آیا پیامبر بتهای قریش را سب کردند؟
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ آتئیستها با ایجاد شبهه پیرامون نحوه دعوت پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآله)، مطلبی را از کتابهای شیعه و اهل سنت بیان میکنند که در آن گزارش تاریخی، رسول گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآله) به بتهای قریش سب و توهین کردهاند. آنان قائل هستند که مشرکان عرب نزد حضرت ابوطالب آمدند و از ایشان خواستند تا سب و توهین از جانب رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) متوقف گردد. آنان با استناد به کتاب طبری، استدلال میکنند که او در کتاب خود مینویسد: «اى ابوطالب! پسر برادرت خدایان ما را دشنام مىدهد و بر آیین ما عیب مىگیرد. خردمندان ما را سبك مغز مىخواند و پدران ما را گمراه مىشمارد؛ یا باید خود، او را از این طریق باز دارى و یا بین ما و او فاصله نباشى تا ما او را به سزاى عملش برسانیم.»[1]
در پاسخ به این شبهه چند نکته بیان میشود.
نکته اول؛
ادعای سب و توهین به بتهای مشرکان، ادعایی بیاساس است. قطعاً به دلیل عدم تبعیت پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) از مشرکان، آنان این عمل حضرت را به نوعی دهن کجی به بتهای خود میدانند. تاریخ شاهد زندهای است که اثبات میکند، بتپرستهای عرب به علت ترس از نفوذ اسلام در میان مردم، دست به حربههای مختلفی زدند تا شاید بتوانند جلوی تبلیغ این دین الهی را بگیرند. یکی از این حربهها توهین به شخصیت رسول گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآله) بوده است. مشرکین عرب، با تهمتهایی از قبیل ساحر، کاهن، شاعر و مجنون خواندن رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله)، انواع سبها و توهینها را انجام دادهاند. قرآن کریم در این باره میفرماید: «كَذَلِكَ مَا أَتَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا قَالُوا سَاحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ.[ذاریات/52] همچنان (که تو را ای رسول تکذیب کردند) هیچ رسولی بر امم پیشین نیامد، جز آنکه (او را تکذیب کرده و) گفتند: او ساحر یا دیوانه است.»
نکته دوم؛
اگر آتئیستها اندکی در آیات کتاب خدا جستجو میکردند، هیچگاه ادعای توهین پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) به بتها را مطرح نمیکردند. آنچه در دین مبین اسلام به آن دستور داده شده است، نهی از سب و توهین به مقدسات هر فرقه و مذهب و یا هر دین غیر الهی است؛ زیرا خدای رحمان در قرآن کریم کتاب هدایتگر بشریت، مسلمانان را از هرگونه توهین و سب به بتهای چوبی و سنگی کفار و مشرکان بر حذر داشته و بر همین اساس، هیچگاه رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) به مقدسات مشرکین سب و توهین نکردهاند. قرآن کریم در این باره میفرماید: «وَلَا تَسُبُّوا الَّذِینَ یدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَیسُبُّوا اللَّهَ عَدْوًا بِغَیرِ عِلْمٍ ...[أنعام/108] و معبودانی را که کافران به جای خدا میپرستند، دشنام ندهید، که آنان هم از روی دشمنی و نادانی خدا را دشنام خواهند داد.»
نکته سوم؛
شاید کسی ادعا کند که عدهای از مسلمانان در قبال ظالمان کافر، شروع به سب و توهین بتهای مشرکان کردهاند و به این علت مشرکان نزد حضرت ابوطالب (علیهالسلام) آمدند، تا از این عمل مسلمانان شکایت کرده باشند!
اما در پاسخ به این شبهه؛ اگر فرض بر صحت ادعای مذکور باشد، نهی از جانب خداوند متعال به معنای جلوگیری از ضلالت مسلمانان و هدایت آنان است. چرا که خدای رحمان با نزول این آیه، اهمیت رعایت اخلاق و ادب و رفتار اسلامی را به رخ کفار و همگان کشیده است.
سیره و سنت رسول گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآله) و اهل بیت گرانقدر ایشان، بر آن بوده که هیچگاه به دشمنانشان سب و توهین نکردهاند و اگر اشخاصی نیز این کار را انجام داده بودند، رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) و ائمه معصومین (علیهمالسلام)، آنها را از این کار نهی میکردند.
به عنوان نمونه؛ معاویه یکی از دشمنان سرشناس خاندان رسالت بود. در میانهی جنگ صفین، حضرت علی (علیهالسلام) مطلع شدند که در جواب سب وتوهینهای لشکر معاویه به لشکریان حضرت، سپاهیان امیرالمؤمنین (علیهالسلام) نیز آنان را مورد سب خود قرار دادهاند.
در این هنگام مولا علی (علیهالسلام) به سپاهیان خود فرمودند: «دوست ندارم كه شما دشنام دهنده باشید. ولى اگر به توصیف اعمال و بیان حالشان بپردازید، سخنتان به صواب نزدیكتر و عذرتان پذیرفتهتر است. به جاى آنكه دشنامشان دهید، بگویید: بار خدایا! خونهاى ما و آنها را از ریختن نگه دار و میان ما و ایشان آشتى انداز و آنها را كه در این گمراهى هستند، راه بنمای. تا هر كه حق را نمىشناسد، بشناسد و هر كه آزمند گمراهى و دشمنى است از آن باز ایستد.»[2]
بازداشتن امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) از سب و توهین به معاویه و لشکریانش، نشاندهنده نهی شارع از این امر و رد اتهام از خاندان رسالت است. چرا که سب و دشنام اشخاص دیگر، نشانه بیمنطقی و از آثار پستی و زبونی اشخاص است. در انتها با توجه به آیات قرآن کریم و سیره رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) و ائمه اطهار (علیهمالسلام)، سب و دشنام دشمنان دین و مذهب، امری حرام و ممنوع و خلاف شرع محسوب میشود.
پینوشت:
[1]. طبری، تاریخ طبری، دار الكتب العلمیة – بیروت، 1407هـ، ج1، ص543. «الْآیاتِ أَجْمَعُوا ... عَنَّا وَ إِمَّا أَنْ تُخَلِّی بَینَنَا.»
[2]. سیدرضی، نهجالبلاغه، خطبه 206؛ «و قد سمع قوما من أصحابه ... وَ الْعُدْوَانِ مَنْ لَهِجَ بِهِ.»
محمدجواد مهریار
افزودن نظر جدید