جریان های افراطی
برقعی در کتاب تضاد مفاتیح الجنان ضمن انکار بسیاری از ادعیه وارده در مورد دعای جوشن کبیر مینویسد: « «دعای جوشن كبير» را كفعمی در «مصباح» بدون ذكر سند آورده است که در پاسخ به آن باید گفت، دقت سندی زیاد در دعا لازم نیست؛ بلکه طبق «روايات عرضه» آنچه از اهل بیت (ع) نقل شده باشد و موافق كتاب خدا باشد، میتوان آن را به آنان منتسب ساخت.
برقعی، در کتاب تضاد مفاتیح الجنان، ضمن انکار بسیاری از ادعیه وارده، در مورد دعای جوشن صغیر مینویسد: « «دعاي جوشن صغیر» را كفعمی و ابن طاوس و مجلسی، بدون ذكر سند آورده است» که در پاسخ باید گفت، دقت سندی زیاد در دعا لازم نیست؛ بلکه طبق «روايات عرضه» آنچه از اهل بیت (ع) نقل شده باشد و موافق كتاب خدا باشد، میتوان آن را به آنان منتسب ساخت.
حیدر علی قلمداران منکر خلافت و امامت بلافصل حضرت علی (ع) بعد از رسول خدا (ص) شده و شبهه میکند که ممکن نیست صحابه با این همه جانفشانی، به غصب خلافت چشم دوخته، برای تصاحب آن نقشهها کشیده باشند؛ که در پاسخ گفته میشود همه صحابه در سقیفه حضور نداشتند و برخی نیز با منتخب سقیفه به شدت به مخالفت پرداختند.
قلمداران منکر ضروریات شیعه شده، از جمله خلافت و امامت بلافصل حضرت علی (ع) بعد از رسول خدا (ص) و تعیین جانشینی آن حضرت در واقعه غدیر خم است؛ در پاسخ باید گفت دلیل قلمداران در انتخاب هیچکدام از خلفا رعایت نشده است و بدون دلیل چنین برهانی برای رد جانشینی امیرالمؤمنین (ع) آورده است.
قلمداران منکر ضروریات شیعه شده، از جمله خلافت و امامت بلافصل حضرت علی (ع) بعد از رسول خدا (ص) را منکر شده و شبهه میکند که چرا در قرآن کریم نامی از حضرت علی (ع) برده نشده است که در پاسخ میگوییم لازم نیست حتماً به صراحت نام ذکر شود، بلکه ذکر اوصاف در قرآن که به اجماع علمای امت، اختصاص به آن حضرت دارد، خود دلالت بر این امر میکند.
حیدرعلی قلمداران ادعا کرده است که خطبه غدير بر منصوصيت حضرت علی (ع) دلالت ندارد؛ زیرا خود اميرالمؤمنين (ع) و طرفداران او از بني هاشم و غيره، پس از نصب ابوبكر به خلافت، سخنی از آن به ميان نياوردند که در پاسخ به این ادعا باید گفت: امیرالمؤمنین (ع) و سایر اهل بیت (ع) و برخی از صحابه و تابعین، بعد از ماجرای سقیفه، بارها و بارها به حدیث خطبه غدیر احتجاج کردهاند.
برقعی که بسیاری از عقاید شیعه را منکر شده، از جمله مسائلی که برقعی انکار کرده و از مصادیق شرک قلمداد میکند، مسئله توسل است؛ در حالیکه توسل به انبياء، ائمه و صالحان (ع) يكي از باورهايي است كه تمام مسلمانان در طول تاريخ بر آن اجماع و اتفاق داشته و عملاً نيز بر اين باور پايبند بودهاند؛ برقعی با تأثیرپذیری از آراء محمد بن عبدالوهاب، فرياد سر داده كه هر نوع توسل به اموات شرك است.
جناب قلمداران از قرآنیون شیعه معاصر که برای احادیث، اهمیتی قائل نیست و قرآن را برای فهم اسلام کافی میداند، در نقد اعتقاد شیعه به امامت، امام را بی میل به خلافت دانست؛ در حالیکه حضرت بارها به غصب خلافت اشاره کرده است و در کتب فریقین اعتراض امام و عدم بیعت حضرت تا مدتی گزارش شده است.
ازجمله مسائلی که برقعی آن را انکار کرده، مسئله مهدویت است؛ این در حالی است که اعتقاد به ظهور مصلح آخرالزمان که نامش «مهدی» و از اولاد پیامبر (ص) است، مورد اتّفاق همه فرق و مذاهب اسلامی است.
برقعی از روی تعصب یا جهل، با عمومیت دادن به یک قاعده اصولی شیعه، ادعا میکند که قاعده «خذ ما خالف العامه» سبب اختلاف شیعه با اهل سنت است؛ در پاسخ میگوییم: اگر این قاعده، باعث اختلاف شیعه با اهل سنت است، پس چگونه ممکن است که شیعه و اهل سنت در بیش از ۸۰ درصد مسائل با هم مشترک هستند.
یکی از اشکالاتی که برقعی به شیعه نسبت داده، این است که میگوید شیعه هیچ دلیلی برای اثبات تقیه ندارد؛ در پاسخ میگوییم تقیه مبنایی است که دلایل قرآنی و روایی برای اثبات آن وجود دارد و عملکرد صحابه و تأیید آنان نیز گزارش شده است.
سید ابوافضل برقعی یکی از سران جریان قرآن بسندگی مطلبی را در مقدمه کتاب شاهراه اتحاد حیدرعلی قلمداران بیان کرده و مدعی است که هیچ دلیل واضحی در قرآن وجود ندارد که به صراحت، دلالت بر امامت داشته باشد که با ذکر آیاتی، باطل بودن این ادعای برقعی اشاره شده است.
صالح سیبویه، رئیس «مجلس اسلامی جهانی علمای دین» سفرهای بین المللی و دیدارهایی با نمایندگان ادیان دیگر با محوریت تأکید بر صلح و همزیستی مسالمت آمیز داشته است؛ این مجلس در سالهای اخیر و در اوج حرکتهای سیاسی برای پروژه عادی سازی روابط کشورهای اسلامی با رژیم صهیونیستی و با حمایت افرادی که مرتبط با جریان شیرازیها هستند، تأسیس شده است.
ساخت فیلم سینمایی «بانوی بهشت» و سریال «ابولؤلؤ شجاع» از سوی جریان تشیع لندنی و تولید سریالهای «عمر فاروق» و «معاویة بن ابوسفیان» با حمایت جریان اسلام آمریکایی (وهابیت)، بخشی از تلاشهای دو لبه قیچی استعمار، علیه مصالح اسلام و مسلمین است.