پاسخ به شبهات
مولوی اهل سنت آقای گرگیج اخیراً در گفتاری جاهلانه و اشتباه ادعا کرده در نبرد بین اعراب با لشکریان یزدگرد، بعضی از دختران پادشاه ایران به اسارت سپاه عمر بن خطاب درآمدند و آنان به این وسیله اسیر شده و به مدینه آورده شدند. در صورتی که شواهد بر خلاف این ادعا دلالت دارد.
یکی از نکاتی که در سیره اهل بیت (ع) بیان میشود، اجرای سنت الهی انبیای گذشته است. امیرالمؤمنین علی (ع) بر همین اساس، بر اجرای سنت انبیای الهی و به طور خاص رسول گرامی اسلام (ص) تأکید داشتند. نمونه آن را میتوان به خانه نشینی حضرت در دوران خلافت خلفای سهگانه اهل سنت، اشاره کرد.
شیعیان بر اساس ایمان و اعتقاد به مقام شامخ امیرالمومنین (علیهالسلام)، همواره به دنبال ابراز پایبندی خود به ساحت مقدس حضرت بوده و هستند. اما یک سؤال پیش میآید که چرا با وجود بیان مقام الهی امیرالمؤمنین (علیهالسلام)، نام ایشان در نماز نیامده است؟ در پاسخ گفته میشود که نماز، عبادتی توقیفی است و تمام ارکان و اجزای واجب آن از جانب شارع مقدس وضع شده است.
غیبت مهدی موعود (عجلاللهفرجه) به معنای غیبت جسمانی نیست، بلکه به معنای غیبت معرفتی است. طبق روایات شیعه، ایشان با مردم در تعامل هستند و از اوضاع و احوال امت آگاه هستند. اما از عوام مردم، کسی ایشان را نمیشناسد و فقط خواص از مسلمین به محضر مبارکش مشرف میشوند. مَثل ایشان در کلام رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) به خورشید در پشت ابر، بیان شده است.
یکی از تهمتهای آتئیستها به دین مبین اسلام، ادعای توهین و سب از جانب رسول خدا به بتهای مشرکین و کفار است. آنان معتقدند که مشرکین به دلیل سب از جانب رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) نزد ابوطالب آمدند و از ایشان شکایت کردند. اما در پاسخ باید گفت، قرآن کریم و سیره رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله)، خلاف نظر و ادعای آتئیستها را اثبات میکند.
پدیدههای طبیعی و حوادث روزگار، گاهی سبب میشود تا شهرها و انسانهای زیادی به کام مرگ فرو روند. عدهای معتقدند که اگر کسانی بر اساس زلزله و حوادثی از این قبیل از دنیا بروند، دچار عذاب الهی شدهاند و گناهان آنان سبب وقوع این بلایا گردیده است. اما باید گفت؛ این اعتقاد، ریشه روایی و قرآنی ندارد و باطل است.
کمک به هم نوع، یکی از اصول اخلاقی است که اسلام بر مواظبت و اجرای آن تاکید دارد. حال اگر آن هم نوع مسلمان باشد، قطعاً اهمیت ویژهای پیدا میکند. اخیراً گروههایی از جوانان شیعه، با زعامت علمای شیعه و اهل سنت، در مناطق سیستان و بلوچستان، مشغول به کمکرسانی به مستضعفین مسلمان هستند.
امام جواد (علیه السلام) فرمود: خدای تبارک و تعالی پدرم را «رضا» نامید؛ زیرا مورد رضای رسول خدا و امامان پس از او در زمین بوده است. همچنانکه وی مرضیّ موافقان از دوستانش بود مرضی مخالفان از دشمنانش بوده است و این ویژگی اختصاص به او داشته و هیچ یک از پدرانش این چنین نبوده اند، از این رو از میان آنان ملقب به «رضا» گشت.
شیعه معتقد است که از ظهر (زوال خورشید) تا غروب، غیر از وقت اختصاصی نماز ظهر و عصر، وقت مشترک دو نماز است؛ انسان میتواند هر دو نماز را در فاصله مزبور، هر وقت خواست انجام دهد و از وقت فضیلت آن صرف نظر کند. هر چند بهتر آن است که آن دو را از هم جدا کند و هر یک را در وقت فضیلت خود انجام دهد که روایات زیادی در این باره داریم.
بعد از رحلت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله)، بر اثر شرایط خاصی که ایجاد شده بود، حضرت امیرالمؤمنین مجبور شد به مدت 25 سال از صحنه اجتماع به طور خاصی کناره بگیرد و سکوت اختیار کند، نه در جهادی شرکت کند و نه در اجتماع به طور رسمی سخن گوید. این سکوت ظاهری به جهت حفظ وحدت مسلمین، جلوگیری از هرج و مرج و خنثی کردن خطر تجاوز دشمنان بود.
برخی بر این باورند که شیطان همواره از عمر بن خطاب فراری بوده و روایاتی را در این زمینه بیان کردهاند؛ در حالیکه ساختگی و جعلی بودن این روایات بر علماء پوشیده نیست؛ چرا که، این روایات، هم با شان نبی مکرم اسلام و اوصاف نبی ناسازگار است و هم اینکه روایاتی بر خلاف این مضامین نیز نقل شده است.
یکی از کارشناسان شبکه وهابی کلمه ادعا داشته که مردم اهل سنت منطقه رمشک واقع در شهرستان قلعه گنج از معدن مس هیچ نفع و عائدی نمیبرند، در حالیکه خلاف ادعای آنان در خبرها منعکس شده است.
هر ازدواج و وصلتی ممکن است که به انگیزههای مختلفی صورت گیرد و همیشه وصلت دو خانواده دلیل بر این نیست که آن دو خانواده از هر نظر دارای فکر و عقیدۀ مشترکی بوده و هیچگونه اختلاف فکری ندارند. مضافاً بر اینکه ممکن است در یک برههای از زمان دو نفر با هم از هر جهت هماهنگ باشند و نقاط مشترک زیادی داشته باشند، ولی بعد از گذشت اندک زمانی اختلافات بروز کند.
صرف نام گذاری و وصلت فرزندان نشانه علاقه نیست؛ اگر از دیدگاه اهل سنت، ازدواج و رابطه سببی و نسبی افراد همیشه بهمعنی وجود علاقه شدید و اعتبار بالای آنها نزد یکدیگر باشد، پس هرچه این روابط قویتر و نزدیکتر باشد، میبایست بر اعتبار آن شخص بیافزاید؛ بنابراین امیرالمؤمنین از همه برای جانشینی پیامبر اکرم لایقتر بودند.