برخورد گزینشی برقعی، نسبت به کلمات حضرت علی(ع)
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ «سید ابوالفضل برقعی» از روحانیون معاصر است که عمده اندیشه وی، ترکیبی از قرآنبسندگی و نفی عقاید شیعی است. بررسی آثار و تألیفات برقعی که در دو قسمت حیات علمی خویش نگاشته است و نیز مقایسه محتوای آنها، نشان میدهد که برقعی، در بسیاری از عقاید، از اصول و عقاید امامیه عدول کرده و به سمت وهابیت گرویده است. برقعی مانند جریان افراطی وهابیت، زیارت قبور ائمه علیهمالسلام را بدعت میداند و برای این ادعای خود به دلایلی، از جمله خطبه 83 نهجالبلاغه استناد کرده است و در این زمینه مینویسد: «از کلمات حضرت علی علیهالسلام معلوم میشود که عالم پس از مرگ، عالمی خالی از حرکات حیاتی بوده و مقامی است که ارتباطش با دنیا قطع گشته و در آنجا از وقایع دنیا خبری نیست. زیرا حضرت میفرمایند «... تحمله حفدة الولدان، و حشدة الإخوان، إلی دار غربته، و منقطع زورته، و مفرد وحشته، حتّی إذا انصرف المشییع، و رجع المتفجّع [مفجع] أقعد فی حفرته نجییا لبهتة السّؤال، و عثرة الإمتحان.[1] درحالیکه فرزندان و نوهها و جمع دوستان، تابوت او را بر دوش میکشند و بهسوی خانه غربت -که دیدار او در آنجا از همگان قطع میشود و در تنهایی وحشتناکی، فرومیرود- حمل میکنند». چون حضرت علی علیهالسلام فرموده (منقطع زورته) یعنی اینکه شخصی که از دنیا رفته است، هیچگونه ارتباطی با عالم و دنیای مادی ندارد، در نتیجه این زیارت رفتنها، بیدلیل و کار لغوی است که توسط شیعیان صورت میگیرد. گویا شیعهنمایان سخن آن حضرت را قبول ندارند و او را در بارگاهش حاضر میدانند که گهگاه به ملاقات او میروند!»[2]
در پاسخ به این ادعای برقعی که با یک رویکرد گزینشی نسبت به سخنان حضرت علی علیهالسلام برخورد کرده است، باید گفت: دلیل زیارت قبور ائمه علیهمالسلام توسط شیعیان، توجه روح مطهر ائمه علیهمالسلام به قبر و بدن مبارکشان (محل دفن) است. در واقع بعد از مرگ، روح همچنان توجه ویژهای به بدن مادی دفن شده در خاک دارد و ارتباط خاصى میان «روح انسان» در برزخ و «قبر خاکى» و «بدن مادى او در قبر» وجود دارد. این ارتباط، در اصل از ارتباط روح و بدن مادى که در طول زندگى دنیایى با یکدیگر یک نوع اتحاد داشتهاند، سرچشمه مىگیرد که با قطع تعلّق روح از بدن پس از مرگ، به کلى از میان نمىرود؛ بلکه یک نوع ارتباط در حد پایینترى میان روح برزخى و بدن مادى و خاکى وجود دارد و شاهد بر این ادعا، این کلام امیرالمؤمنین علیهالسلام در نهجالبلاغه است که میفرماید «[هنگامیکه امام از جنگ صفّین برگشت و به قبرستان پشت دروازه کوفه رسید، رو به مردگان کرد و فرمود:] ای ساکنان خانههای وحشتزا و محلههای خالی و گورهای تاریک! ای خفتگان در خاک! ای غریبان! ای تنها شدگان! ای وحشتزدگان! شما پیش از ما رفتید و ما در پی شما روانیم و به شما خواهیم رسید، امّا در خانههایتان، دیگران سکونت گزیدند و زنانتان با دیگران ازدواج کردند و اموال شما در میان دیگران تقسیم شد. این خبری است که ما داریم؛ حال، شما چه خبر دارید؟ [سپس به اصحاب خود رو کرد و فرمود:] بدانید که اگر اجازه سخنگفتن داشتند، شما را خبر میدادند که بهترین توشه، تقوا است.»[3]
این کلام امیرالمؤمنین علیهالسلام، خود بهترین دلیل بر رد ادعای برقعی و اثبات جهالت و غرضورزی ایشان نسبت به فهم کلمات حضرت در نهجالبلاغه است. برقعی سعی کرده با برخورد گزینشی نسبت به سخنان امیرالمؤمنین علیهالسلام ادعای خود را ثابت کند؛ بنابراین باید گفت، کلمات و سخنان حضرت در نهج البلاغه، هیچ دلالتی بر آنچه برقعی ادعا کرده است، ندارد و حتی مراجعه به سایر کلمات حضرت، رابطه انسان پس از مرگ با عالم مادی را نیز ثابت میکند؛ زیرا مطابق آنچه که در حکمت 130 نهجالبلاغه آمده است حضرت بعد از رسیدن به قبرستان، مردگان را مورد خطاب قرار دادند. اگر بگوییم انسانها بعد از مرگ، هیچ ارتباطی با این عالم ندارند، این سؤال پیش میآید که چرا حضرت آنها را مورد خطاب قرار دادند. آیا این کار، لغو و بیهوده نیست که از امام سرزده است؟!
پینوشت:
[1]. خطبه 83 نهج اللاغه.
[2]. برقعی، سید ابوالفضل، خرافات وفور در زیارات قبور، ص64.
[3]. حکمت 130 نهج البلاغه.
افزودن نظر جدید