پاسخ به شبهات
با توجّه به اینکه امام حسین (ع) یزید را هرگز شایسته این جایگاه نمى دانست و خود را به حق، شایسته ترین فرد براى امر خلافت مىدید، با یزید بیعت نکرد و حکومت او را به رسمیت نشناخت.
پاسخ گویی به شبهات عاشورا و نهضت جهانی امام حسین (ع) سبب شده تا نویسندگان و محققین، دست به قلم شوند و به شبهات موجود در جامعه پاسخ دهند. استاد علی اصغر رضوانی با این هدف، کتاب «واقعه عاشورا و پاسخ به شبهات با پژوهشی نو» را به قلم تحریر در آورده و تالیف کرده است.
احمد بن حنبل آورده است که چند تن از انصار، از جمله ابو ایوب انصاری در رحبه نزد علی(ع) آمدند و هنگام سخن گفتن او را مولی خطاب کردند. علی(ع) فرمود چرا به من مولی میگویید شما عربید و من مولای شما چگونه توانم بود؟ گفتند: ما در روز غدیر خم حضور داشتیم و شنیدیم که رسول الله(ص) تو را مولای ما خواند، از این رو بر خود لازم میبینیم ترا مولی خطاب کنیم.
برخی تصور کردند میان مسخ و تبدل بنی اسرائیل به بوزینه و فرضیه تکامل ارتباطی هست. حال آنکه مسخ، با فرضیه تکامل تفاوت دارد. تکامل، مربوط به کسانی است که در مسیر تکامل هستند، اما مسخ، مربوط به کسانی است که با نافرمانی خدا از مسیر تکامل انحراف یافته و به فرمان الهی مسخ به میمون شده اند.
در شبکه ماهواره ای وهابیت، شبهه کردند که تعداد امامان در شیعه از قبل مشخص نبود، بلکه در نیمه قرن 4 عقیده 12 امامی ایجاد شد. برای اثبات این اتهام گفتند که شیخ صدوق از علمای قرن 4 شیعه در این عقیده تردید داشت. در پاسخ باید گفت شیخ صدوق روایات بسیاری را که بر دوازده امام، تصریح کرده در کتبش نقل کرده و اساتید ایشان نیز بر این عقیده بودند.
در شبکه ماهواره ای وهابیت، شبهه کردند که تعداد امامان در شیعه از قبل مشخص نبود بلکه در نیمه قرن 4 عقیده 12 امامی ایجاد شد. برای اثبات این اتهام گفتند که شیخ صدوق از علمای قرن 4 شیعه در این عقیده تردید داشت؛ در پاسخ باید گفت که کلامی که برای اثبات این شبهه استفاده کردهاند پاسخ شیخ صدوق به زیدیه بوده و مربوط به اتفاقات بعد ظهور و ربطی به تعداد ائمه ندارد.
کلام امام هادی (ع) به امام عسکری (ع) در زمان رحلت سید محمد فرزند امام هادی (ع) به این معنی نیست که امامت در سید محمد تعیین شده بود و برای خداوند بدا حاصل شد و او را از دنیا برد و برادرش امام حسن عسکری (ع) را به جای او قرار داد و نیز دلالتی ندارد بر اینکه امام حسن عسکری (ع) قبل از رحلت برادرش به امامت تعیین نشده بود، بلکه روایات صحیح و صریح، این احتمال را رد میکند.
روایت بریده اسلمی از ماجرای سپاه یمن، یکی از مهمترین روایاتی است که مورد استناد توجیه کنندگان واقعه غدیر قرار گرفته است؛ آنان مدعیاند که مقصود پیامبر (ص) از بیان خطبه غدیر، از بین بردن شایعاتی است که در بین مسلمین در مورد سپاه یمن و امام علی (ع) وجود دارد! در حالی که این ماجرا مربوط به حجة الوداع نیست، بلکه در سال هشتم هجری واقع شده است.
روایات نقل شده از امام صادق (ع) نشان از اعتقاد ایشان به حقانیت خود و شایستگی اهل بیت (ع) به مقام خلافت است و یاور نداشتن و ثمربخش نبودن قیام، در زمان حضرت باعث شده بود قیام نکنند و امیرالمؤمنین خواندن منصور از روی تقیه بود تا خلیفه قصد جان امام را نداشته باشد، نه پذیرش مشروعیت منصور و عدم حقانیت امام.
لقب امیرالمؤمنین پس از پیامبر (ص) اولین بار بر خلیفه دوم اطلاق شد. مردم برای بیعت با خلیفه دوم می گفتند: خلیفه خلیفه رسول خدا. عمر گفت این کلام طولانی است، شما مؤمنین هستید و من امیرتان، پس از این به بعد مرا امیرالمؤمنین بخوانید. خلفای بعد هم این لقب را به ارث بردند و خلفای بنی امیه و بنی عباس و نیز سرکردگان داعش و طالبان در عصر حاضر هر یک امیرالمؤمنین خوانده شدند.
آتئیست ها با ایجاد شبهاتی پیرامون خطبه 56 نهج البلاغه، امیرمؤمنان (ع) را شخصیتی خشن و طرفدار کشتار معرفی می کنند. در پاسخ به شبهه آنان باید گفت، مقدم کردن اوامر و دستورات خداوند متعال بر هر چیزی در عالم، امری عقلی و صحیح است. امیرمؤمنان (ع) با اطاعت از فرمان خدا و به جهت دفاع از مسلمانان در مقابل کفار و مشرکین و منافقین به مقابله پرداختند و این کار حضرت (ع) ریشه قرآنی دارد.
آتئیست ها با ایجاد شبهاتی پیرامون خطبه 56 نهج البلاغه، امیرمؤمنان (ع) را شخصیتی خشن و طرفدار کشتار معرفی می کنند؛ در پاسخ به شبهه آنان باید گفت، حضرت چه در صدر اسلام و چه در دوران حکومتشان، ابتدا به هدایتگری مردم میپرداختند؛ اما هنگامی که کفار و مشرکین و منافقین دست به اسلحه میشدند و هدایت آنان امری بعید میشد، به دفاع از مسلمانان اهتمام میکردند.
آتئیست ها با بیان روایت تاریخی که سند معتبری ندارد ادعا کرده اند امیرالمؤمنین (ع) به دلیل آنکه حنظلة بن ربیعه با ایشان به مخالفت برخاست، خانه اش را به آنش کشیدند. این ادعا در حالی مطرح میشود که در منابع تاریخی، به نفاق حنظله و عثمانی گری او اشاره شده است. میتوان گفت، با مشاهده سیره امیرالمؤمنین (ع) مشخص میگردد، حضرت هیچگاه خانه مخالفین خود را به آتش نکشیدند.
خدا ناباوران با ایجاد شبهه پیرامون نحوه حکومت امیرالمؤمنین (ع) ادعا می کنند که حضرت خانه جریر بن عبدالله بجلی را به خاطر مخالفتش با ایشان به آتش کشاندند. آنچه مسلّم است این است که روایت مورد استناد آتئیستها، روایتی فاقد اعتبار است و در صورت فرض، اگر حضرت این کار را کرده باشند، باید در موارد دیگر همانند فتنه جمل خانه آنان را نیز به آتش میکشیدند.