حکومت اسلامی
انجمن حجتیه اقدام به تشکیل حکومت اسلامی در دوران غیبت را به معنای قائل شدن اتمام رسالت برای امام زمان عجلاللهفرجه و برافراشتن پرچم مخالفت و دجالی میپنداشتند و معتقد بودند که تشکیل حکومت اسلامی، در غیاب حضرت حجت علیهالسلام، به شکست میانجامد
از جمله تقابلات امام خمینی رحمةاللهعلیه با انجمن حجتیه این بود که ایشان با مبانی انجمن حجتیه در برداشت سطحی و عوامانه از اسلام و اندیشه «جدایی دین از سیاست» و همچنین با اندیشه «نامشروع دانستن حکومت اسلامی در زمان غیبت» مقابله کرد.
از جمله مبانی رهبران و طرفداران «انجمن حجتیه»، عدم اعتقاد به ولایت فقیه و تشکیل حکومت اسلامی قبل از ظهور امام زمان عجّلاللهفرجه است. این در حالی است که در زمان غیبت امام معصوم علیهالسلام که حد مطلوب و ایدهآل حکومت میسر نیست باید نزدیکترین مرتبه به حد مطلوب را تأمین کرد و کسی که بیش از سایر مردم واجد این شرایط باشد باید زعامت و پیشوایی جامعه را عهدهدار شود و چنین کسی جز فقیه جامعالشرایط شخص دیگری نخواهد بود.
انجمن حجتیه در شمار جریانهای استعماری یا در جهت منافع استعمار و استکبار است و ازجمله اندیشههای این جریان بی اعتقادی رهبران آن به تشکیل حکومت اسلامی پیش از ظهور است. یک دلیل ابتدایی عقلی که میتواند این مبنای انجمن حجتیه را باطل کند این است که حکومت برای بشر، یک امر ضروری عقلی است؛ زیرا اجتماع بدون حکومت، به هرج و مرج مبتلا میشود.
در سخنرانی روز گذشته عبدالحمید، چند توصیه اخلاقی به حکومت ایران شده است و توصیههایی نیز به حکومت برادرانش در افغانستان (طالبان) داشته است و هیچ سخن جدیدی در سخنان او یافت نمیشود؛ بلکه ظاهراً رویکرد وی دیدن عیوب خود و همفکرانش شده است که اتفاق مبارکی است.
پیامبر (ص) پنج دشمن اصلی در مقابل خود در حکومت مدینه میبیند: قبایل نیمه وحشی اطراف مدینه؛ مشرکین مكه؛ یهودیها؛ منافقین مدینه و هوای نفس مسلمانان. پیامبر اکرم (ص) برای هر کدام از دشمنان، سیاست مناسبی را در پیش گرفت.
نفاق فقط مربوط به صدر اسلام یا اول انقلاب اسلامی نبوده و نیست، بلکه همه انسانها در هر زمان و در تمام حالات، در معرض این امتحان هستند؛ عبدالله بن اُبی کسی بود که پست ریاست او به علت ورود پیامبر (ص) و اسلام به مدینه از میان رفت و تا آخر عمر نتوانست قلباً با اسلام کنار بیاید.
اگر نظام اسلامی در جریان خانم امینی مقصر است، این واقعه شبیه جریانی است که در زمان خلیفه دوم اتفاق افتاد؛ حکم اسلامی طبق نظر صحابه این است که چیزی بر عهده نظام اسلامی نیست و بنا بر نظر امیرالمؤمنین (ع) باید دیه این خانم پرداخت شود.
همه جوامع به حاکم نیاز دارند و این یک ضرورت است. در اسلام حاکم نه تنها وظیفه اصلاح امور مادی و رفاهی را دارد، بلکه باید احکام را نیز طیق شریعت الهی وضع کند. این حکومت به فقیه عادل و توانا سپرده شده چرا که تنها کسی است که توانایی سنجس امور با احکام را به نحو احسن دارد.
اندیشه جدایی دین از سیاست تفکری غربی و منطبق بر مسیحیت است. سه گروه سلاطین، استعمارگران و روشنفکران که در اسلام به دنبال تحقق این تفکر بوده اند به این نکته توجه ندارند که اسلام با مسیحیت تفاوت های اساسی دارد.
متاسفانه برخی با پذیرش کفرآمیز بودن انتخابات، از شرکت در انتخابات جلوگیری میکنند. این در حالی است که انتخابات جمهوری اسلامی ایران، که جلوهای از مردمسالاری است، در چارچوب دستورات دینی و مبتنی بر معارف دینی است.
تکفیر با خشونت رابطهای مستقیم دارد. تکفیر راهی برای حذف مشروع مخالفین سیاسی است. پس برای کسانیکه خود را پشت سر دین مخفی کردهاند بسیار مناسب است، اما این همهی داستان نیست؛ تکفیر با برخوردهای خشن نیز رابطهای مستقیم دارد. تکفیر رابطهای مستقیم با ایجاد توحش و بیقانونی دارد.
در میراث حدیثی اهلسنت دو گونه روایت در باب حکومت حاکم جائر وارد شده است. برخی از روایت بر مساله سرسپردگی بر دستورات حاکم جائر دارد و برخی نیز حاکم جائر را مستحق آتش میداند. روایت دسته دوم با آیات قرآن همسو است؛ اما برادران اهلسنت روایت دسته اول را برگزیدهاند.
یکی از اعتقادات اهل سنت اطاعت از حاکم است هر چند حاکم فاسد باشد، ولی اهل سنت اگر چه اطاعت از حاکم فاسد را واجب میدانند، در مقابل گناهکارانی که قدرت ندارند با صدای بلند نهی از منکر میکنند.