آیا رهبر معظم انقلاب، مخالف ترویج مذهب تشیع هستند؟
متأسفانه در سالهای اخیر، عدهای قلیل، با سوءاستفاده از موضوع وحدت بین شیعیان و اهلسنت، درصدد انحراف این امر مبارک به بیراهه، و رسیدن به اهداف شوم خود هستند. در ظاهر و به گمان خودشان، به دنبال ایجاد رابطهی حسنه بین شیعه وسنی میگردند، ولیکن وحدت اسلامی را به عنوان عقبنشینی و سکوت شیعه از اعتقاداتش میدانند، و اخیراً حتی با ادعای بسیار جاهلانه، قائل هستند که شیعیان نباید به هیچ وجه در مناطق اهل سنت به تبلیغ مذهب امامیه مشغول باشند و حتی نباید با بیان واقعهی غدیر، جامعهی اسلامی را دچار سردرگمی کنند و حتی چه لزومی دارد که مباحثِ نحوهی خلافت و بالاتر از آن، یعنی واقعهی هجوم به خانه حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) مطرح گردد.
ما در این مقاله، فرمایشات و نظرات مقام معظم رهبری در مورد تبلیغ مذهب شیعه و وحدت بین شیعه واهل سنت را بیان میکنیم؛ وظیفه هر فرد شیعه، به عنوان مبلغ و مدافع مکتب اهل بیت (علیهمالسلام) آن است که دنیا را با معارف اهل بیت (علیهمالسلام) آشنا کند؛ تا جاییکه این امر، آنچنان مهم است که حتی ائمه اطهار (علیهمالسلام) نیز به آن توصیهی اکید داشتهاند. بر این اساس، امام رضا (علیهالسلام) فرمودند: «رحمت خدا بر کسی باد که دین و ولایت ما را زنده میکند. به حضرت گفته شد: چگونه امر شما را احیا و زنده میکند؟ حضرت فرمودند: علوم ما را یاد گیرد و به مردم بیاموزد؛ زیرا مردم اگر حُسن و حقایق کلام ما را بدانند، قطعاً از ما پیروی خواهند کرد.»[1]
این واقعیت کلام اهل بیت (علیهمالسلام) به جهت احیای امر به معروف است. از محضر مبارک رهبر انقلاب سؤال پرسیده شده که آیا دعوت یک فرد غیر مسلمان به اسلام، یا دعوت یک فرد غیر شیعه به مذهب تشیع، امر به معروف محسوب میشود؟ «معظم له در جواب میفرمایند: بله! چه امر به معروفی بالاتر از این؟ گاهی وقتها این کار نهی از منکرهم هست؛ مثلاً شخصی غیرمسلمان است و خیلی از واجباتی که در دین اسلام واجب شمرده شده و وظیفهی دینی است را ترک کرده و برخی از اعمالی که در دین اسلام حرام شمرده شده است را مرتکب میشود، زیرا متدین به این دین نیست. باید توجه داشت که غیرمسلمان هم مکلف به این تکالیف است و بالاتراز همهی اینها، اصل اعتقاد و اقرار او به توحید و نبوت یعنی اسلام، واجب بسیار مهمی است و او ترک کرده است و ما اگر بتوانیم او را امر کنیم که مسلمان بشود، مهمترین امر به معروف و نهی از منکراست. همچنین مثلاً شخصی پیرو مکتب اهل بیت (علیهمالسلام) نیست و چون این طریق را ما حق میدانیم و بهخاطر اینکه در این طریق نیست، ممکن است برخی واجبات را ترک کند، یا برخی از کارهایی که در سایر مذاهب مشروع شمرده شده و در مکتب اهل بیت (علیهمالسلام) نامشروع است را مرتکب شود، بنابراین اگر دعوتش کردیم به مسیر حق و پیروی از مکتب اهل بیت (علیهمالسلام) خب، اینجا جلوی آن گناهان گرفته میشود و آن معروفها هم عملی میشود. بله! این مورد هم ازجمله موارد مهم امر به معروف و نهی از منکراست، ولی به هرحال نسبت به هر معروف و منکری باید از شیوههای خاص خودش استفاده کرد.»[2]
نکته قابل توجه آن است که رهبرمعظم انقلاب (حفظهالله) دعوت به تشیع را مصداق بارز امر به معروف معرفی میفرمایند و اگر مسلمانی که در هر مذهبی غیر از شیعه باشد، به دلیل آنکه واجبات مذهب شیعه را ترک کرده است، پس دعوت او به مذهب شیعه، امر به معروف است، و چون در مذهب دیگری بوده و او را به مذهب شیعه دعوت کردهایم و از مذهب غیر شیعه او را رهایی دادهایم، نهی از منکر کردهایم.
دومین شبههای که ازجانب این افراد مطرح میشود، امر به تقیه حضرات معصومین (علیهمالسلام) در طول تاریخ است. این جاهلان میگویند که امامان شیعه دائماً امر به تقیه کردهاند و امروز این سیره نیز باید حفظ شود، در حالیکه فرمایش مقام معظم رهبری خلاف آن را اثبات میکند.
مرجعیت عالیقدر شیعه در پیام خود به کنگره بینالمللی امام رضا (علیهالسلام) میفرمایند: «امام رضا (علیهالسلام) با قبول ولیعهدی، دست به حرکتی میزند که در تاریخ زندگی ائمه (علیهمالسلام) پس از پایان خلافت اهل بیت در سال چهلم هجری تا آن روز و تا آخر دوران خلافت بینظیر بوده است و آن برملاکردن داعیهی امامت شیعی، در سطح عظیم اسلام و دریدن پرده غلیظ تقیه و رساندن پیام تشیع به گوش همه مسلمانهاست. تریبون عظیم خلافت در اختیار امام قرارگرفت و امام در آن سخنانی را که در طول یکصد و پنجاه سال، جز در خفا و با تقیه و به خصیصین و یاران نزدیک گفته نشده بود، به صدای بلند فریاد کرد و با استفاده ازامکانات معمولی آن زمان، که جز در اختیار خلفا و نزدیکان درجه یک آنها قرار نمیگرفت، آن را به گوش همه رساند. مناظرات امام در مجمع علما و در محضر مأمون که در آن قویترین استدلالهای امامت را بیان فرموده است، نامهی جوامع الشریعه که در آن همه رئوس مطالب عقیدتی و فقهی شیعی را برای فضل بن سهل نوشته است، حدیث معروف امامت که در مَرو برای عبدالعزیز بن مسلم روایت کرده است، ... نمایشگر این موفقیت عظیم امام است.»[3]
نکتهای که در اینجا باید مورد توجه قراردهیم، آن است که امروز، قدرت و شوکت الهی به وسیله انقلاب اسلامی به جامعه تشیع ارزانی داشته شده و ما اعتقاد داریم که انقلابمان مقدمه ظهور امام زمان (عجلاللهتعالیفرجه) است، فلذا دعوت به انقلاب، همان دعوت به تشیع و دعوت به تشیع، یعنی دعوت به حکومت جهانی امام زمان (عجلاللهتعالیفرجه) است. پس همانگونه که مردم دنیا با انقلاب ما آشنا شدهاند، در حقیقت ترویج مذهب شیعه بوده و هر آن کس که فکر میکند نباید شیعه را ترویج کرد، یعنی مخالف دعوت به انقلاب اسلامی ایران است.
امام رضا (علیهالسلام) با گذر از تقیه و دعوت علنی به تشیع، دعوت علنی به حکومت جهانی ائمه اطهار (علیهمالسلام) را ترویج دادهاند. یکی دیگر از اقدامات شومی که این جریان به راه انداخته، مخالفت با چاپ و یا انتشار هر گونه کتاب و جزوه یا هر راه و روشی است که در آن، رفع جهالت از جامعهی مسلمین باشد. اما جالب اینجاست که رهبر آیندهنگر و نکته سنج ما، در فرمایشات خود، دستور به چاپ و انتشار کتابهایی را میدهند که از نظراین جریان سبب آزردگی جریانهای مخالف شیعه میشود.
رهبر معظم انقلاب در دیدار با اعضای جامعهی مدرسین قم به نکاتی دراینباره اشاره فرمودند که جای تامل فراوان دارد. اعضای محترم جامعهی مدرسین از ایشان سؤال کردند که ما برای گسترش مذهب تشیع چه کارهایی انجام دادهایم: معظم له در جواب فرمودند: «ببینید یک نفر کتاب ثماهدیت نوشت. این کتاب در مناطق اهلسنت آنچنان تاثیری گذاشت که 10 -12 سال پیش یکعده از روشنفکران درجه یک سنی از کشورهای مراکش، تونس، الجزایر، سوریه، پاکستان و جاهای دیگر به ایران آمدند و با من ملاقات کردند. از جمله مطالب آنان این بود که به ما گفتند شما جلوی نشر کتاب «ثماهدیت» را در آفریقا بگیرید. وقتی اینان آمدند پیش من درخواستشان این بود که من جلوی نشر این کتاب را بگیرم. شما ببینید مساله چقدر مهم است که جمعی از روشنفکران درجه یک اهل سنت در ملاقات با من، یکی از مطالبشان این است. گاهی اوقات یک کتاب، اینجور نفوذ میکند. این جور کتاب بنویسید. من همان موقع به آقای تیجانی پیغام دادم؛ گفتم هرچه خواستید کتاب ثماهدیت را چاپ کنید، خرجش با من. او هم تشویق شد، کتاب بعدی را نوشت. ببینید باید کار کرد. چند نفر را آماده کردهاید که بفرستید سیستان و بلوچستان؛ چند طلبه مسلط وارد دارید که ما بفرستیم سیستان و بلوچستان؟ پشتیبانیاش با من. آدمش را شما درست کنید، تربیت کنید در اختیار دستگاه بگذارید؛ به نظر من، کم کاری مال حوزه است.»[4]
علامه تیجانی در دیداری که با رهبر معظم انقلاب داشت نقل میکند که معظم له به ایشان میفرمایند: «من کتاب ثماهدیت را سه بار کامل خواندهام و بسیار از آن لذت بردهام، خدا را شکر میکنم که شما را از مدافعان اهل بیت قرار داده است و این منصبی است که جز مردان خاص بدان دست پیدا نمیکنند و این کتاب، کتاب شما نیست، بلکه نفخهای از نفخات اهل بیت است.»[5]
نکته آخر: این افراد در ایراداتی که به مدافعین اهلبیت (علیهالسلام) میگیرند، ادعا میکنند که رهبرمعظم انقلاب (حفظهالله) مخالف تبلیغ تشیع هستند، در حالیکه سیره ایشان، توجه به استکبارستیزی و دفاع از مظلوم در مقابل ظالم، چه درعرصه جنگ میدانی و چه درعرصه رفع شبهات ودفع جهل است. به عنوان حُسن ختام در این مقاله، به دیدار رهبر معظم انقلاب (حفظهالله) با اعضای شورای عالی مجمع جهانی اهل بیت (علیهمالسلام) اشاره میکنیم که معظم له در این دیدار از چاپ نشدن کتابهایی همچون «عبقات الانوار» انتقاد کرده، میفرمایند: «من دیدم که اخیراً کشورهای عربی، این کتاب «تحفه اثنی عشریة» [نوشتهی حافظ غلام حلیم دهلوی] را - که خود کتاب، کتاب تفرقهافکنی و برانگیزانندهی اختلافات است و در حقیقت بر ضد و ذم شیعه و در مدح اهل بیت است- خلاصه کردهاند و با زبان عصر و با بهترین چاپ و با فهرست و با تصحیح منتشر کردهاند. این کتاب شاید مثلاً در صد و پنجاه سال قبل - یعنی در زمان شاه ولیاللَّه دهلوی- نوشته شده است، که مرحوم «میرحامد حسین» همین کتاب «عبقات» را در جوابش نوشت. ما شیعیان هنوز چاپشدهی کتاب «عبقات» با این عظمت را نداریم! حالا اگر چاپ هم بشود، آیا میتواند در محافل علمی دنیا، با آن عظمت و ضخامت و فارسی، عربیِ مخلوط مطرح بشود؟ این خودش جای بحث دارد.»[6]
باید عرض کنیم مرحوم میرحامد حسین، در کتاب «عبقاتالانوار» از سیره و رفتار خلفا و مطاعن آنها مطالب بیشماری را بیان میکند و مسائلی در ردّ استدلال موافقین خلفای اهلسنت به رشتهی تحریر درآورده است. بر اساس فرمایشات رهبرمعظم انقلاب (حفظهالله) اثبات میگردد که امر تبلیغ مذهب حقهی تشیع، وظیفه همهی آحاد شیعیان، هم افراد صاحب منصب دولتی، و هم برعهدهی تک تک افراد جامعه متشیع است.
پینوشت:
[1]. شیخ صدوق، محمد بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی، متوفای 381 هـ. ق، عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج1، ص307. «سُلَيْمَانَ عَنْ عَبْدِ السَّلَامِ بْنِ صَالِحٍ الْهَرَوِيِّ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ عَلِيَّ بْنَ مُوسَى الرِّضَا ع يَقُولُ رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً أَحْيَا أَمْرَنَا فَقُلْتُ لَهُ وَ كَيْفَ يُحْيِي أَمْرَكُمْ قَالَ يَتَعَلَّمُ عُلُومَنَا وَ يُعَلِّمُهَا النَّاسَ فَإِنَّ النَّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحَاسِنَ كَلَامِنَا لَاتَّبَعُونَا.»
[2]. سایت رهبرمعظم انقلاب، «آیا دعوت یک فرد غیرمسلمان به اسلام یا دعوت یک فرد غیرشیعه به مذهب تشیع امر به معروف محسوب میشود؟»
[3]. سایت رهبرمعظم انقلاب، «پیام به کنگرهی علمی بینالمللی امام علیبنموسیالرضا علیهالسلام»
[4]. سیدعلی خامنهای، دفترحفظ ونشرآثارمقام معظم رهبری، نرم افزارحوزه وروحانیت، صفحه1478و1479، دیدار با جامعه مدرسین قم آبان89.
[5]. میرمحسن نورمحمدی، علل گرایش مستبصرین به تشیع در پنجاه سال اخیر، قم، دارالتهذیب، 1394، ص251.
[6]. سایت رهبرمعظم انقلاب، «بهترین چاپ برای یک کتاب تفرقهافکن!»
افزودن نظر جدید