جریان های افراطی
علی اکبر حکمی زاده قائل است قرآن تنها منبع قابل استفاده در استنباط معارف و احکام دینی است و حجیت تمام احادیث را منکر شده است که در نقد او گفته میشود که در هر علمی چنین اختلافاتی هست و موجب بطلان نیست؛ برخی تناقضات بدوی است و با روشن شدن مطلب تعارض از بین میرود و برخی تناقضات نیز با اصول تعادل و تراجیح حل میگردد.
حضرت امام خمینی (ره) در تلاش بودند تا علمای منفعل را یکی یکی نسبت به اقدامات ضد اسلامی رژیم پهلوی آگاه کرده و به اعتراض و شکستن سکوت دعوت کنند که برخی به این اقدام امام لبیک گفته و نسبت به اقدامات ضد اسلامی پهلوی موضع گرفتند؛ اما برخی مانند شیخ محمود حلبی مؤسس انجمن حجتیه و سایر رهبران انجمن حجتیه نسبت به این اقدامات ضد اسلامی پهلوی، هیچ موضعی نگرفتند.
دلیل عقلی قرآنیون برای کفایت به قرآن این است که اگر قرآن مجید برای هدایت بشر نازل شده است، شرط بدیهی و عقلی برای حاصل شدن این هدف آن است که مردم بدون نیاز به سخن پیامبر (ص) بتوانند مطالب آن را درک و راه هدایت را از آن کشف کنند. در پاسخ به این ادعا باید گفت که شأن مبیّن بودن و حق توضیح کتاب برای شخص نبی (ص) شأنی است که خود خداوند تبارک و تعالی در قرآن برای ایشان ثابت کردهاند.
مقام معظم رهبری فرمود: «امروز، هم در بین اهل سنّت، هم در بین شیعه، دستهایی در کار است برای اینکه اینها را از هم جدا کند؛ همه این دستها ... میرسد به مراکز جاسوسی و اطّلاعاتی دشمنان اسلام.» این سرویسها شبانه روز فعالیت میکنند و فهمیدهاند که بیداری اسلامی به وجود آمده است؛ بنابراین برای مقابله با این قیامهای مردمی، همه این مسیرها را به طرف فتنه منحرف کردند.
علی اکبر حکمی زاده قائل به دیدگاه قرآن بسندگی در دین است؛ طبق نظر وی قرآن تنها منبع قابل استفاده در استنباط معارف و احکام دینی است و برای تمام مسائل و امور دینی فقط باید از قرآن بهره گیری کرد و حجیت تمام احادیث را منکر شده است که در نقد او کتاب کشف الاسرار توسط امام خمینی (ره) نوشته شد.
از جمله اعتقادات حکمی زاده، انکار امامت و فضائل حضرت علی (ع) است؛ وی در این باره مینویسد: اگر امامت اصل چهارم از اصول مذهب است، چرا خدا چنین اصل مهمی را در قرآن بیان نکرده است؛ در پاسخ وی میگوییم: لازم نیست حتماً به صراحت نام امام در قرآن ذکر شود، بلکه ذکر اوصاف امام در قرآن که به اجماع علمای امت، اختصاص به آن حضرت دارد، دلالت بر این امر میکند.
یکی از جریانهایی که با هدف اتحاد امت اسلامی و با شعار بازگشت به قرآن و بازگشت به دوران طلایی چهل ساله صدر اسلام شکل گرفت، جریان «قرآنیان شیعه» است که معتقدند باید تفسیر آیات قرآن را اول از خود قرآن اخذ کرد و اگر تفسیر آن در قرآن نبود باید مراجعه به سنت کرد؛ اما با نگاهی به آثار تفسیری ارائه شده توسط بزرگان این جریان، میتوان خلاف این مبنا را در آثارشان مشاهده کرد.
برقعی در کتاب تضاد مفاتیح الجنان ضمن انکار بسیاری از ادعیه وارده، در مورد دعای جوشن کبیر مینویسد: « «دعای جوشن كبير» را كفعمی در «مصباح» بدون ذكر سند آورده است» که در پاسخ به آن باید گفت، دقت سندی زیاد در دعا لازم نیست؛ بلکه طبق «روايات عرضه» آنچه از اهل بیت (ع) نقل شده باشد و موافق كتاب خدا باشد، میتوان آن را به آنان منتسب ساخت.
برقعی در کتاب تضاد مفاتیح الجنان ضمن انکار بسیاری از ادعیه وارده در مورد دعای جوشن کبیر مینویسد: « «دعای جوشن كبير» را كفعمی در «مصباح» بدون ذكر سند آورده است که در پاسخ به آن باید گفت، دقت سندی زیاد در دعا لازم نیست؛ بلکه طبق «روايات عرضه» آنچه از اهل بیت (ع) نقل شده باشد و موافق كتاب خدا باشد، میتوان آن را به آنان منتسب ساخت.
برقعی، در کتاب تضاد مفاتیح الجنان، ضمن انکار بسیاری از ادعیه وارده، در مورد دعای جوشن صغیر مینویسد: « «دعاي جوشن صغیر» را كفعمی و ابن طاوس و مجلسی، بدون ذكر سند آورده است» که در پاسخ باید گفت، دقت سندی زیاد در دعا لازم نیست؛ بلکه طبق «روايات عرضه» آنچه از اهل بیت (ع) نقل شده باشد و موافق كتاب خدا باشد، میتوان آن را به آنان منتسب ساخت.
حیدر علی قلمداران منکر خلافت و امامت بلافصل حضرت علی (ع) بعد از رسول خدا (ص) شده و شبهه میکند که ممکن نیست صحابه با این همه جانفشانی، به غصب خلافت چشم دوخته، برای تصاحب آن نقشهها کشیده باشند؛ که در پاسخ گفته میشود همه صحابه در سقیفه حضور نداشتند و برخی نیز با منتخب سقیفه به شدت به مخالفت پرداختند.
قلمداران منکر ضروریات شیعه شده، از جمله خلافت و امامت بلافصل حضرت علی (ع) بعد از رسول خدا (ص) و تعیین جانشینی آن حضرت در واقعه غدیر خم است؛ در پاسخ باید گفت دلیل قلمداران در انتخاب هیچکدام از خلفا رعایت نشده است و بدون دلیل چنین برهانی برای رد جانشینی امیرالمؤمنین (ع) آورده است.
قلمداران منکر ضروریات شیعه شده، از جمله خلافت و امامت بلافصل حضرت علی (ع) بعد از رسول خدا (ص) را منکر شده و شبهه میکند که چرا در قرآن کریم نامی از حضرت علی (ع) برده نشده است که در پاسخ میگوییم لازم نیست حتماً به صراحت نام ذکر شود، بلکه ذکر اوصاف در قرآن که به اجماع علمای امت، اختصاص به آن حضرت دارد، خود دلالت بر این امر میکند.
حیدرعلی قلمداران ادعا کرده است که خطبه غدير بر منصوصيت حضرت علی (ع) دلالت ندارد؛ زیرا خود اميرالمؤمنين (ع) و طرفداران او از بني هاشم و غيره، پس از نصب ابوبكر به خلافت، سخنی از آن به ميان نياوردند که در پاسخ به این ادعا باید گفت: امیرالمؤمنین (ع) و سایر اهل بیت (ع) و برخی از صحابه و تابعین، بعد از ماجرای سقیفه، بارها و بارها به حدیث خطبه غدیر احتجاج کردهاند.