امام غایب چه فایدهای برای مسلمانان دارد؟!
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از شبهاتی که امروزه در جامعه مطرح میشود، فایدهی امام غائب در میان مردم است. با گذشت بیش از هزار و صد سال از شروع غیبت کبری، چه فوایدی را میتوان برای غیبت امام عصر (عجلاللهفرجه) بیان کرد؟!
غیبت حضرت مهدی موعود (عجلاللهفرجه)، به معنای حضور نداشتن در جامعه و قطع رابطه با مردم نیست؛ بلکه غیبت ایشان به گونهای است که عموم مردم، حضرت حجت (عجلاللهفرجه) را به عنوان مهدی موعود نمیشناسند و شاید عدهای قلیل و انگشتشمار، آن هم با اذن الهی ایشان را بشناسند.
امام زمان (عجلاللهفرجه) در یکی از نامههای خود که برای شیخ مفید مرقوم داشتند، میفرمایند: «ما شما را رها نكرده و در رسيدگی و سرپرستی شما كوتاهی نمیكنيم و ياد شما را از خاطر نبردهايم، پس تقوا پيشه كرده، ما را ياری کنيد تا از فتنههايی كه به شما روی میآورد، شما را نجات بخشيم...»[1]
اما یک سؤال؛ امام غائب برای مسلمانان چه فایدهای دارد؟! در جواب به این سؤال گفته میشود، غیبت امام زمان (عجلاللهفرجه) غیبت معرفتی است که نیازمند توضیح است.
منظور از غیبت معرفتی، غیبتی است که در آن، حجت خدا (عجلاللهفرجه) از دایره شناسایی مردم مخفی مانده است یعنی حضرت در بین مردم حضور دارند و در تعامل با آنان هستند اما کسی نمیداند که ایشان همان حجت خدا و مهدی منتظر است.
قرآن کریم در این باره میفرماید: «وَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ جَعَلْنَا بَيْنَكَ وَبَيْنَ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ حِجَابًا مَسْتُورًا؛[إسراء/45] و چون قرآن بخوانى، ميان تو و كسانى كه به آخرت ايمان ندارند، پردهاى پوشيده قرار مىدهيم.» با استناد به این آیه شریفه مشخص میشود حجاب مستور، به معنای حجاب معرفتی است و نمیتواند به معنای حجاب جسمانی باشد؛ چرا که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) قبل از هجرت به مدینه، در میان مشرکان مکه زندگی کرده و تردد داشتند و حتی در کنار کعبه نیز به خواندن قرآن مشغول بودند اما عدهی معدودی به مقام رسالت ایشان معرفت داشتند و بسیاری نیز با آن که حضرت از بستگان آنان بودند، رسالت حضرت را انکار میکردند.
غیبت امام زمان (عجلاللهفرجه) در عصر حاضر، غیبت معرفتی است. در بیان فواید این نوع غیبت، از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) سؤال شد که حضرت در پاسخ فرمودند: «قسم به آن خدایی كه من را به پيامبری مبعوث فرمود، مردم در آن زمان همانند آفتاب در پس پرده ابر، از وجود مهدی (عجلاللهفرجه) بهره میبرند و از نور ولايت او نورانی میگردند.»[2]
حضرت ولیعصر(عجلاللهفرجه) نيز در روایتی فرمودند: «مردم از وجود من همانند آفتاب پشت ابر سود میجويند و من سبب آرامش و امنيت مردم روی زمين هستم همان گونه كه ستارگان، امان اهل آسمانند.»[3]
یکی از انبیای الهی که در قرآن کریم از او یاد شده، حضرت یوسف (علیهالسلام) است. محمد بن مسلم در روایتی نقل میکند که خدمت امام باقر (علیهالسلام) مشرف شدم و میخواستم در مورد مهدی موعود (عجلاللهفرجه) سؤالی بپرسم اما قبل از آن که لب بگشایم، امام محمد باقر (علیهالسلام) به من فرمودند: «ای محمد بن مسلم! قائم آل محمد (علیهمالسلام) شباهتهایی با پنج نفر از انبیاء دارد. شباهت ایشان با یوسف بن یعقوب (علیهماالسلام) آن است که از خاص و عام غایب شد و او از برادرانش مخفی بود و امر او بر پدرش هم پوشیده بود با وجود آن که مسافت بین او و پدرش و خاندان و شیعیانش کم بود.»[4]
مهمترین بخش از زندگی حضرت یوسف (علیهالسلام) را میتوان دوران صدارت ایشان بر مردم مصر دانست. برادران حضرت برای گرفتن آذوقه به مصر آمدند، اما حضرت یوسف (علیهالسلام) را با آن که عزیز مصر شده بود نشناختند. قرآن کریم میفرماید: «وَجَاءَ إِخْوَةُ يُوسُفَ فَدَخَلُوا عَلَيْهِ فَعَرَفَهُمْ وَهُمْ لَهُ مُنْكِرُونَ؛[يوسف/58] و برادران يوسف آمدند و بر او وارد شدند. [او] آنان را شناخت ولى آنان او را نشناختند.»
این تشابه به چند جهت حائز اهمیت است.
شباهت اول: برادران یوسف، حضرت را نشناختند، اما ایشان تمام برادرانش را میشناخت. امام زمان (عجلاللهفرجه) نیز فرد فرد انسانها را میشناسند، حتی اگر در بین مردم ناشناس باشند و کسی از احوال ایشان خبر نداشته باشد.
شباهت دوم: با آن که فرزندان حضرت یعقوب برادرشان را نشناختند، عدم معرفت آنان به حجت خدا سبب نشد تا حضرت یوسف (علیهالسلام) از عنایات و توجهات خود به آنان دریغ کند؛ چرا که ولی خدا همانند خورشید، منشأ خیر برای موجودات عالم است.
با بیان توضیحات و استدلال به آیات قرآن کریم، وجود با برکت امام عصر (عجلاللهفرجه) سبب نزول رحمت الهی بر مخلوقات عالم هستی است. هرچند کسی ایشان را نشناسد و درک معرفت حضرتش را نداشته باشد، اما حضرت مهدی (عجلاللهفرجه) هیچگاه از الطاف خاصه خود دریغ نمیکنند.
پینوشت:
[1]. طبرسی، احتجاج، انتشارات سعيد، نشر مرتضی، مشهد، ج2، ص497.
[2]. قندوزی، ينابيع الموده، بيروت، موسسة الاعلمی، ج3، ص170.
[3]. صدوق، كمال الدين و تمام النعمة، اسماعیلیه، تهران، 1395هـ، ج2، ص485.
[4]. صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، اسماعیلیه، تهران، 1395هـ، ج1، ص327. «أَمَّا شَبَهُهُ مِنْ يُوسُفَ بْنِ يَعْقُوبَ ع فَالْغَيْبَةُ مِنْ خَاصَّتِهِ وَ عَامَّتِهِ وَ اخْتِفَاؤُهُ مِنْ إِخْوَتِهِ ...»
محمدجواد مهریار
افزودن نظر جدید