آیا امامت موروثی است؟!
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از شبهاتی که از جانب مفتیهای وهابی مطرح میشود، ایراد گرفتن به امامت موروثی نزد شیعیان است. آنان با استناد به نسب ائمه معصومین (علیهمالسلام)، امامت و خلافت را در شیعه، از پدر به پسر به صورت انتقالی معرفی میکنند. آنان با سیاهنمایی عقاید شیعۀ امامیه که از روی جهل و کینهتوزی است، مذهب شیعه را متهم به امامتی همانند سلطنت موروثی میکنند.
برای پاسخ به این شبهه چند نکته بیان میشود:
نکته اول؛
شیعیان با استناد به حدیث غدیر و حدیث ثقلین که مفصل پیرامون آن در کتب شیعه و اهل سنت بحث شده، تنصیب امامت را به صورت جعل از جانب خداوند رحمان میدانند. بر اساس چنین اعتقادی، امامت و خلافت، دیگر در اختیار بندگان نیست و این یک سنت الهی بوده و هست. در نتیجه اوصیای نبی اکرم (صلیاللهعلیهوآله) همان کسانی هستند که از جانب خداوند برگزیده شدهاند.
شاید سؤالی پیش آید که آیا نظیر و مثل چنین انتصاب و جعلی در ادیان گذشته وجود داشته است؟ در پاسخ به این سؤال باید گفت: برای این موهبت الهی، مثالهایی در قرآن زده شده است. قرآن کریم در سوره مبارکه عنکبوت از تنصیب رسالت و نبوت در نسل حضرت ابراهیم یاد میکند و ذریهی ایشان را مزین به این مقام والا میداند. خدای رحمان میفرماید: «وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَجَعَلْنَا فِي ذُرِّيَّتِهِ النُّبُوَّةَ وَالْكِتَابَ.[عنكبوت/27] و اسحاق و يعقوب را به او عطا كرديم و در ميان فرزندانش پيامبرى و كتاب قرار داديم.»
نکته دوم؛
برتری بعضی از بندگان خداوند متعال بر بندگان دیگرش، امری است که هیچگاه پوشیده نبوده و نخواهد بود. آنچه در قرآن کریم نیز بیان شده، بر این امر مهم دلالت دارد. به عنوان نمونه پروردگار بر برتری نسل و ذریه حضرت ابراهیم (علیهالسلام) اشاره کرده است. قرآن میفرماید: «إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِيمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِينَ.[آلعمران/33] به حقیقت خدا آدم و نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را بر جهانیان برگزید.»
حال با توجه به این آیه شریفه، برگزیده شدن و اصطفای مولا امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) و بعضی از فرزندان ایشان به عنوان خلفای الهی و جانشینان نبی رحمت در بین امت اسلام، امری عقلی و شرعی و قابل امکان است.
این مطلب را اگر به عنوان مقدمه اول استدلال تصور کنیم؛ برای مقدمه دوم استدلال، دلایل قرآنی فراوان به همراه احادیث بسیار در تأیید و اثبات خلافت امیرالمؤمنین (علیهالسلام)، موجود است که از گنجایش این نوشتار خارج است.
نکته سوم؛
ابوبکر برای اثبات خلافت خود در بین جمع انگشتشمار سقیفه، به انحصار خلافت و رسیدن آن به قریش استدلال میکرد و میگفت خلافت فقط از آنِ قریش است.[1] جالب آنجاست که وهابیون با ایراد به امامت در شیعه، استناد ابوبکر به حصر خلافت در قریش را مورد توجه قرار نمیدهند. پس در نتیجه اگر آنان منکر حصر خلافت در یک عده خاص باشند، باید منکر خلافت ابوبکر شوند. چرا که او رقبای خود را بر اساس انحصار خلافت در قریش، از صحنه خارج کرد.
اهل سنت قائلند مهدی موعود (عجلاللهفرجه) از جانب خداوند انتخاب میشود. امام فخر رازی، عالم معروف اهل سنت، هنگام معرفی بقیةالله الاعظم (عجلاللهفرجه)، علاوه بر قبول عصمت امام، به صاحب الزمان بودن ایشان نیز اذعان میکند و مینویسد: «شیعیان امامیه، ایشان را امام معصوم مینامند و همچنین او را صاحب الزمان میدانند و معتقد هستند که او غائب است. در این دو وصف، یعنی عصمت و صاحب الزمان بودن، شیعیان درست و صحیح میگویند؛ به دلیل آنکه مهدی از تمام نواقص دور است و در حقیقت، او صاحب الزمان است.»[2]
در پایان به سؤال مهمی برمیخوریم؛ اگر آخرین خلیفه از جانب خداوند متعال انتخاب میشود، چرا اولین آنان از جانب پروردگار عالم انتخاب نشود؟! همچنین، اهل سنت با شورای سقیفه و با شورای شش نفره، دو خلیفه از چهار خلیفهی خود را انتخاب کردهاند. چرا علمای آنان در حال حاضر و با وجود فتنهها بر علیه مسلمانان، کنار یکدیگر جمع نمیشوند تا آخرین خلیفه یعنی مهدی موعود را از میان خود انتخاب کنند.
پینوشت:
[1]. شاه ولی الله دهلوی، إزالة الخفاء عن خلافة الخلفاء (متن فارسی)، تصحيح: سيد جمال الدين هروی، ج1، ص356؛ «از آنجمله: حديث صديق اكبر رضی الله عنه مرفوعاً الاَئمة من قريش.»
[2]. فخر رازی، المطالب العالیة، دار الکتاب العربی، چاپ اول، ۱۴۰۷ هــ، بیروت، لبنان، ج ۸، ص ۱۰۶. «وجماعة من الشیعة الامامیة یسمونه ... وهو ایضا صاحب الزمان.» جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
محمدجواد مهریار
افزودن نظر جدید