتیه را ساختند.
حیدرعلی قلمداران یکی از عناصر شاخص جریان قرآنبسندگی معاصر شیعی، معتقد است که پیامبر (ص) فرد خاصی را به خلافت نصب نفرموده بودند؛ در حالی که سیره پیامبر (ص) حتی در زمان حیات پر برکتشان به این صورت بود که در سفرهای کوتاه برای خود جانشین تعیین میکردند؛ پس چگونه ممکن است در موضوعی که موجب بقای حکومت اسلامی و وحدت امت اسلام است، غافل مانده باشند؟
«سید ابوالفضل برقعی»، از روحانیون معاصر است که منکر امامت و خلافت بلافصل حضرت علی (ع) و اصل بودن مسئله امامت است، وی دلیل این مدعی را عدم بیان بحث امامت در قرآن بیان میکند؛ این در حالی است که قرآن مسئله امامت را در آیات مختلفی مطرح کرده است و اینگونه نیست که در قرآن، به این اصل هیچ اشارهای نشده باشد.
برقعی از بزرگان جریان قرآن بسندگی دیدگاههای خاصی دارد که از جمله مبانی و اعتقاداتش، انکار وجود مقام شفاعت برای شخص پیامبر (ص) است؛ در حالیکه این مبنا، علاوه بر مخالفت با آیات قرآن، خلاف مبنای دیگر مدعیان قرآن بسندگی نیز بهشمار میآید.
جریان افراطی و انحرافی «تشیع انگلیسی» با غلو در تبری، اسلام را در تبری دروغین خلاصه میکند و تمامی مطالب دینی را به سمت آن سوق میدهد؛ از دیدگاه شیعه لندنی، تبری، مخاصمه و مواجهه با اهل سنت و توهین و دشنام به آنها و مقدسات آنها معنا میشود.
یکی از مصادیق افراط گرایی جریان تشیع لندنی، ایجاد دهههای عزاداری در شهادت هر امام معصوم است. آنها در تمام طول سال، مراسم عزاداری برگزار کرده و عزاداری آنان از دههای به دهه دیگر منتقل میشود که نتیجه آن، تخریب چهره تشیع و موجب تنفر از این مراسمات منسوب به اهل بیت (ع) میگردد.
انجمن خیریه حجتیه مهدویه در سال 1335 تأسیس شد و برای حفظ موجودیت خود، از شرکت در فعالیتهای مبارزاتی ضد رژیم شاه پرهیز میکرد و رهبران آن همواره سعی میکردند که ارتباط حسنهای با ساواک داشته باشند. در اسناد بهدستآمده از ساواک مواردی موجود است که این رابطه را نشان میدهد.
«تشیع انگلیسی» با غلو در برائت جستن، اسلام را در تبری دروغین خلاصه میکند و تمامی مطالب دینی را به سمت آن سوق میدهد؛ از دیدگاه شیعه لندنی، تبری، مخاصمه و مواجهه با اهلسنت و توهین و دشنام به آنها و مقدسات آنها معنا میشود. شیوهای که بر خلاف سیره اهل بیت (ع) و علمای شیعه است.
با همراهی استعمارگران براى مهار اقدامات ضد طاغوت و اقدامات انقلابی مردم مسلمان به خصوص شیعیان، انجمن حجتیه ایجاد شد؛ انجمنی که سعى در مخدوش ساختن عنصر جهاد و مبارزه داشتند و همواره تأكيد مىكردند كه نبايد با رژيم پهلوی مبارزه كرد و بايد منتظر ظهور حضرت ولى عصر (عج) ماند.
از شایعترین سخنان و اعتقادات انجمن حجتیه این است که باید ظلم و فساد زیاد شود تا امام زمان (عج) ظهور کند و به این بهانه، هیچ مبارزهای با ظلم و فساد ندارند. در پاسخ باید گفت: با دقت در روايات و سایر اخبار روشن مىگردد كه زياد شدن تباهى، فساد و ظلم از نشانههاى ظهور به شمار مىآيد، نه زمينه، شرط و سبب ظهور.
انجمن حجتیه در شمار جریانهای استعماری یا در جهت منافع استعمار و استکبار است و ازجمله اندیشههای این جریان بی اعتقادی رهبران آن به تشکیل حکومت اسلامی پیش از ظهور است. یک دلیل ابتدایی عقلی که میتواند این مبنای انجمن حجتیه را باطل کند این است که حکومت برای بشر، یک امر ضروری عقلی است؛ زیرا اجتماع بدون حکومت، به هرج و مرج مبتلا میشود.