مخالفت ائمه با خلفا و صحابه با وجود وصلت و نامگذاری فرزندان

  • 1400/07/28 - 20:31
صرف نام گذاری و وصلت فرزندان نشانه علاقه نیست؛ اگر از دیدگاه اهل سنت، ازدواج و رابطه سببی و نسبی افراد همیشه به‌معنی وجود علاقه شدید و اعتبار بالای آن‌ها نزد یکدیگر باشد، پس هرچه این روابط قوی‌تر و نزدیک‌تر باشد، می‌بایست بر اعتبار آن شخص بیافزاید؛ بنابراین امیرالمؤمنین از همه برای جانشینی پیامبر اکرم لایق‌تر بودند.
مخالفت ائمه با خلفا و صحابه با وجودوصلت و نامگذاری فرزندان

پایگاه جامع فرق، ادیان ومذاهب_ وحدت و همبستگی مسلمانان، از مسائل بسیار مهم و اساسی بوده که کلام خدا و سنت نبوی، بر آن تأکید فراوان کرده است. «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا.[آل‌عمران/103] همگی به ریسمان خداوند چنگ زنید و پراکنده نشوید.»
امام علی (علیه‌‏السلام) برای حفظ وحدت مسلمانان، اطراف خویش را از هر گونه حرکتی که به تضعیف اسلام و ازهم پاشیدگی صفوف مسلمانان بینجامد، بر حذر می‏‌داشت و از هیچگونه مساعدت فکری با خلفا کوتاهی نکرد. گزارش تاریخی حاکی از آن است که مشاوره خلفا با علی (علیه‏‌السلام) در امور مهم، دستگاه خلافت را از لغزش اصولی باز داشت؛ به ویژه سازمان قضایی حکومت را بر استیفای حقوق مردم وامی‏‌داشت، و جهت مصلحت و حفظ اسلام به مدارا و همراهی خلفا می‌پرداخت و با رعایت تاکتیک‌های اجتماعی، جهت بقای اسلام نوپا در بسیاری از موارد خلفا را یاری می‌رساند، تا آن‌جا که خلیفه دوم بارها گفت: «لو لا علی لهلک عمر.[1] اگر علی نبود عمر هلاک می‌شد.»

اما این دلیل نمی‌شود که بگوییم حضرت علی (علیه‌السلام) هیچگونه مخالفتی با خلفا نداشته‌اند؛ نمونه بارز مخالفت حضرت، مخالفت ایشان با جریان سقیفه است که در کتب معتبر روایی شیعه و اهل سنت به آن پرداخته شده است.
مسأله اختلاف ميان اهل بيت (عليهم‌السلام) و برخى از صحابه، نه اختلاف قبيله‌اى، بلكه اختلاف عقيدتى و به يك معنا رفتارى بود؛ روشن است كه چنين اختلافى با ازدواج چند نفر از نوه‌ها و نبيره‌ها از ميان نمى‌رود. اگر اختلاف خاندان رسالت با گروه‌هاى ديگر، اختلافی صرفاً سياسى و يا مالى بود، مى‌توانستیم بگوییم به‌واسطه ازدواج‌های متقابل، مواضع هر دو گروه به هم نزديك شده و دست الفت به يكديگر داده‌اند. امّا اختلاف آنان بر سر يك مسأله اساسى، یعنی رهبرىِ جامعه پس از رحلت حضرت رسول (صلى‌الله‌عليه‌وآله) بود و جریان سقیفه و یورش به خانه امام علی (علیه‌السلام) برای گرفتن بیعت و غصب فدک و دیگر ظلم‌هایی که به اهل بیت (علیهم‌السلام) صورت گرفت، هرگز با چند ازدواج موردى از ميان نمى‌رود؛ چنانكه تاكنون از ميان نرفته است. پس ازدواج دو سه نفر از فرزندان حسين بن على (عليهماالسلام) يا حسن بن على (عليهماالسلام) با چند تن از نواده‌هاى خلفا يا همدستان آن‏ها دليل بر اين نيست كه آن‏ها در همه مسائل عقيدتى، فقهى و سياسى با هم اشتراك نظر داشتند.

این نکته را باید مد نظر داشت که بسیاری از این ازدواج‌ها که بین نوه‌ها و نبیره‌های اهل‌بیت (علیهم‌السلام) با مخالفان‌شان بوده، اصلاً ربطی به اختلاف‌هایی که بین آن‌ها وجود داشته ندارد؛ چرا که این ازدواج‌ها بر یک اصل قرآنى استوار بوده و آن این‌که «وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى.[نجم/38] هیچکس بار گناه دیگرى را بر دوش نمى‏‌گیرد.»
اگر نیاکان زوج و یا زوجه نسبت به خاندان رسالت، بى‌مهرى کرده و بر دخت گرامى ‌‏‌پیامبر ستم روا داشته‌اند، دلیل نمى‌‏‌شود که نوه و نبیره‌هاى آنان در این جرم شریک باشند؛ زیرا هر کسى مسئول اعمال خویش است و چه بسا این نوه‌ها و نبیره‌ها بر خلاف نیاکان خود دوستدار اهل بیت (علیهم‌السلام) بوده‌اند، کما اینکه در بین فرزندان خلفا هم بودند کسانیکه شیعه امیرالمومنین (علیه‌السلام) بودند.
اینکه اگر شرایط خفقان و تاریک و وحشت و فشار بر شیعیان در آن روزگار را در نظر آوریم، خواهیم دید ائمه (علیه‌السلام) برای نجات شیعیان ناگزیر دست به اقداماتی از روی (تقیه) می‌زدند که شرعاً جایز بود؛ از جمله: نام فرزندانشان را به نام خلفا می‌گذاشتند، با بزرگان صحابه پیوند خویشاوندی از طریق ازدواج برقرار می‌کردند تا از این فشارها بکاهند و دستگاه ظلم بنی‌امیه و بنی‌عباس به این بهانه که آنان با خلفای سه‌گانه معارضند از سادگی مردم سوء استفاده کرده بر آنان و شیعیانشان بیش از پیش فشار آورده و دست به قتل و غارت می‌زدند.[2]

نکته: گفتنی است که اسامی خلفای سه‌گانه، اسامی مخصوص این سه نفر نبود، بلکه این اسامی قبل از اسلام و بعد از اسلام در میان عرب شایع و مرسوم بود. این نام‌گذاری هرگز دلیل بر علاقه به صاحب آن نام نیست؛ مثلاً در ایران، شاه به نام «محمدرضا» منفورترین انسان بود، ولی در عین حال، این مانع از آن نبود که اسم محمدرضا از نام‌های رایج و محبوب میان مردم باشد. در بین اصحاب جلیل القدر پیامبر، افراد دیگری هم بودند که از این نام را داشتند، مثل عثمان بن مظعون.[3]
اینکه هیچگاه اشاره‌ای به این‌که حضرت شخصاً اقدام به این نام‌گذاری کرده باشند مشاهده نشده است؛ از این‌رو احتمال این مطلب داده می‌شود که این نام‌گذاری‌ها توسط همسران یا دیگر اطرافیان صورت می‌پذیرفت که البته ائمه به احترام آنها ممانعتی به عمل نمی‌آوردند.
اگر از دیدگاه اهل سنت، ازدواج و رابطه سببی و نسبی افراد همیشه به‌معنی وجود علاقه شدید و اعتبار بالای آن‌ها نزد یکدیگر باشد، پس هرچه این روابط قوی‌تر و نزدیک‌تر باشد، می‌بایست بر اعتبار آن شخص بیافزاید. با توجّه به این‌که امام علی (علیه‌السلام) نزدیک‌ترین فرد از حیث سببی و نسبی به پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بودند، پس، از همه برای جانشینی ایشان لایق‌تر بودند.[4]

پی‌نوشت:

[1]. فَرَأَیْتُ أَنَّ الصَّبْرَ عَلَى هَاتَا أَحْجَى فَصَبَرْتُ وَ فِی الْعَیْنِ قَذًى وَ فِی الْحَلْقِ شَجًا أَرَى تُرَاثِی نَهْبا». سید رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق، صبحی صالح، ص 48، خطبه 3، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق.
[2]. پاسخ جوان شیعی، ص56-57.
[3]. بحارالأنوار، مجلسى، محمدباقر‏، دار إحیاءالتراث‌العربی‏، بیروت، 1403 ق، چاپ دوم‏، ج 45، ص38.
[4]. تاریخ علم کلام در ایران و جهان‏، دکتر على‌اصغر حلبى‏، انتشارات اساطیر، تهران‏، 1376 ش‏، چاپ دوم، ص98.

تنظیم و تدوین

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.