استعمال کلمه ولی در کلام صحابه
درست است که لغت شناسان برای کلمه «ولی» معانی مختلفی؛ از جمله نصرت، دوستی و... نیز نقل کردهاند، اما معنای حقیقی آن چیزی جز سرپرستی، سلطنت و اولویت به تصرف نمیتواند باشد.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از شبهاتی که توسط مخالفین شیعه و منکرین امامت و خلافت بلافصل امام علی (علیهالسلام) مطرح می شود، این است که اگر واژه "ولی" معنای خلیفه و اولی الامر و جانشین میدهد، چرا هیچ یک (حتی یک نفر) از فرمانروایان و حاکمان عرب زبان، نه قبل از پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) و نه بعد از پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآله) برای تعیین و معرفی جانشین خودش از کلمه مولی استفاده نکرده است؟
در پاسخ به این شبهه باید گفت:
اولاً: در کتب اهل سنت با سند صحیح ثابت شده است که پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) در غدیر خم فرمودند: «ألست أولى بالمؤمنین من أنفسهم ؟ من کنت ولیه فإن علیا ولیه (1) آیا من نسبت به تک تک مؤمنان از خود آنها سزاوارتر نیستم؟ بعد از تصدیق مردم رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) فرمودند: مردم بدانید که امام علی (علیهالسلام) به هر مؤمنى همان مقام اولویت را دارد که من نسبت به آن مؤمن دارم.» این مطلب را هیثمی در کتاب مجمع الزوائد خود از بزار روایت کرده و رجال آن را نیز ثقه میداند.
ثانیاً: همه حکام و خلفا تا آن زمان از این کلمه استفاده میکردند؛ خلیفه اول و دوم و عایشه هم از این کلمه استفاده کردهاند.
استعمال کلمه ولی در کلام صحابه و خلفا و اراده سرپرستی و رهبری از آن:
محمد بن سعد در طبقات و سیوطی در تاریخ الخلفاء و ابنحجر هیتمی در الصواعق و بسیاری دیگر از بزرگان اهل سنت، خطبهای را از خلیفه دوم نقل کردهاند که پس از به خلافت رسیدن آن را ایراد کرده است و آن خطبه به شرخ ذیل است:
«وقتی که با ابوبکر بیعت شد، خطبهای خواند که به خدا سوگند بعد از او چنین خطبهای خوانده نشد، پس از حمد و ثنای الهی گفت: (فانی ولّیت هذا الامر وانا له کاره) من به امر رهبری شما برگزیده شدم، ولی از آن خشنود نیستم، دوست داشتم یکی از شما این مسئولیت را میپذیرفت.»(2)
مسلم بن حجاج نیشابوری به نقل از خلیفه دوم مینویسد: «خلیفه دوم گفت چون رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) از دنیا رفت، ابوبکر گفت: (اَنَا وَلِیُّ رَسول الله) من ولی و جانشین پیامبرم و همانگونه که او رفتار کرد، من نیز چنان رفتار خواهم کرد.»(3)
ابونعیم اصفهانی از ابوالعجما روایت می کند: «از خلیفه دوم درباره جانشین سؤال شد، خلیفه دوم گفت: اگر معاذ بن جبل را درک می کردم، او را سرپرست و ولی قرار میدادم، آنگاه که نزد پروردگارم میرفتم برایم میگفت چه کسی را برای امت محمد (صلیاللهعلیهوآله) سرپرست قرار دادی؟ میگفتم از بنده و نبی تو شنیدم که میگفت، معاذ بن جبل روز قیامت جلو طائفه علما است.»(4)
کلمه ولی در کلام عایشه همسر رسول خدا (صلی الله علیه و آله):
عایشه گفت: «لما ولی ابو بکر قال قد علم قومی ان حرفتی لم تکن لتعجز عن مؤونة اهلی.(5) وقتی خلیفه اول، ولی و سرپرست شد؛ گفت: به درستی قوم من میداند که شغل من به این خاطر نبوده که من از مخارج اهلم عاجز بودم.» در این کلام، نیز کلمه ولی به معنی دوست به کار نرفته است؛ بلکه به معنای رهبر و سرپرست حکومت اسلامی به کار برده شده.
پینوشت:
1. هیثمی، أبوالحسن نورالدين علی بن أبی بكر بن سليمان، مجمع الزوائد و منبع الفوائد، ج۹، ص۱۰۷. محقق: حسام الدين قدسی، نشر مكتبة القدسی، القاهرة.
2. ابناثیر جزری، مبارک بن محمد، جامع الاصول، ج۴، ص۱۰۹.
ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۱۵۹.
سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر، تاریخ الخلفاء، ج۱، ص۵۸.
هیتمی، احمد بن محمد بن علی ابنحجر، الصواعق المحرقة علی اهل الرفض والضلال والزندقة، ج۱، ص۳۷، نشر مؤسسة الرسالة - لبنان، چاپ اول.
3. نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۳، ص۱۳۷۷، ح۱۷۵۷، نشر دار احیاء التراث العربی - بیروت.
4. اصفهانی، احمد بن عبدالله، حلیة الاولیاء وطبقات الاصفیاء، ج۱، ص۲۲۹، نشر دار الکتاب العربی - بیروت، چاپ چهارم.
5. ابن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۱۳۸.
افزودن نظر جدید